چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۸:۵۶
جایگاه ادبیات ایران در حاشیه سیستم ادبی جهانی

لائتیا ننکت در اثر خود با عنوان «ادبیات ایرانی پس از انقلاب اسلامی»، استدلال می‌کند که ادبیات ایران، به‌رغم پویایی داخلی، در سیستم جهانی به حاشیه رانده شده است. او با بررسی گردش آثار در داخل و دیاسپورا، نظریه‌ای نو در مورد دلایل و پیامدهای این موقعیت پیرامونی ارائه می‌دهد.

سرویس بین‌الملل خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس:کتاب «ادبیات ایرانی پس از انقلاب اسلامی: تولید و گردش در ایران و جهان »، (Iranian Literature After the Islamic Revolution: Production and Circulation in Iran and the World) نوشته لائتیا ننکت و منتشر شده توسط انتشارات دانشگاه ادینبرو، اثری پژوهشی و تحلیلی است که به بررسی دقیق و چندوجهی چشم‌انداز ادبیات ایران از سال ۱۳۵۷ تاکنون می‌پردازد. این کتاب با اتخاذ رویکردی جامعه‌شناختی، صرفاً به خوانش نزدیک متون نمی‌پردازد، بلکه هدف اصلی خود را ترسیم نقشه میدان ادبی ایران در دوران پس از انقلاب، هم در داخل مرزها و هم در میان جوامع دیاسپورای ایرانی (به‌ویژه در آمریکای شمالی، اروپای غربی و استرالیا) قرار داده است. ننکت با تمرکز ویژه بر تولیدات نثر، اما با نیم‌نگاهی به ژانرها و رسانه‌های دیگر (مانند شعر در فضای مجازی)، می‌کوشد تا “پیچیدگی‌ها، تنوعات و ناهمگونی‌های” این حوزه را با تأکید بر “چندصدایی بودن آن” برای مخاطبان عمدتاً انگلیسی‌زبان به تصویر بکشد. این اثر نه تنها به سازوکارهای تولید ادبی در داخل ایران می‌پردازد، بلکه پویایی‌های پیچیده گردش این ادبیات در سطح جهانی و تعاملات میان فضای دیاسپورا و سرزمین مادری را نیز مورد کاوش قرار می‌دهد. کتاب با ساختاری منسجم شامل یک مقدمه، نه فصل اصلی و یک نتیجه‌گیری، سعی در ارائه تحلیلی جامع از ارتباطات حوزه ادبی با زمینه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دارد و در نهایت، نظریه‌پردازی نوینی درباره جایگاه ادبیات ایران در حاشیه سیستم ادبی جهانی ارائه می‌کند.

کاوش در میدان ادبی ایران: ساختارها، ژانرها و نهادها

بخش اول کتاب به شکلی نظام‌مند به واکاوی ابعاد مختلف میدان ادبی در داخل ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ اختصاص دارد و به شناسایی و تحلیل ژانرهای غالب در ادبیات معاصر فارسی می‌پردازد. نویسنده ضمن اشاره به حضور پررنگ ژانرهایی چون رمانتیک و ژانرهای خاص سیاسی-مذهبی برآمده از بستر اجتماعی ایران، به کمبود یا غیاب نسبی ژانرهایی نظیر علمی-تخیلی، وحشت، فانتزی یا جنایی در بازار کتاب ایران اشاره می‌کند که خود می‌تواند نشان‌دهنده ذائقه مخاطبان، محدودیت‌های نشر یا اولویت‌های فرهنگی خاصی باشد. فصل دوم، نگاهی به تحولات فرمی ادبیات در عصر دیجیتال دارد و به نقش رسانه‌های جدید، به‌ویژه وبلاگ‌های ادبی، در شکل‌دهی به شیوه‌های نوین بیان و تعامل ادبی می‌پردازد.

