سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سکینه رفیعی فرد، دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فرانسه: کتاب «به سختی قاصدک به نرمی سنگها» نوشته مصطفی عظیمیفر که به تازگی وارد بازار نشر شده، تلاش کرده با زاویه دید جدید و مفاهیم گسترده و استفاده از زبان و حال و هوای طبیعت دغدغههای اجتماعی خود را بر محور گفتوگو و با جانبخشی به عناصر بیجان و ترکیب مرزهای خیالی و واقعیت در کتاب بیاورد.
زبان، مهمترین ویژگی بشر است که نه تنها اصلیترین ابزار تبادل اطلاعات است، بلکه شالوده اندیشه، فرهنگ و ساختارهای فردی و اجتماعی ما را نیز تشکیل میدهد. فراتر از تأمین نیازهای اولیه، زبان به انسان این امکان را میدهد تا در دنیای درونی خود، از ظرایف احساسات و عواطف گرفته تا پیچیدگیهای روانی و فلسفی را بیان کرده و با دیگران به اشتراک بگذارد. در این میان، «گفتوگو» یا «مکالمه»، پویاترین و زندهترین تجلی این توانایی زبانی است. گفتوگو صرفاً رد و بدل کردن کلمات نیست؛ بلکه فرایندی خلاقانه از ساختن و درک متقابل معنا، پل زدن میان ذهنها و بستری برای تولد ایدهها است. زبان، در ماهیت خود، قدرتی آفرینشگر دارد؛ قدرتی که به انسان امکان میدهد نه تنها جهان پیرامون خود را توصیف کند، بلکه جهانهایی نو بیافریند، به مفاهیم انتزاعی جسمیت بخشد و حتی سکوت طبیعت را بشکند.
گفتوگوهای خیالی، راهی برای کاویدن لایههای پنهان واقعیت هستند
یکی از جادوییترین قابلیتهای زبان، توانایی آن در «جانبخشی» (Personification) است؛ اینکه بتوانیم به عناصر بیجان، به گیاهان، به سنگها، به باد و باران؛ صفات، احساسات و حتی صدای انسانی ببخشیم، این قدرت زبان به ما اجازه میدهد تا از مرزهای واقعیت تجربی عبور کنیم و وارد گفتوگوهایی شویم که در دنیای مادی ناممکن به نظر میرسند. نویسندگان و شعرا از دیرباز با بهرهگیری از این ظرفیت، با عناصر طبیعت سخن گفتهاند، دردِ دلهایشان را با کوه و دشت در میان گذاشتهاند و از زبان پرندگان و گلها، پیامهای عمیق فلسفی، اجتماعی یا عاطفی را بازگو کردهاند. این گفتوگوهای خیالی، صرفاً یک شگرد فرمی نیستند؛ بلکه اغلب راهی برای کاویدن لایههای پنهان واقعیت، برای شنیدن صداهایی که در هیاهوی زندگی روزمره گم میشوند و برای تأمل در روابط متقابل انسان و جهان غیرانسانی هستند.
زبان در اینجا به مثابه پلی عمل میکند که میان آگاهی انسان و هستی خاموش عناصر دیگر ارتباط برقرار میکند. حال، ادبیات عرصهای را خلق میکند که در آن، این قدرت زبان به اوج خود میرسد و تخیل نویسنده میتواند به هر آنچه در جهان هستی وجود دارد- و حتی آنچه وجود ندارد - جان ببخشد و صدایی عطا کند. در همین راستا، اثر «به سختی قاصدک، به نرمی سنگها» از مصطفی عظیمیفر، نمونهای قابل توجه از بهکارگیری همین ظرفیت شگفتانگیز زبان است. نویسنده در این اثر، پا را از قراردادهای معمول فراتر نهاده و خواننده را به شنیدن مکالمهای خیالانگیز و سرشار از لایههای معنایی، میان خودِ او، یک قاصدک لطیف و چندین سنگ خاموش دعوت میکند. در این گفتوگو، که در نگاه اول ناممکن مینماید، نویسنده نماینده آگاهی پرسشگر انسان است و قاصدک و سنگها، نمادهایی از طبیعت، گذر زمان، سکوت و پایداری میشوند. اثر «به سختی قاصدک، به نرمی سنگها» با به حرف درآوردن این عناصر بیجان، مرزهای واقعیت و خیال را در هم میآمیزد تا چشماندازی شاعرانه به پرسشهای بنیادین درباره ارتباط انسان با جهان پیرامون، معنای بودن و قدرت دگرگونکننده زبان و روایت بگشاید.
عنوان متناقضنمای اثر، «به سختی قاصدک، به نرمی سنگها»، خود گواه بر این بازی خلاقانه با زبان و مفاهیم است. چگونه میتوان برای قاصدکی رها، «سختی» و برای سنگهایی استوار، «نرمی» متصور شد؟ پاسخ در همین توانایی زبان برای ساخت استعاره، نماد و جابهجایی معناها نهفته است. کتاب دعوتی است به کشف حقایق و احساسات پنهان در ورای ظواهر و تجربه نگاهی نو به مفاهیمی چون سختی و نرمی، گذرایی و ماندگاری، که از طریق این گفتوگوی منحصر به فرد ممکن میشود. این اثر، بیش از هر چیز، تجربه دیدن جهان از زاویهای بدیع است که تنها جادوی زبان و تخیل ادبی قادر به خلق آن است.
مصطفی عظیمیفر نویسنده خوزستانی، پیش از این آثاری چون: «پس از پاییز»، «من نویسنده این کتاب نیستم»، «هرخودی همیشه تنهاست» را منتشر کرده است.
نظر شما