سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – نرگس دوست: پوران کاوه، شاعر، مترجم و نقاش ایرانی، زادهی ۲۲ خرداد ماه ۱۳۳۰ خورشیدی در بروجرد و اکنون ساکن تهران است. ایشان در سال ۱۳۵۱ به شرکت ملی نفت ایران در آبادان پیوست و در سال ۱۳۵۲ در پتروشیمی آبادان مشغول به کار شد. در سال ۱۳۵۵ تحصیل در رشته اقتصاد دانشگاه ویسکانسین امریکا را به صورت مکاتبهای آغاز کرد و همزمان مشغول فعالیتهای هنری خود در سرایش شعر، نقاشی و برپایی نمایشگاههای متعدد بود.
کاوه فعالیتهای ادبی را با چاپ شعر و مقاله و نقد و ترجمه در روزنامههای مختلف آغاز کرد و نخستین مجموعه شعرش را در سال ۱۳۷۰ منتشر کرد. از او تاکنون بیش از ۱۶ مجموعه شعر و ۹ ترجمه گزیده اشعار شاعران معاصر جهان چاپ و منتشر شده است. با پوران کاوه گفتوگویی کردهایم که میخوانید:
از میان شاعران اروپایی، خود را بهلحاظ مضمونی به کدام نزدیکتر میدانید؟
به کارهای دانته بیشتر از دیگر شاعران اروپایی علاقهمندم و بیشتر آثارش را مطالعه کردهام و تأثیرپذیری زیادی از آنها داشتهام؛ مثل کتاب «کمدی الهی» و یا جملات قصار و اشعار کوتاهش. به مرور این احساس نزدیکی با نگرشش به هستی باعث شد کشش من به خواندن کتابهایش بیشتر شود. مثلاً آسیبهایی که در جنگ فلورانس دیده بود و تأثیری که روی سرودن اشعارش گذاشته بود، خیلی شبیه به شرایط من در گذر از دوره جنگ عراق بود که تأثیر بهسزایی بر احساس و اشعارم گذاشت.
کدام ترجمه شما بیشترین بازخورد را در جامعه ادبی ایران داشته و دارد؟
از بین ۹ کتابی که تا کنون ترجمه کردهام، بیشترین بازخورد را کتاب «راز مولانا» داشته. این کتاب توسط برَد گوچ، نویسنده امریکایی، نوشته شده و انتشارات نگاه در زمستان ۱۳۹۹ آن را منتشر کرده و بهزودی چاپ هشتم آن راهی بازار کتاب میشود. همچنین مجموعهی بیست شعر عاشقانهی پابلو نرودا که ظرف مدت کوتاهی از سوی انتشارات مروارید به چاپ دوم رسید و نیز گزینه اشعارم که به چاپ چهارم رسیده است.
وضعیت ترجمه شعر را در ایران چگونه میبینید؟
کتابهای زیادی را که در حوزه شعر جهان ترجمه شده مطالعه کردهام و میتوانم بگویم که ما مترجمان قابلی داریم که نامآشناترینشان آقای احمد پوری است. همه کارهای ترجمه ایشان قابل تأمل، جالب و خواندنی است و شاید تأثیر همانها موجب شد که من به سمت و سوی ترجمه شعر معاصر جهان بروم، چون اعتقادم بر این است که ترجمه، به ویژه ترجمه شعر، میتواند منجر به توسعه تفکر در جامعه شود.
وضعیت شعر امروز ایران را نسبت به چند دهه گذشته چگونه ارزیابی میکنید؟
بیگمان آثار ادبی، به ویژه شعر، به طور غیرمستقیم نشانگر آرمانها و تفکرات و شیوه زندگی هر جامعه در طول تاریخ است. اگر بخواهیم از منظر جامعهشناسی، شعر معاصر را بررسی کنیم، شعر یکی از رسانههاییست که مهمترین ویژگیاش تأثیر گذاشتن و تأثیر گرفتن از جریانات اجتماعی است. لذا با امعان نظر به تغییرات بسیاری که در بعضی جنبههای زندگی و اجتماع ایجاد شده، طبعاً شعر نیز تحت تأثیر جریانات حاکم بر جامعه، زندگی و تفکر مردم و نیز چالشهایی را که با آنها مواجه هستیم به تصویر میکشد. اگر فکر میکنید که دردها و مشکلات این دوره از دهههای قبل کمتر شده است، پس افق فکری شاعران و نوع تلقی آنان نسبت به مسائل فرهنگی و اجتماعی به نحو چشمگیری باید تغییر کرده باشد. میدانیم که بعضی از ارزشها فرو ریخته و برخی آموزههای جدید وارد جامعه شده است که شاعران دقیقاً همان حال و روز را در اشعارشان به تصویر کشیدهاند و این به سادگی قابل ارزیابی نیست.
