نگاهی به برگزیدگان بخش ویژه چهاردهمین دوره جایزه جلال/ شماره سه؛ علیاصغر عزتیپاک
«تشریف»؛ سه روز آوارگی تا سیر به درون
کتاب «تشریف» نوشته علیاصغر عزتیپاک که به عنوان یکی از آثار برگزیده در بخش ویژه(نگاهی دیگر) چهاردهمین دوره جایزه جلال آلاحمد معرفی شده است، داستانی ملی و دینی از جوانیست که در شب عروسیاش از واقعیت حوادثی که برای دوستش رخ داده، باخبر میشود.
رمان «تشریف» که در سال 1399، در 312 صفحه و از سوی انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است، در سه روز رخ میدهد و با یادآوری خاطرات گذشته مخاطب را در سیر، حرکت و آگاهی درونی شهریار با خود همراه میکند.
در توضیحی از ناشر آمده که شهریار با اطلاع از اینواقعیت، بهدلیل علاقه زیادش به مصطفی، عنان اختیار را از دست داده و محفل عروسی را ترک میکند. در ادامه داستان، آوارگی شهریار شروع میشود که بناست ۳ روز طول بکشد و سرانجامش در برف و تپههای یخزده اطراف همدان رقم بخورد. بستر زمانی اینقصه سال ۱۳۵۷ و بستر زمانیاش هم همدان است.
در بخشی از رمان میخوانیم:
«سروان سرش را تکانتکان داد. سیگارش رسیده بود به سر چوبسیگار. تهسیگار را با نوک انگشت از بالا فشرد و انداخت داخل زیرسیگاری کنار دستش. سروان سرش را بلند نمیکرد، و انگار عمد داشت صورتش دیده نشود. حالش اما خوش بود و با همان حال خوش دست برد به بسته سفید سیگار و با بیخیالی محض یک نخ دیگر برداشت. چوبسیگاری قرمز را گرفت میان مشت و سیگار را با توجه و دقت جا داد در سوراخی که حتماً بهقاعده تراش خورده بود؛ اگرچه در هر حال تنگ و تاریک. کبریت را آرام بالا آورد و چنانکه بخواهد آئینی آباءاجدادی و محترم را مُراعات کند، خلالی را از جعبه درآورد و با ملایمت کشید بر پهلوی جیوهدار. گوگرد جرقه زد و شعله شد و با صدایی خفه گُر گرفت. سروان شعله را نزدیک کرد به نوک سیگار و همزمان پُک زد تا آتش برود به جان توتون. شهریار سرش را انداخت پایین تا اجازه بدهد سروان آئینش را با دلآسودگی و خلوص تمام بر پای دارد. سروان وقتی از روشن کردن سیگار فارغ شد، دستی را که شعله کبریت در میان انگشتهاش بود، چند باری تکان داد. شعله فرومرد. خلال سیاهشده تا نیمه را انداخت داخل زیرسیگاری سفالِ کارِ لالجین که رنگ فیروزهایاش پیدا بود. پُک عمیقی به سیگار زد و دودش را بعد از مکثی طولانی از لولههای دماغ پرفشار فرستاد بیرون. چنان مینمود که عمد دارد همهچیز را کِش بدهد و بازی کند. در همه این احوال اما زیرچشمی هم شهریار را میپایید؛ انگار فرصتی میساخت تا او خودش را پیدا کند. صدای سنتور اوج گرفته بود و همزمان که بوی تند دود سیگار در مشام شهریار مینشست، صدای مدهوشکننده سنتور هم هواییاش میکرد؛ آنقدر که بیخیال این بگیروببندها بشود و سرخود از کیوسک بزند بیرون. هرچه بادا باد. آخرِ آخرش این بود که میگرفتند میانداختندش بازداشتگاه دیگر! چی از این بهتر. میتوانست در خلوتی و خاموشی آنجا خانه کند و به سرنوشتش بیندیشد؛ به سرنوشتی که در مهمترین بزنگاه زندگی برگی رو کرد که آه از نهاد او برخاست.»
علیاصغر عزتیپاک، نویسنده و داستاننویس، متولد سال 1353 در همدان است. او که کار ادبی را با انتشار داستان در مجلات آغاز کرد، در سال 1384 نخستین کتابش با نام «میمانم پشت در» را از سوی انتشارات هزاره ققنوس به چاپ رساند.
کتابهای «گزارش به کنسول»(انتشارات کتابستان معرفت/ 1399)، «آواز بلند»(انتشارات شهرستان ادب/ 1397)، «باغ کیانوش»(انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان/ 1397)، «زود برمیگردیم»(انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان/ 1386)، «بر فراز تپه»، «ماهی در کاسه آتش»، «باغهای همیشه بهار»(انتشارات سوره مهر/ 1396) و «موج فرشته»(انتشارات شهرستان ادب/ 1393) از آثار داستانی این نویسنده به شمار میآید.
عزتیپاک در سالهای فعالیت ادبی خود جوایزی همچون جایزه دو سالانه ادبیات کودک و نوجوان ایران (کتاب زود برمیگردیم)، جایزه کتاب سال سلام (کتاب زود برمیگردیم)، جایزه کتاب سال دفاع مقدس (کتاب باغ کیانوش)، نامزد کتاب سال دفاع مقدس (کتاب آواز بلند)، نامزد بهترین مجموعه داستان مهرگان ادب (کتاب میمانم پشت در)، نامزد رمان نوجوان پانزدهمین جشنواره کودم و نوجوان (کتاب باغ کیانوش) و جایزه کتاب سال حوزه هنری (کتاب میمانم پشت در) را در کارنامه کاری خود دارد.
نظر شما