به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)به نقل از وکس (vox) ، در دوران ما، آینده نه با قلم نویسندگان، که با توییتهای میلیاردرها نوشته میشود. تخیل جمعی دیگر نه محصول کندوکاو اندیشه و ادبیات، که ساخته نمایشهای پرزرقوبرق کنفرانسهای تکنولوژی، پرتابهای نمایشی موشک، و وعدههای ابدی «هوش مصنوعی نجاتبخش» است. با اینحال، گاهی حتی میلیاردرها نیز ناخواسته به ادبیات پناه میبرند بهویژه وقتی در پی زبانی برای رویاهای خود هستند.
از میان آثار ادبی محبوب مردان قدرتمند سیلیکونولی، نام یان بنکس و مجموعه فرهنگ، از همه شگفتآورتر است. جهانی سوسیالیستی، بدون پول، بدون مالکیت خصوصی، بدون سلسلهمراتب، مملو از لذت، تغییر، و بازی؛ که در آن، فناوری نه ابزار سلطه، که عامل رهایی است.
یان بنکس، نویسنده اسکاتلندی علمیتخیلی، بیش از هر چیز با مجموعه فرهنگ (Culture series) شناخته میشود. مجموعهای از رمانهای ژرفنگر و بلندپروازانه که جهانی پسا-کمونیستی و بهشدت پیشرفته را ترسیم میکند. در این دنیا، فرهنگ سیستمی است فراانسانی که توسط هوشهای مصنوعی بسیار پیشرفته و انسانهایی که در هماهنگی کامل با آنها زندگی میکنند، اداره میشود. بنکس در این سری، مفاهیمی چون مداخلهگری سیاسی، اخلاق تکنولوژی، آزادی فردی، و پیامدهای امپریالیسم را با دقت و طنزی تیزبین کاوش میکند.
و با این حال، همین اثر آرمانخواهانه اکنون بر زبان مردانی جاری است که در قلب نظام سرمایهداری جهانی نشستهاند. جف بزوس، ماسک، زاکربرگ — هر سه از طرفداران پر و پا قرص فرهنگ هستند. این تناقض ظاهری، پرسشی بنیادین را پیش میکشد: چه میشود که متنی ضدسلطه، به منبع الهام صاحبان سلطه بدل میشود؟
در مجموعه فرهنگ، بنکس بهگونهای وسواسگونه به ترسیم جزئیات زندگی روزمره پرداخته: شخصیتهایی که میتوانند شکل، جنسیت، یا حتی خلقوخوی خود را با تصمیمی ذهنی تغییر دهند؛ فرهنگی که در آن مطالعه و مراقبه جایگزین کار اجباری شده؛ و نهادهایی که نه از طریق قانون، بلکه از طریق اعتماد عمل میکنند.
اما ماسک و همتایانش، این جهان را طور دیگری میخوانند. آنها کشتیهای فضایی را میبینند، هوش مصنوعی عظیم را میستایند، و نام پروژههای خود را از این داستانها وام میگیرند؛ بدون آنکه به روح اثر توجهی داشته باشند. آنها آرمانشهری بدون مالکیت را بهعنوان نمادی از «پیشرفت فناوری» بازخوانی میکنند، نه بهعنوان نقدی بر خودشان.
در مجموعه فرهنگ، یکی از شرورترین شخصیتها، مردی است ثروتمند که امپراتوریاش را بر صنعت بازیهای ویدئویی بنا کرده، رسانهها را در انحصار دارد، اتحادیهها را سرکوب میکند، و کارگران را در خدمت امیال شخصیاش میگیرد. آیا شباهت به واقعیت امروز اتفاقیست؟ آیا خود ماسک، با تسخیر رسانه (توییتر)، تقلیل حقیقت، و ستیز با نیروی کار، تجسم همان شخصیتی نیست که بنکس از آن بر حذر داشته؟
تکنولوژی در آثار بنکس، تنها زمانی معنا مییابد که به آزادی بدل شود. اما در جهان میلیاردرها، آزادی تنها برای خود آنها تعریف شده، نه برای همگان. برای آنها، آینده قلمروی خصوصیست، جایی که از دیگران جدا شدهاند: در جزیرهای شخصی، در مریخی مستعمرهشده، یا در متاورسی که کاربران را با الگوریتم شکل میدهند.
ما در لحظهای تاریخی ایستادهایم که در آن، خیالپردازی بدل به عرصه جنگ قدرت شده است. در چنین زمانهای، بازگشت به علمیتخیلی چپگرا نه فقط کنجکاوی ادبی، که وظیفهای اخلاقیست. برای آنکه آینده، اگر قرار است آیندهای انسانی باشد، نمیتواند با توهم مالکیت و قدرت آغاز شود. بلکه باید با بازاندیشی در خودِ پیشرفت، با رهایی از سلطه، و با بازگشت به مفهوم جمعی آزادی آغاز گردد.
نظر شما