دوشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۲۱
تبریز؛ قطب نمایشنامه نویسی ایران/ چهره‌های شاخص ادبیات نمایشی آذربایجان چه کسانی هستند؟

آذربایجان شرقی- تبریز و آذربایجان از دوره میرزافتحعلی آخوندزاده و میرزا آقا تبریزی در دوران قاجار تا بهمن فرسی و غلامحسین ساعدی در دوران معاصر، مهد نمایشنامه‌نویسی و چشمه جوشان ادبیات نمایشی ایران بوده است.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مهرداد خوشکار مقدم: سرزمین ایران در گذر زمان همواره بر اثر تهاجم اقوام مختلف داخلی و زیاده‌خواهی‌های حکومت‌های خارجی محل ستیز، درگیری، جنگ و در نهایت نابودی بوده است. مجموع این مسائل و دیگر علل، منجر شده تا ایران با قدمت تقریبی هفت هزار سال، آنچنان که باید دارای ادبیات مکتوب نباشد. آنچه از ادبیات مکتوب مرتبط با جهان ادبیات نمایشی که ثمره سال‌ها حضور پررنگ ادبیات شفاهی و آیین‌های نمایشی بوده، باقی مانده، متون و آیین‌های دینی و مذهبی است که به دلیل وابستگی عمیق به خواص روزگار، تا جای ممکن سالم نگه داشته شده و به دست ما رسیده‌اند. همین است که ایران به عنوان یکی از هم‌عصران امپراطوری یونان و روم باستان، امروز فاقد هر گونه نوشته در حوزه ادبیات نمایشی است.

با این وجود، آذربایجان به ویژه تبریز همزمان با تحولات عصر قاجار به مهد نمایشنامه نویسی به سبک مدرن در ایران تبدیل و به کشور معرفی شد.

در مورد جایگاه ادبیات نمایشی تبریز در ایران و جریان‌های ادبی در این خطه با هادی ولی‌پور قره‌قیه، نویسنده و پژوهشگر ادبیات نمایشی و برنده چندین جشنواره ملی در این حوزه به گفت‌وگو نشستیم.

وی مولف شش کتاب و چندین مقاله پژوهشی در حوزه ادبیات نمایشی و مدرس دانشگاه است که سال گذشته جدیدترین آثار وی شامل کتاب پژوهشی «مقدس‌ترین تراژدی اسلام؛ انسان شناسی نمایش» و نمایشنامه جنگ و صلح در تالار اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی رونمایی شد.

آقای ولی‌پور، شما نویسنده چندین کتاب در حوزه تئاتر و ادبیات نمایشی هستید. ویژگی‌های ادبیات بومی آذربایجان‌شرقی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

این خطه به دلیل موقعیت جغرافیایی، دو زبانه است. زبان رایج این استان ترکی آذربایجانی بوده و همانند سایر اقوام، با ابتاء به زبان رسمی کشور، فارسی دومین زبان مردمانش است. در درون استان، هر شهرستان و منطقه با لحن و لهجه خاص خود صحبت می‌کنند و جالب‌تر اینکه، در هر شهر، لهجه مناطق مختلف نیز با یکدیگر تفاوت‌هایی دارد. ادبیات بومی استان مبتنی بر زبان ترکی آذربایجانی است که البته به دلیل قرابت با دو کشور جمهوری آذربایجان و ترکیه، زبان‌های مرسوم در آن کشور از جمله لحن و لهجه ترکی آذربایجانی آن‌سوی ارس و ترکی استانبولی نیز به‌صورت مختصر در میان این مردمان تفهیم بوده و امکان پاسخ‌گویی در حد بضاعت در آنها وجود دارد.

همانطور که می‌دانیم آذربایجان و تبریز مهد نمایشنامه نویسی ایران است. در این عرصه چه کسانی پیشگام بوده‌اند؟

آذربایجان‌شرقی نقش بسیار پررنگی در راه افتادن نهضت نمایشنامه‌نویسی در ایران دارد. ظهور بزرگانی همچون میرزافتحعلی آخوندزاده (۱۱۹۱-۱۲۵۶ شمسی) که در یک خانواده ایرانی مقیم خانات شکی در قفقاز متولد شد و به عنوان اولین نمایشنامه‌نویس به سیاق غربی در ایران به زبان ترکی مطرح شد یا میرزاآقا تبریزی به عنوان اولین نمایشنامه‌نویس به سیاق غربی در ایران به زبان فارسی که در تبریز متولد شد و داشتن روحیه مکتوب‌سازی آثارشان، دلیلی کافی برای این ادعاست.