آیا رسانههای تصویری و شنیداری می توانند بازخورد قابل توجه و نقش بهسزایی در معرفی شاعران معاصر داشته باشند و آیا این رسانهها تأثیری در انتشار کارهای شما داشتهاند؟
به طور قطع و یقین، رسانهها نقش مهم و تأثیر بسیاری در معرفی شاعران و هنرمندان در همه جای دنیا دارند. برای من هم این مقوله تأثیر زیادی داشته است.
به نظر شما آیا ناشرین در این سالها با نویسندگان و شاعران و مترجمانِ خود همراهی داشتهاند یا نه؟
من نمیتوانم از طرف سایر مولفین اظهار نظر کنم، اما بدون تعارف عرض میکنم که من جهت چاپ بیست و پنج کتاب خودم، همیشه از سوی ناشرین حمایت و همراهیِ کافی نصیبم شده، اگر چه دراین اقتصاد بیمار، در همه سطوح (چاپ و نشر) آنها با دشواریهای زیادی دست به گریبان بودهاند و هستند، که موجب گردیده بدنهی شکنندهی کتاب برای ناشران و کتابفروشان روز به روز بیشتر ترَک بر دارد، تا آنجا که اغلبشان انگیزهای برای ادامه کار نداشته باشند. لذا ضرورت بسیار دارد که از سوی کارگزاران فرهنگی مورد حمایت قرار بگیرند تا به بنبست نرسند و بتوانند این کار بزرگ فرهنگی را به سرانجامی نیکو برسانند.
فضای مجازی و اشعاری که در شبکههای اجتماعی منتشر میشود، آیا زیانی برای ادبیات معاصر داشته است یا نه؟
بدیهیست که جذابیتهای اینترنت و دنیای مجازی جایی برای اهالی کتاب و کتابخوانی باقی نمیگذارد و حتی اگر بخواهیم خوشبینانه قضاوت کنیم، آن را محدود و به حداقل میرساند. اما ایکاش شاهد اشعاری در دنیای مجازی میبودیم که دغدغهها و دلواپسیها را هر روز بیشتر وو بیشتر نمیکرد. متأسفانه هیچ کنترلی روی هیچ نوشتهای نیست و اغلب، مطالب و دستنوشتههایی به عنوان شعر دیده میشود که مخرب و نگرانکننده است. واقعاً با این شیوه وادادگیها و بیراههها باید با جدیت به داد کتاب و اهالی کتاب و کتابخوانی رسید.
به عنوان شاعر و مترجم، به مخاطبان و علاقهمندان خود چه کتابهایی را پیشنهاد میدهید؟
از آنجا که شعر به طور معمول وجه برون رفت از خمودی و نیل به روحیه بخشی و مقبولیت است، به ویژه شعر معاصر که از زوایای گوناگون دارای گزارههای خلاقه و موتیفهای مختلف اجتماعی است و کارکردی همهشمول دارد که میتواند در همذاتپنداری طیف وسیعی از مخاطبین، منشاء اقبالی درخور و شایسته باشد، اولویتم معرفی مجموعه شعرهایی است که به گرایشات فردی آنها نزدیک باشد و در مقولهی داستان نیز با توجه به تعاریف و نقدهای منتقدینِ متخصص، کتابهایی را پیشنهاد میدهم که در بستری فرمال، رویکردی سازنده و آموزنده و تجربهگرا را نشانگر باشند.
آیا پیشنهاد و صحبت خاصی برای مترجمان جوان یا شاعران جوان دارید؟
شرایط جامعه ایجاب میکند که ما مدام در حرکت و کشف تازهها باشیم، برای فلسفی کردن بسیاری از آموختههایمان. لذا باید سعی شود که در فضای به هم ریخته که چیزی بین سنت، مدرنیته، نو وکلاسیک است، در یک حالت زیگزاگگونه سرگردان نشوند، چون در حال حاضر فضایی مشوش داریم و شعرهایی چندسویه که اغلب مقطعیاند و زودگذر. پیشنهاد من این است که ابتدا مسیر را درست انتخاب و سپس حرکت کنند؛ چه در مورد شعر و چه برای انتخاب اثری جهت ترجمه.
و بهعنوان سخن پایانی؟
اگر سرودن و ترجمه و هنر از من گرفته شود، چیزی برای ادامه راه ندارم، زیرا فکر میکنم برای ماندن باید نوشت، چون در واقع، حقیقت هر دوره و روزگار را تنها از شعر و قصههای آن میتوان دریافت. در غیر این صورت، تاریخ یک دروغ محض است.
نظر شما