فصل سوم اما به یکی از مهم‌ترین جنبه‌های جامعه‌شناختی ادبیات، یعنی نهادهای ادبی، اختصاص یافته است. ننکت با بررسی موردی دو نهاد ادبی، قطب‌بندی میان بخش‌های مستقل و دولتی را تحلیل می‌کند. این تحلیل صرفاً به نمایش تقابل نمی‌پردازد، بلکه کشمکش بر سر قدرت فرهنگی، هم‌پوشانی‌های احتمالی میان این نهادها، و تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم سانسور و شکل‌گیری بازارهای موازی را بر تولید و توزیع ادبیات مورد کنکاش قرار می‌دهد. اهمیت این بخش در نشان دادن تأثیر ساختارهای قدرت بر شکل‌گیری میدان ادبی است.

فصل چهارم با تکیه بر داده‌های کمی به‌دست‌آمده از خانه کتاب ایران، تصویری آماری از تولید و توزیع آثار ادبی پس از انقلاب ارائه می‌دهد. یکی از یافته‌های جالب توجه این بخش، به چالش کشیدن این تصور رایج است که ناشران دولتی لزوماً حجم بیشتری از کتاب‌ها را نسبت به ناشران مستقل منتشر می‌کنند. این رویکرد مبتنی بر داده، به تحلیل‌ها عمق بیشتری می‌بخشد. در نهایت، فصل پنجم به نقش نهاد مهمی چون کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در حوزه ادبیات کودک می‌پردازد و مقایسه‌ای قابل تأمل میان وضعیت ادبیات کودک و سینمای ایران انجام می‌دهد؛ سینمایی که به دلیل برخورداری از حمایت‌های دولتی بیشتر، توانسته توجه بین‌المللی گسترده‌تری را به خود جلب کند، در حالی که ادبیات (از جمله ادبیات کودک) از چنین حمایتی کمتر برخوردار بوده است. این بخش نشان می‌دهد که چگونه تخصیص منابع و حمایت‌های دولتی می‌تواند بر جایگاه جهانی یک حوزه فرهنگی تأثیر بگذارد.

گردش جهانی و ادبیات دیاسپورا: ترجمه، تبادل و هویت

بخش دوم کتاب، تمرکز خود را از فضای داخلی ایران به عرصه جهانی و به‌ویژه به جوامع دیاسپورای ایرانی معطوف می‌کند. ننکت در فصل ششم به یکی از مسائل کلیدی در ارتباط میان نویسندگان و فعالان ادبی داخل و خارج از کشور می‌پردازد: شکاف و گسست موجود میان این دو گروه. او عواملی چون عدم اعتماد متقابل، تأثیر تحریم‌های بین‌المللی و محدودیت‌های فرهنگی جدی را به‌عنوان موانعی بر سر راه شکل‌گیری تبادلات ادبی فراملیتی در مقیاس وسیع شناسایی می‌کند. این تحلیل نشان می‌دهد که پویایی‌های سیاسی و اجتماعی چگونه می‌توانند بر جریان آزاد اندیشه و آثار ادبی تأثیر منفی بگذارند.

فصل هفتم به موضوع حیاتی ترجمه می‌پردازد و به‌طور خاص، ترجمه متون فارسی به انگلیسی در ایالات متحده و همچنین آثار نویسندگان ایرانی-فرانسوی در فرانسه را مورد بررسی قرار می‌دهد. ننکت در این بخش، تحولی را از اوایل دهه ۲۰۱۰ به بعد شناسایی می‌کند که طی آن، شاهد ظهور و ترجمه متون متنوع‌تری هستیم؛ این تنوع می‌تواند نشان‌دهنده تغییر در ذائقه مخاطبان غربی یا تلاش‌های هدفمندتر برای معرفی طیف وسیع‌تری از ادبیات ایران باشد. فصل هشتم به مطالعه موردی دیگری می‌پردازد: ادبیات ایرانی-استرالیایی. ننکت استدلال می‌کند که این بدنه ادبی تا حد زیادی تحت تأثیر علایق و انتظارات خوانندگان استرالیایی، به‌ویژه علاقه آن‌ها به “ادبیات پناهندگی”، شکل گرفته است. این نشان می‌دهد که زمینه پذیرش و بازار مقصد چگونه می‌تواند بر محتوا و فرم آثار ادبی دیاسپورا تأثیر بگذارد.