وجوه مشترک و تفاوت‌های این دو چهره بنام در عرصه ادبیات نمایشی را در چه حوزه‌هایی می‌توان خلاصه کرد؟

آثار آخوندزاده و تبریزی که زیستشان با حضور پررنگ فرنگی‌ها در ایران همراه بود، با تشریح اعتقاداتی همچون قانون و قانون‌گذاری، آزادی، ملی‌گرایی، پررنگ شدن نقش زنان در اجتماع، سواد عمومی و… همراه بوده است. با این تفاوت که زبان آخوندزاده در آثارش به ترکی است و تمام تلاشش پا گذاشتن بر رد شیوۀ نگارش نمایشنامه در اروپاست. محتوای این آثار کمیک، هجو سنن (داخلی) و ستایش تجدد (خارجی - وارداتی) است. تمام تلاش آخوندزاده نقد اجتماع است و پرداختن به مشکلات زنان برای او از اهمیت بالایی برخوردار است.

تلاش تبریزی در آثارش نشان از تلفیق نمایش‌های ایرانی مانند تخت‌حوضی و نقالی با شیوه‌های رایج در غرب است. او در آثارش به سرگرم کردن مخاطب توجه کرده و همین منجر شده در نوشتن نمایشنامه و طبق اذعان آخوندزاده که آثارش را برای نظردهی به وی ارسال می‌کرد، چندان توفیق حاصل نکند. اما تمرکز او به محتوای اخلاقی و انعکاس واقعی گفت‌وگوهای قشرهای گوناگون و بهره‌گیری از روحیه و رفتار خاص مردم کوچه و بازار، آثارش را ماندگار کرده است‌.

به نظر می‌رسد با اینکه تبریز پیشگام ادبیات نمایشی در کشور است اما پس از آخوندزاده و تبریزی، دوره افتراق ادبیات نمایشی در آذربایجان حاکم شده. این وضعیت تا کی ادامه یافته است؟

همین طور است. پس از این دو چهره، بیش از نیم قرن چهره‌ای ملی از آذربایجان در حوزه ادبیات نمایشی دیده نمی‌شود اما پس از آنها دوباره سال‌های طلایی ادبیات نمایشی آذربایجان با چهره‌هایی چون بهمن فرسی و غلامحسین ساعدی آغاز می‌شود.

ویژگی‌های خاص این دو چهره که آنها را در حوزه ادبیات نمایشی ایران متمایز کرده چیست؟

در سال ۱۳۱۲ چهره‌ای متفاوت با نام بهمن فرسی در تبریز چشم به جهان می‌گشاید. از چهار سالگی به همراه خانواده‌اش در تهران رشد کرده و هم‌پای بزرگان تئاتر ایران همچون جمشید لایق، علی نصیریان و دیگران رشد کرده و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به لندن عازم می‌شود. از بهمن فرسی به عنوان اولین چهره‌های نمایشنامه‌نویسی ابزورد در ایران یاد می‌شود. آثار فرسی به دلیل رویکردی که پس از کودتای ۲۸ مرداد و شکل‌گیری فضایی ناامیدکننده و به اعتباری پوچ بر ادبیات ایران حاکم شد، به سمت پوچ‌گرایی متمایل گشت. او در آثارش به شرایط اجتماعی، فرهنگی و اوضاع سیاسی جامعه در دوران زندگی خود و دهه‌های قبل از آن اشاره دارد و اشخاص آثار نمایشی وی تصویرگر جسم و روان پیچیده با رفتارهای غیرقابل‌پیش‌بینی هستند. فرسی به فروپاشی اجتماعی حمله می‌کند و با بهره‌گیری از نشانه‌ها، دنیای آشفته و روبه‌زوال بشریت را نشان می‌دهد.

تقریباً همزمان با فرسی، نابغه ادبیات نمایشی نوین ایران در تبریز متولد می‌شود: غلامحسین ساعدی با نام مستعار گوهرمراد. ساعدی از نوجوانی دست به قلم بود و این گرایش به نوشتن در قالب‌های مختلف داستان، نمایشنامه، فیلمنامه از او چهره‌ای مانا ساخت. او همزمان با تحصیل در رشتۀ روانپزشکی در مقطع دکتری، هم‌نشینانی چون صمد بهرنگی، جلال آل‌احمد و شاملو داشت و حضورش در میان روشنفکران شاخص آن دوره، شخصیت وی را تکمیل کرد. ساعدی در سال ۶۰ ایران را به مقصد پاریس که در آن زمان مرکز مهمترین فعالیت‌های هنر جهان بود رفت و چهار سال پس از سکونتش به دلیل خونریزی داخلی دار فانی را وداع گفت.

