به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از اسکرین رنت، استیون کینگ نویسنده مشهور آمریکایی و خالق داستانهای ژانر وحشت تا کنون بیش از ۶۶ رمان و داستان موفق نوشته است و به طور حتم او یکی از بهترین کسانی است که میداند چگونه یک داستان خوب شکل میگیرد. کینگ اخیراً طی یادداشتی برای رسانههای آمریکایی از کتابی نام برده است که میتوان داستان آن را در حد داستانهای جنایی آگاتا کریستی نویسنده مشهور انگلیسی و خالق آثاری مثل «پوآرو» دانست.
کینگ در گفتگو با رسانهها گفته است که رمان قتلهای زاغی (The Magpie Murders) از «آنتونی هوروویتس» در سطح رمانهای کریستی است. او میگوید: در آثار هوروویتس هم مثل کتابهای کریستی داستان نه تنها یک جنایت را دنبال میکند بلکه فضایی رنگارنگ از شخصیتهای مختلف ترسیم کرده و ساختار معمایی خود را گرفتار جنایت و خشم نمیکند.
البته هوروویتس پیش از تعریف کینگ هم شهرت بالایی در نویسندگی داشت. او نویسندهای پرفروش در ادبیات کودک و نوجوان با مجموعههایی چون برادران دایموند و الکس رایدر و همچنین سه رمان از مجموعه جیمز باند است که بر اساس یادداشتهای باقیمانده از یان فلمینگ نوشته شدهاند. او همچنین نویسندگی سریال تلویزیونی پوآرو برگرفته از آثار آگاتا کریستی را در کارنامه ادبی خود دارد ولی اوج هنر معماپردازیاش در قتلهای زاغی دیده میشود؛ اثری هوشمندانه که با ساختاری نوآورانه از روایت در دل روایت، ما را با دو داستان روبهرو میکند. در این کتاب، شخصیت اصلی، سوزان رایلند، ویراستار نسخه جدیدی از یک رمان معمایی است که به تدریج در مییابد این نسخه منتشر نشده، داستان قتلی واقعی را در دل خود پنهان کرده است.
درست مانند کریستی، هوروویتس نیز از ساختار معمای قتل برای فریب حتی باهوشترین خوانندگان استفاده میکند. قتلهای زاغی به مراتب کمتر از آنچه در ابتدا به نظر میرسد قابل پیشبینی است، و هرچه مجموعه جلوتر میرود، بازیهای ذهنیاش پیچیدهتر میشود.
در سال ۲۰۲۵ نیز، رمان موفق قتلهای تالار مرمرین (The Marble Hall Murders) از این نویسنده منتشر شد و نشان داد که کینگ چندان هم اغراق نمیکرد. این مجموعه با بهرهگیری از عناصر آشنای داستانهای معمایی، مخاطب را تا آخرین صفحه در تعلیق نگه میدارد و در عین حال، با طنز و جذابیت کافی، تعادل مناسبی با فضای مرگآلود روایت برقرار میکند.
بازگشت به فرمی شبیه «رمان در رمان» نه تنها روایتی دوگانه میآفریند، بلکه خواننده را نیز در موقعیت یک کارآگاه ذهنی قرار میدهد که هم در جهان بیرونی رمان و هم درون نسخه چاپنشده درون آن به دنبال حقیقت میگردد.
در نهایت، قتلهای زاغی نه تنها ادای دینی به سنت ادبیات معمایی کلاسیک است، بلکه نشانهای از آن است که چگونه با هوشمندی میتوان این ژانر را وارد قرن بیستویکم کرد: با بازی با فرم، روایتهای درونی، و خوانندهای که دیگر صرفاً مخاطب منفعل نیست، بلکه خودش درگیر کشف رازهاست.
خلاصهای از رمان قتلهای زاغی:
۱. داستان درونی: ماجرای آتیکوس پوند
در بخش اول کتاب، با رمانی مواجه میشویم که توسط نویسندهای خیالی به نام آلن کانوی نوشته شده است. این رمان در دهه ۱۹۵۰ در روستای ساکسبی-آن-آون جریان دارد. خانهدار پیر، مری بلیکستون، در پایین پلهها مرده پیدا میشود. در ابتدا مرگ او تصادفی به نظر میرسد، اما به زودی قتل دیگری رخ میدهد: سر مگنوس پای، مالک عمارت پای هال، به طرز مشکوکی به قتل میرسد.
آتیکوس پوند، کارآگاه معروف، به همراه دستیارش جیمز فریزر، برای حل این معما به روستا میآیند. آنها با مجموعهای از مظنونان و سرنخهای پیچیده مواجه میشوند. در نهایت، پوند فاش میکند که رابرت، پسر مری، مسئول قتلهاست. او ۱۲ سال پیش برادرش و سگ برادرش را کشته بود و مری از این موضوع آگاه بود. مرگ مری تصادفی بود، اما رابرت برای پنهان کردن راز گذشتهاش، سر مگنوس را به قتل رساند.
۲. داستان بیرونی: سوزان رایلند و راز مرگ نویسنده
در بخش دوم، با سوزان رایلند، ویراستار انتشارات کلاورلیف، آشنا میشویم که در حال بررسی نسخه جدید رمان آلن کانوی است. اما متوجه میشود که فصل پایانی رمان گم شده است. همزمان، خبر میرسد که آلن کانوی مرده است و مرگ او به عنوان خودکشی گزارش شده است.
سوزان به روستای محل زندگی آلن میرود تا فصل گمشده را پیدا کند و در این مسیر به این نتیجه میرسد که مرگ آلن ممکن است قتل بوده باشد. او کشف میکند که آلن از ژانر معمایی متنفر بود و قصد داشت در رمانهایش پیامهای پنهانی بگنجاند. در نهایت، سوزان متوجه میشود که رئیسش، چارلز، آلن را به قتل رسانده تا از افشای این پیامها جلوگیری کند. چارلز سعی میکند سوزان را نیز بکشد، اما او نجات مییابد و چارلز دستگیر میشود.
نظر شما