فصل نهم به بررسی جایگاه کلی ادبیات در نظام فرهنگی معاصر فارسی می‌پردازد و نکته‌ای قابل تأمل را مطرح می‌کند: ننکت استدلال می‌کند که ادبیات فارسی، از جمله فرم محبوب شعر، در حال جابجایی و پیوند بیش‌تر با هنرهای تصویری است. یکی از دلایل احتمالی این تغییر، همان‌طور که پیش‌تر نیز اشاره شد، عدم برخورداری ادبیات از حمایت‌های دولتی مشابه با سینمای ایران است. این تحلیل به تغییرات گسترده‌تر در سلسله‌مراتب فرهنگی و رسانه‌ای اشاره دارد. در نهایت، نتیجه‌گیری کتاب، تنوع موجود در ادبیات مهاجرت را نه لزوماً نشانه‌ای از گسست کامل، بلکه “نشانه‌ای از تعهد عمیق ایرانیان به خانه‌های جدیدشان” (ص. ۲۵۷) تفسیر می‌کند و به این ترتیب، تصویری چندبعدی از هویت دیاسپوریک ارائه می‌دهد.

نویسنده، اهمیت پژوهش و نقدها

لائتیا ننکت، نویسنده کتاب، استاد ارشد در دانشکده هنر و رسانه دانشگاه نیو ساوت ولز (UNSW) در سیدنی، استرالیا است. پیشینه پژوهشی او نشان‌دهنده تمرکز عمیق و مستمر بر ادبیات معاصر ایران است. او میان سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹، عضو پژوهشی شورای تحقیقات استرالیا (ARC DECRA) بوده و پروژه‌ای با عنوان “مطالعه تطبیقی جهانی بر ادبیات معاصر ایرانی” را هدایت کرده است. این پشتوانه آکادمیک، در کنار روش‌شناسی دقیق او، به اعتبار کتاب افزوده است. ننکت برای تألیف این اثر، بر پایه‌ای محکم از پانزده سال پژوهش میدانی، سفرهای متعدد به ایران، انجام مصاحبه‌های گسترده و منحصربه‌فرد با فعالان ادبی، جمع‌آوری داده‌های کمی و کیفی مانند داده‌های خانه کتاب و مشاهده مستقیم و مشارکتی تکیه کرده است.

این رویکرد چندوجهی و زمان‌بر، مورد ستایش منتقدان قرار گرفته است. پروفسور کارن ال. ثورنبر از دانشگاه هاروارد، این کتاب را یکی از ارزشمندترین و به‌موقع‌ترین آثار در زمینه مطالعات ادبیات ایرانی، ادبیات جهانی، ادبیات تطبیقی و ادبیات دیاسپورا می‌داند و تأکید می‌کند که افراد کمی وجود دارند که صلاحیت بیشتری برای نوشتن درباره ادبیات ایرانی با رویکرد جهانی داشته باشند. این ستایش‌ها نه تنها به جامعیت و دقت پژوهش ننکت اشاره دارند، بلکه بر اهمیت پرداختن به ادبیات ایران در چارچوبی جهانی تأکید می‌کنند.

کتاب ننکت به دلیل ارائه تحلیلی جامع از میدان ادبی معاصر ایران و ارتباطات پیچیده آن با حوزه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، هم در داخل ایران و هم در دیاسپورا، اثری حائز اهمیت است. پوشش موضوعات متنوعی چون ادبیات کودک، ادبیات عاشقانه، ادبیات سیاسی-مذهبی و ادبیات مهاجرتی، تصویری نسبتاً کامل از این حوزه ارائه می‌دهد. علاوه بر این، ارائه نظریه‌پردازی نوین درباره جایگاه ادبیات ایران در حاشیه سیستم ادبی جهانی، یکی دیگر از نقاط قوت و دستاوردهای نظری این کتاب به شمار می‌رود. این اثر به‌ویژه برای پژوهشگران علاقه‌مند به ادبیات معاصر فارسی، جامعه‌شناسی ادبیات، مطالعات دیاسپورا و مطالعات فرهنگی ایران، منبعی ارزشمند و راهگشا خواهد بود. ننکت با این کتاب، درک ما را از پویایی‌های تولید، توزیع و دریافت ادبیات ایران در مقیاسی فراتر از مرزهای ملی گسترش داده و ابزارهای تحلیلی نوینی برای مطالعه آن فراهم آورده است.

منبع: آمازون و دانشگاه ادینبورگ

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها