دوشنبه ۸ دی ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۰
انتشار دو عنوان ترجمه/ از داستان‌های کره‌ای تا نقد ادبی‌ و هنری

گیلان – نشر فرهنگ ایلیا دو عنوان ترجمه شامل داستانی تاریخی از نویسنده‌ای اهل کره جنوبی و همچنین مقالاتی در نقد ادبی و هنری منتشر کرده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در رشت، رمان «رقصنده دربار» نوشته کیونگ سوک‌شین است که موسی صدرایی آن را ترجمه و نشر فرهنگ ایلیا در ۴۴۵ صفحه و با قیمت ۱۸۰ هزار تومان منتشر کرده است.

این رمان تاریخی در بستر سال‌های پایانی سلسله چوسون یعنی اواخر قرن نوزدهم روایت می‌شود؛ زمانی آکنده از دگرگونی‌های سیاسی، فشارهای فرهنگی و افزایش نفوذ قدرت‌های خارجی که سرنوشت بسیاری از مردمان کره را تغییر داد. شخصیت اصلی، یی جین که پیشتر «اوها» نام داشت، یتیمی است با گذشته‌ای مبهم که در دربار تحت حمایت بانو سو جایگاهی تازه می‌یابد و در نهایت به رقصنده‌ای مورد اعتماد ملکه بدل می‌شود. او نه تنها با هنر رقص اوریول بهاری می‌درخشد، بلکه تحصیل‌کرده است و به واسطه ارتباط با مبلغان مذهبی زبان فرانسه می‌آموزد. این استعداد و ظرافت توجه ویکتور کالین دو پلانسی، دیپلمات فرانسوی را به خود جلب می‌کند. ویکتور عاشق او می‌شود و با موافقت ملکه، شرایط سفر یی جین به فرانسه را فراهم می‌آورد. بدین ترتیب، قهرمان داستان از کاخ‌های چوسون به پاریس عصر زیبایی و شکوفایی هنری قدم می‌گذارد، جایی که هم جذب می‌شود و هم احساس بیگانگی می‌کند...

مضامین «رقصنده دربار» با قدرت در لایه‌های داستان تنیده شده‌؛ نخستین مضمون، هویت و بیگانگی است، رمان به وظیفه و فداکاری هم می‌پردازد و بر این مبنا کتاب را نباید فقط یک رمان تاریخی دانست بلکه پلی میان فرهنگ‌هاست و زندگی یی جین نمادی از سرنوشت مردمانی است که در گذر تاریخ، میان سنت‌های خود و مدرنیته‌ای وارداتی گرفتار می‌شوند.

کیونگ سوک شین متولد سال ۱۹۶۳ اولین زن کره جنوبی و نخستین زنی‌است که در سال ۲۰۱۲ جایزه ادبی مرد آسیا را برای کتاب «لطفاً مراقب مامان باشید» کسب کرده است.

«کمانکش کور» دیگر کتابی‌است که دربردارنده مقالاتی از صلاح ستیتیه، گاستون باشلار، آندره مالرو، فیلیپ سولرس، ژیل دولوز، ایوبونفوا، سارتر، میشل تورنیه، ژان لسکور در حوزه نقد ادبی هنری می باشد و ناصر قاسم نژاد آن را ترجمه و نشر فرهنگ ایلیا منتشر کرده است.

این مجموعه شامل مقالاتی در زمینه ادبیات و هنر است که در دو بخش تنظیم شده؛ بخش نخست متضمن نقد شعر یا رمان و تأمل در آثار و احوال برخی از شاعران و نویسندگان است و در بخش دوم به اندیشه‌گری و اطلاعاتی درباره نقاشی و زندگی برخی از نقاشان اختصاص یافته است.

انتشار دو عنوان ترجمه/ از داستان‌های کره‌ای تا نقد ادبی‌هنری

کمانکش کور (اندیشیدن پیرامون سرچشمه‌ی شعر) نوشته صلاح ستیتیه، مقدمه‌ای بر رمان حریم ویلیام فاکنز نوشته آندره مالرو، پی‌یر روردن شاعر روزمره نوشته میشل لئی ریس، گذاری در گرمسیری‌های غمناک (نقدی بر اثر لویی استروس) نوشته میش لئی ریس، عشق و شفقت «بی‌ینا» (نقش زن در سال‌های مالرو) نوشته ژان مونتالبتی، هنر به مثابه ضد و سرنوشت (جایگاه هنر از دیدگاه مالرو) نوشته فیلیپ گریزونی، روشنایی فاکنز نوشته فیلیپ سولرس، مالارمه نوشته ژان پل سارتر، نیلوفرهای آبی یا شگفتی‌های یک سپیده‌دم تابستانی (ستایش از کلودمونه) نوشته گاستون باشلار، نقاش و عناصر چهارگانه گرماستون باشلار، نگاهی به زندگی و آثار نقاشی سیمون سنگال نوشته گاستون باشلار و مالرو رویارویی پیکاسو نوشته میشل تورینه مجموعه مقالات انتشاریافته در این کتاب هستند.

در مقاله ترجمه شده از صلاح ستیتیه از شاعران و نویسندگان عرب‌زبان لبنان که به فرانسوی می‌نوشت؛ با عنوان «رامبراند شب و رامبراند روز (جدال نور و تاریکی)» آمده است: نابغه، مسیرِ انشعاباتِ پیاپی‏ را تا رهیابی به ساده‏‌ترین عنصر وجودی‌اش که همانا شاخۀ «بنیادی» است ناگزیر درمی‌نوردد. تمام تحلیل‌‏ها، این هم‏نهادِ (سنتز) ناممکن، این بارقۀ لرزان را فراهم آورده و به آن منتهی می‌‏شوند و کلام واپسین اینکه: «ما به جهان تعلق نداریم» اما این نقطه‌‏نظرِ موجودِ این‌جهانی است؛ فرشتۀ دیدگان، از جهان، بی‏‌جهانی می‏‌آفریند. رامبراند ما را به جلایِ وطن وامی‏‌دارد. سرزمین‌اش نوری از هلند است، بد آویخته به میخ‏پایه‌‏هایِ زرین، نوسان می‌کند، عمیقاً دستخوش آشوب، مثل بغ‌بغوی کبوتران مقدّس، با هزاران بالِ برگشوده بر انجیلِ زمان، در آمد و شد خیل پیغمبرانِ ژنده‌‏پوش، گرچه مُطلا آنان هم بی‌نوایانه چشم به آسمان ‏دوخته‌اند. آنچه رامبراند از میانِ قشرهای ابتلا و زمان می‏بیند، ردّ خروشانِ روز و شب در خطۀ پاکی‌‏هاست؛ در پرتوِ پُرتره‌‏های پیاپی از خویش، آنچه می‏‌بیند، زوال تن، و ظهور آرامش در حاشیۀ چشم‌ها و پیشانی است و آنچه را از میان تجمل و زرق و برق اندام و چهره‌‏ها می‌‏جوید از پیش تثبیت شده در غیاب با نقاشی جهت توجیه، مشروعیّت‏ گذارها و برزخ‌‏های نکوهیده است. اگر سفر جنون ‏آساست، پایانش به برآمدنِ خورشید ماننده خواهد بود. نیم‌سوزهای آتشِ روح، نجات‌دهنده، به زیر خاکسترِ گناه به جا مانده‌اند. به زیرِ مادۀ با ثبات و متلاطم تابلوهایِ رامبراند شراره‌ای در شُرُف تکوین است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها