در نشست «از نجوای سنت تا غوغای پاپ» مطرح شد:
صداقتکیش: خوشنام از معدود اهالی قلم موسیقی است که بعد از مهاجرت خاموش نشد
آروین صداقتکیش گفت: وی علاوه بر دلمشغولیهای تجدد نسبت به همه همکارانش با موسیقی پاپ مهربانتر است او موسیقی پاپ را نوعی تداوم تجدد میداند. محمودخوشنام از معدود اهالی قلم است که بعد از مهاجرت خاموش نشد
میرعلیرضا میرعلینقی در ابتدای این نشست با اشاره به محمود خوشنام گفت: اولین آشنایی ما از طریق مطبوعات با محمود خوشنام به سال 33 ـ 34 برمیگردد، زمانی که نقدی با عنوان «بتی که فرو ریخت» منتشر کرد. خوشنام، نامش از سال 1333 در مجلات موسیقی و هنر دیده میشود؛ در آن دوره سه چهار نفر بیشتر مثل علی محمد رشیدی، مرحوم سپنتا و خوشنام نبودند که نقد حرفهای انجام میدادند.
وی ادامه داد: دیدگاه خوشنام، دیدگاه دهه 30 و 40 است و اگر بررسی کاملی داشته باشیم متوجه میشویم که وی در گفتمان دهه 50 حضور ندارد. اگر بخواهیم به ویژگی نقد او اشاره کنیم باید بگوییم که او در میان نقد خشک و علمی سپنتا و نقد سانتیمانتال رشیدی قرار میگیرد. این کتاب نخستین اثر مستقلی است که از خوشنام منتشر میشود و ما پیش از این نام او را در مجلات، روزنامهها و رادیو شنیدهایم.
این منتقد حوزه موسیقی با اشاره به ویژگیهای کتاب «از نجوای سنت تا غوغای پاپ» اظهار کرد: این کتاب پیش از آنکه به ما درکی از موسیقی بدهد، ما را به درک شخصی محمود خوشنام میرساند. در واقع این کتاب یک روایت تاریخی شخصی است و به احتمال زیاد اولین و آخرین اثر خوشنام است. میگویم آخرین اثر چراکه شخصی که تا 84 سال تنها یک کتاب منتشر کرده احتمالا تمایلی برای چاپ کتابهای بعدی ندارد.
وی افزود: در این کتاب متوجه میشویم بیش از آنکه خوشنام به گزاره رسانه علمی پرداخته باشد مطالب را بر استعاره بنا کرده است. استفاده بیش از حد از صفتها پیش از آنکه شناختی از مطالب برساند دیدگاه شخصی فردی است که حوزه موسیقی را خوب میشناسد. متاسفانه این کتاب از ویژگیهای قابل ارجاع بودن برخوردار نیست؛ چراکه تاریخها اکثرا نادرست ذکر شدهاند و برای چاپ بعدی به یک ویراستاری جدی نیازمند است.
میرعلینقی با اشاره به دسترس نبودن منابع گفت: خوشنام حدود 40 سال است که در ایران زندگی نمیکند و منبع اطلاعاتی او سایتهای اینترنتی بوده است که در آنها نیز اطلاعات سالم و دقیقی وجود ندارد. از تاریخها که چشمپوشی کنیم بیدقتی در ضبط و ثبت اسمها نیز بسیار است.
وی ادامه داد: مطالب این کتاب بهعنوان نوشتنیهای یک ژورنالیسم جالب و خواندنی است؛ اما به اعتقاد من به دلیل مرجع نبودن برای یک منتقد 86 ساله چندان جالب نیست.
این منتقد حوزه موسیقی با اشاره به مرزبندیهای محمود خوشنام گفت: مسأله مرزبندی در ذهن خوشنام منتفی است. قبل از انقلاب تقسیمبندیهای تئوریک بود؛ اما همین تقسیمبندیها بعد از انقلاب ویژگیهای ارزشی و سیاسی نیز پیدا کرد. به دلیل آنکه خوشنام از سال 61 در ایران نبوده، مسائل را از طریق رسانهها دنبال کرده، این مرزبندیها در ذهن او وجود ندارد و همه در یک سطح قرار میگیرند.
خوشنام نسبت به موسیقی پاپ مهربان است
در ادامه این نشست آروین صداقتکیش با اشاره به صحبتهای میرعلینقی گفت: در ابتدا باید یک نکته را تصحیح کنم که این نخستین کتاب محمود خوشنام نیست و او پیش از این و در خارج از ایران کتابهایی منتشر کرده است؛ اما این نخستین کتابی است که از او در ایران چاپ میکند.
وی ادامه داد: نکته دیگر اینکه، درست است که او در گفتوگوهای انتقادی دهه 50 حضور ندارد؛ اما نباید از این نکته نیز غافل شویم که او بنیانگذار یک نشریه مهم هنری بهنام رودکی است و در واقع میدانی آماده میکند تا سایر منتقدان، نویسندگان و روشنفکران بتوانند در آن دیدگاههای خود را بیان کنند. رودکی در آن زمان یکی از روشنفکرانهترین نشریهها بوده است.
این منتقد حوزه موسیقی با اشاره به محمود خوشنام گفت: آنطور که گفته میشود خوشنام در آلمان جامعهشناسی خوانده است و روزنامهنگار و منتقدی است که از دهه 30 و 40 شناخته میشود و بعدها به عنوان مسئول دولتی سمت میگیرد. مطالب به جا مانده نشان میدهد که در برخی از نوشتهها از عنوان دکتر نیز برای او استفاده شده است.
وی ادامه داد: اگر بخواهیم تجدد در ایران را بررسی کنیم، او جزو افراد نسل دوم محسوب میشود؛ چراکه به قدر فردی مانند سپنتا به نحله اول وابسته نبود و بیشتر به جهان روزنامهنگاری تعلق داشت و رفتهرفته به جهان نخبهتر تعلق پیدا کرد. وی علاوه بر دلمشغولیهای تجدد نسبت به همه همکارانش با موسیقی پاپ مهربانتر است او موسیقی پاپ را نوعی تداوم تجدد میداند.
صداقتکیش با اشاره به دیدگاه خوشنام نسبت به موسیقی پاپ گفت: او میگفت اگر تجدد آن طور که باید و شاید اتفاق میافتاد محصول موسیقی نیز همین میشد که شده است. خوشنام از معدود اهالی قلم موسیقی است که بعد از مهاجرت خاموش نشد. در واقع بعد از انقلاب اتفاقاتی رخ داد که یک دسته حداقل برای چندسال خاموش شدند و یک عده که نمیتوانستند شرایط را تحمل کنند مهاجرت کردند.
وی افزود: افرادی که پیش از انقلاب در عرش بودند یا سمت و مقامی داشتند، بعد از انقلاب ساکت شدند (البته این اتفاق برای خوشنام رخ نداد) در واقع اگر فرد خوششانس بود، خاموشی اولین اتفاقی بود که رخ میداد. محمود خوشنام از جمله کسانی بود که وقتی از ایران رفت سعی کرد همچنان بنویسد و حرف بزند. ابتدا در چند برنامه رادیویی گوینده شد و برنامه میساخت و بعدها که سایتها اینترنتی آمدند شروع به نوشتن کرد. او در 40 سال گذشته اگر چه نمیتوانست در جامعه ایران حضور داشته باشد اما تلاش کرد تا خودش را سرپا نگه دارد.
این محقق حوزه موسیقی در توضیح ویژگیهای تاریخی این اثر گفت: این کتاب نمیتواند یک مرجع برای صدسال موسیقی ما باشد. در واقع خوشنام روزنامهنگار است و با موسیقی آشنایی دارد و همین علاقه باعث شده که در 40 سال گذشته بیکار ننشیند؛ بنابراین مطالبی را برای رسانههای مختلف نوشته است. مسألهای که در این کتاب با آن مواجه هستیم این است که خیلیها فکر میکنند خوشنام تاریخ موسیقی نوشته است اما این کتاب چنین ویژگی ندارد. این کتاب فرمی دارد که روحالله خالقی به بهترین شکل ممکن از آن فرم استفاده کرده است.
وی ادامه داد: چیزی که در این کتاب موج میزند نوستالژی یک جهان از دست رفته است و بدبینی عمیق نسبت به چیزی است که جایگزین شده است. من از این نگاه تعجب نمیکنم و شاید اگر هرکدام از ما اگر جای او بودیم، نگاه بدتری داشتیم. اگر فردی با جریانهای موسیقی آشنا باشد از کدهایی که خوشنام در این کتاب میدهد، متوجه گلایههای او میشود.
صداقتکیش با اشاره به تکنیک استفاده شد در این کتاب گفت: از نظر تکنیکی نوشتههای خوشنام در این کتاب ترکیبی از گزارش، یادداشت و مصاحبه است؛ درست شبیه چیزی که این روزها با نام یادداشت ـ مصاحبه منتشر میشود. در دوره حاضر که دیگر صدای مدافعان آن دوره از تجدد به گوش نمیرسد این کتاب و مولفش صدای آخر آن نوع تفکر موسیقی هستند.
وی ادامه داد: نکتهای که در این کتاب توجه من را به خود جلب کرده، آن است که این کتاب از قلم و زبان نحلهای میآید که دیگر در موسیقی ما صدایی ندارند. صدایی از دهه 30 و 40 موسیقی ایران که نشان میدهد وقتی فردی از آن جریان فکری با جریان امروز موسیقی روبهرو میشود چطور فکر میکند. وقتی حسین علیزاده را میبیند چه به ذهنش میرسد؟ این کتاب هم رمانتیک است و هم سعی کرده روان و شیرین باشد. پیچیدگی فنی که در نوشتههای موسیقی امروز میبینیم در نوشتههای او نیست و با زبانی روایی مطالب بیان شده است.
این آهنگساز با بازگشت به نگاه خوشنام به موسیقی پاپ ادامه داد: جایی که خوشنام نسبت به بخشهای دیگر بهتر عمل کرده، موسیقی پاپ است. وی درباره موسیقی پاپ تحلیلهایی نوشته که بین همگنان او خیلی کمیاب است. با این حال بزرگترین مشکل این کتاب بیدقتی همهجانبه خوشنام است و اینقدر این بیدقتیها زیاد است که آدم ناخودآگاه به دنبال علت آن میگردد. البته من این را قبول دارم که دقت نویسندگان امروز با دقت نویسندگان گذشته متفاوت است.
وی ادامه داد: با این حال، من اصل خیلی از این مطالب را زمانی که در رادیو زمانه، رادیو فردا و بیبیسی چاپ میشد، میخواندم و به نظرم در همان مطالب نیز بیدقتیهایی وجود دارد. نقلقولهای زیادی در این کتاب آمده که هیچ ردی از گوینده وجود ندارد و نمیدانیم که خوشنام این مطالب را از کجا آورده است. به نظر من ویراستار این کتاب بدون شک شناخت کافی روی موسیقی نداشته که اگر داشت ایرادات زیاد کتاب کمتر میشد.
صداقتکیش در پایان صحبتهایش با اشاره به ارزش کتاب گفت: با همه ارزشها و اشکالات، کتاب «از نجوای سنت تا غوغای پاپ» از لحاظ انسانی برای من ارزشمند است؛ چراکه نشان میدهد یک پیشکسوت ما ساکت ننشسته است.
نظر شما