نویسنده و دبیر ادبیات در شهرستان بوکان:
زنان در كتاب «وهرزی پینجه م» به دنبال خلق سرنوشت خودشان هستند
آذربایجانغربی-نویسنده و دبیر ادبیات در شهرستان بوکان گفت: زنان در كتاب «وهرزی پینجه م» به دنبال خلق سرنوشت خودشان هستند.
وی افزود: زنان اگر در این مسیر شکست بخورند، خشمی درونی آنان را فرا میگیرد که آن را روی سر دیگران خالی میکنند و یا به خود ضربه می زنند. این کشمکش و رویارویی با خود و دیگران، درونمایه کتاب را تشکیل می دهد.
خالق جلیلنژاد، بهعنوان دومین منتقد نیز این اثر را بر اساس دورههای ادبیات فمینیستی انتقادی بازنمایی کرد و گفت: ادبیات زنانه سه مرحله زننگاری، زنگرایی و زنمبنایی را تا به امروز طی کرده است و در این سه دوره، زنان تلاش کردند تا ضمن توصیفی جامع از وضعیت زنان، خود را از وضع موجود جدا كرده و به صورت فعال درعرصه اجتماعی ظاهر شوند.
وی افزود: در سومین دوره، زن اساس تولید متن ادبی است و سوژه و متد و طرح داستان نیز کاملا زنانه است.
امجد غلامی، نیز به عنوان سومین منتقد، «وهرزی پینجه م » را متفاوت از دیگر اثر اولیها دانست و آن را یک اتفاق خوب توصیف کرد و افزود: هر چند ما با دوازده داستان کوتاه مواجه هستیم؛ اما،گویا تمامی این داستانها در یک فضا و محتوا ادامه مییابند و به گفته غربیها ما با یک مجموعه اپیزودیک روبهرو هستیم.
غلامی ضمن اشاره به تاریخچه شیوه نگارش در ادبیات فارسی در هفتاد سال گذشته، بیان کرد: تولید نامتن، ایجاد متن متکثر و بیخانمانی زمانی ویژگیهای اصلی داستانهای کوتاه «وهرزی پینجه م» را تشکیل میدهد و به عبارت دیگر نه گزارشی انجام شده و نه دیالوگی بین دو نفر وجود دارد؛ بلکه منیت فرد با خود او در کشمکش است؛ او زمانی برای آسایش نمییابد و سرگردان در یادآوریهاست؛ روایت ها زندانی خود هستند و به نوعی روایت درونگی در داستانها دیده میشود.
غلامی در پایان به تخطی نویسنده از زمان در عنوان کتاب «فصل پنجم» پرداخت و افزود: نویسنده چنان زمان حال را نشان میدهد که نمیتواند آن را فریز کند و دائما آن را به گذشته ای مشوش پیوند میدهد. تمام اشیاء داستان نیز به گذشتهای مجازی وصل هستند و میتوان گفت که خصلت زمان همانند ساعت شنی است و راوی دائماً بین این سه زمان گیر افتاده است. در واقع زمان آن چیزی است که راوی حس میکند و شخصیتها در این آشفتگی زمانی مدام در یک جغرافیا در گردش هستند.
این منتقد، در پایان، به شیوه روایت اشاره و بیان کرد: نویسنده با استفاده از نظام استعاره، به راوی اجازه روایت نمیدهد و نگاه خود را به مخاطب تحمیل میکند؛ به عنوان نمونه تمامی مردها را مقصر قلمداد کرده و آنان را در یک کانون فریز میکند و اجازه نقشآفرینی به آنان نمیدهد و اگر این نوع روایت اصلاح میشد به نظر من داستان «له دایک بوون به کاتی کازیوه» بهترین داستان کتاب میشد.
سلیمان عبدالرحیمزاده، آخرین منتقد، این کتاب را از دیدگاه اکسپرسیونیستی بررسی کرد و افزود: رمان و داستان کوتاه حاصل دوران مدرن ادبیات هستند و ویژگی اصلی داستان کوتاه بیان شکستها و ناامیدیهای انسانی است و «وهرزی پینجه م» مانیفست شکستهاست و این نه یک نقص بلکه ویژگی اصلی ژانر داستان کوتاه است که بلاهای نازله بر انسان مدرن را روایت کند.
این منتقد محتوای کتاب را برگرفته از واقعیتهای جامعه عنوان و گفت: اکثر داستانها شخصیت محور هستند و نویسنده توانسته است ضمن فضاسازی مناسب، تا حدی روی شخصیتپردازی هم کار کند و ویژگی دیگر دیدگاه اکسپرسیونیستی وتوجه به عواطف انسانی است.
وی افزود: این عواطف آن قدر قدرتمند هستند که عقل و منطق قهرمان داستان را میپوشاند؛ او را از دنیای آدمها جدا کرده و به سمت خیالپردازی سوق میدهد و در پایان، این منتقد توصیفات زیاد و واژگان شاعرانه را نقطه ضعف کتاب قلمداد کرد.
به گزارش ایبنا؛ این جلسه با پرسش و پاسخ بین حاضران و منتقدان به پایان رسید.
نظر شما