بزرگترین علت موفقیت نمایشنامه‌های ساعدی، درک دردهای مردم اطرافش بوده است و در عین حال نیز از اینکه همین مردم پیشرفت مناسبی همزمان با سرعت تجدد غرب نداشت و علتش را در ایدئولوژی ایرانیان می‌پنداشت، ناراحت بود. آثار وی پر است از نشانه‌ها و نمادها و هرگز برای فهماندن دلایل عقب‌ماندگی مردم ایران کوتاه نیامد.

تبریز؛ قطب نمایشنامه نویسی ایران/ چهره‌های شاخص ادبیات نمایشی آذربایجان چه کسانی هستند؟

از چهره‌های معاصر به ویژه نسل امروز چه کسانی را پیشرو می‌دانید؟

ادبیات نمایشی در کنار نمایشنامه‌نویسی، به حوزه پژوهش نیز تکیه دارد. آذربایجان‌شرقی از پژوهش نیز بی‌بهره نبوده و در طول سالیان، با توجه به وجود هنرستان‌های زیبا و دانشکده‌های تخصصی نمایش، چهره‌های شاخصی را درک کرده است. دکتر عبدالحسین لاله، امیر علیزادگان، منصور حمیدی، فرزاد تقی‌لر، سیروس مصطفی، مهدی صالحیار، نرجس ابراهیمی غانمی و بسیاری دانشجویان علاقمند دیگر، از فعالان این عرصه به شمار می‌روند.

با این اوصاف، سهم استان در جریان ادبی کشور به ویژه حوزه ادبیات نمایشی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ادبیات نمایشی آذربایجان‌شرقی با در نظر داشتن اقلیم خاص، نقش بسزایی در شکل‌بخشی به نگارش نمایشنامه و اجراهای شاخص نمایشی داشته است. نگارش نمایشنامه به زبان ترکی و اجرا در سطح کلان کشور و کشورهای‌همسایه مصداق این موج از جریان‌سازی هنرمندان استان در منطقه است. عدم وجود مکتب و سبک خاصی از ادبیات نمایشی در آذربایجان‌شرقی به دلیل همسو بودن با روند رشد ادبیات مکتوب نمایشی در کشور است. در واقع در هیچ کجای کشور مکتب خاص ادبیات نمایشی وجود ندارد اما رویکرد به تئاتر بومی در میان هنرمندان این استان و تاثیر بر هنرمندان دیگر مناطق، مصداقی از سهم پررنگ آذربایجان بر دیگر مناطق کشور است.

شما تالیفات و مقالات زیادی در حوزه ادبیات نمایشی دارید؛ تحلیلتان از جریان‌های زندۀ ادبی در آذربایجان شرقی چیست؟

نظر به وجود هنرستان‌های هنرهای زیبا و مراکز آموزش‌عالی نظیر نبی‌اکرم (ص) و چرخ نیلوفری، دانشگاه علمی‌کاربردی فرهنگ و هنر الف و همچنین آموزشگاه‌های متعدد تئاتر و سینما و همچنین نقش پررنگ انتشارات ریتم به عنوان ناشر تخصصی کتاب‌های هنری، به ویژه تئاتر و برگزاری جشنواره‌های متعدد نمایشی در استان (جشنواره‌های بین‌المللی ارسباران، باغچه‌بان و استانی سردرود، مرند، سوگواره‌های تقویمی بسیج هنرمندان، جشنواره بسیج کشوری و…) و حضور معنادار پژوهشگر نمایشی در سطح ملی و فراملی، جریان ادبیات نمایشی نیز زنده، پویا و پیش‌رو است. همچنین دانشجویان مراکز مذکور، در تلاش برای اجرای نمایشنامه‌های دست‌نویس خود هستند تا این جریان رشد یابد و ادامه پیدا کند. انجمن نمایش اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و انجمن نمایش بسیج هنرمندان نیز به عنوان بازوان اجرایی برنامه‌های تئاتری از هسته‌های مهم اجرایی استان محسوب می‌شوند.

شما در پژوهش‌های خود چالش‌ها و فرصت‌های ادبیات نمایشی در تبریز را چگونه ارزیابی کرده‌اید؟

یکی از موانع مهم توسعه‌ای در ادبیات نمایشی استان، نگاه یک بام و دو هوای اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی به زبان ترکی در نمایشنامه‌نویسی است. واضح است معادل برخی از واژگان فارسی در زبان ترکی چندان مورد استفاده نیست و از این روی استفاده از آن واژگان بر صحنه یا متن نمایشی با مواضع رادیکال و ناپسندی همچون پان‌ترکی و… مواجه است. بهره‌گیری از رقص آذربایجانی (به عنوان یک هنر بومی که در دیگر اقوام نیز از جایگاه متقنی برخوردار است) در خلال اجراها نیز از چالش‌های معنادار اتهام به پان‌ترکیسم است؛ در صورتی که رقص (تحت عناوینی همچون حرکات بومی یا فرم و…) در انواع آن بر صحنه‌های نمایشی پایتخت ملاحظه خاصی نداشته و اجرا می‌شود. شاخصه‌های تئاتر بومی که در کتاب نگارندۀ این سطور تحت عنوان «مقدمه‌ای بر بومی‌سازی تئاتر» به صورت مفصل شرح داده شده که لازم است مبانی نظری آن کتاب مورد عنایت مسئولان قرار گیرد زیرا تئاتر بومی، مصداق هر آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند است؛ زبان ترکی و بهرمندی از تمام ظرفیت‌های استانی در شکل و محتوا منجر می‌شود تا مخاطب با ذوق بیشتر به تماشای آثار نمایشی بنشیند.

یکی دیگر از چالش‌های تئاتری استان، ناهم‌ترازی میان افزندگان به بدنه تئاتر استان (از مسیر علمی هنرستان، دانشگاه و آموزشگاه‌های آزاد هنری) و کمبود سالن‌های اجرایی درخور است که منجر به ترافیک شدید در اجراها شده است.

با گذر از چالش‌ها، ترجمه نمایشنامه‌های ترکی استانبولی و انگلیسی نیز در استان در حال پیشرفت قدم به قدم است که می‌توان به مترجمانی چون عبدالحسین لاله، فرزاد تقی‌لر، پری اشتری و دیگران اشاره کرد.

با توجه به آنچه گفته شد، چشم‌انداز و آینده ادبیات نمایشی در این خطه چگونه خواهد بود؟

پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران، مسیر نمایشنامه‌نویسی در میان مردمان آذربایجان باز متفاوت شد. در آن دوره علاقه نهادهای انقلابی به تولید آثار با محتواهای برخاسته از انقلاب، جنگ، دفاع مقدس، مباحث اخلاقی جامعه متمرکز بود و نمایشنامه‌نویسان، به آثاری از این دست روی آوردند.

در طول دهه‌های اخیر نمایشنامه‌نویسان چیره‌دستی همچون مرحوم اسد صادقی، مرحوم مرتضی هاشم‌پور، ایوب آقاخانی، نادر برهانی مرند، امیر علیزادگان، علی حسن‌زاده، عارف مهتاب، رسول بانگین، نادر ساعی‌ور، فریدون ولایی، فرزاد تقی‌لر، اکبر شریعت، علی پوریان و خیل عظیمی از جوانان تحصیل کرده به جمع نمایشنامه‌نویسان و پژوهشگران ادبیات نمایشی افزوده شده‌اند که جای بسی خوشحالی است.

به نظر من، با وجود تمرکز بر عرصه فرهنگ و هنر (به عنوان پیشران تربیت، بالندگی و تعامل)، اهمیت دادن به فعالیت‌های هنرمندان و پژوهشگران از سوی دستگاه‌های متخصص، حمایت مادی و معنوی از ایشان، پیگیری امور زیستی هنرمندان همچون بیمه هنرمندان، وضعیت بیماران، مشکلات مسکن و قدردانی زبانی زعمای استان از تلاش‌های هنرمندان، مسیر رو به رشدی ایجاد می‌کند و رشد آماری نسل جدید که امید است اگر با مطالعه و ارتقای کیفی آثارشان نیز همسو باشد، نویدبخش ارتقای شاخص‌های فرهنگی استان باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

اخبار مرتبط

تازه‌ها

پربازدیدها