سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – مرضیه نگهبان مروی: سیزدهم تیرماه، سالروز درگذشت صادق چوبک است. کتاب «همهچیز فرومیپاشد: زندگی و آثار صادق چوبک» نوشته حسن میرعابدینی، دریچهای است به دنیای این نویسنده بزرگ معاصر، که در ۱۴ تیر ۱۲۹۵ در بوشهر زاده شد و در ۱۳ تیر ۱۳۷۷ در برکلی امریکا چشم از جهان فروبست. این کتاب با قلمی روان و نگاهی موشکافانه، زندگی، اندیشهها و آثار این نویسنده بزرگ را کاوش میکند و نقش او را در بازتاب دردهای جامعه و پیشبرد ادبیات مدرن ایران به تصویر میکشد.
میرعابدینی ما را به دل زندگی چوبک میبرد؛ از کودکی در بوشهر تا تهران پرهیاهوی قرن بیستم، جایی که تجربهها و چالشهایش قلم او را تیز کردند. او با بررسی دقیق، نشان میدهد چگونه خانواده، تحصیلات و فضای فرهنگی-اجتماعی زمانه، چوبک را به صدای رسای حاشیهنشینان تبدیل کرد. قلب کتاب، تحلیل آثار جاودانهای چون «خیمهشببازی»، «تنگسیر» و «سنگ صبور» است. میرعابدینی با ظرافت، زبان ساده اما پرشور چوبک و عمق روانشناختی شخصیتهایش را میشکافد و نشان میدهد او چگونه فقر، بیعدالتی و خرافه را در داستانهایش فریاد زد. این آثار نهتنها در زمان خود موج آفریدند، بلکه هنوز هم خوانندگان را به فکر وامیدارند. کتاب همچنین از تأثیر فرهنگی و اجتماعی داستانهای چوبک میگوید؛ داستانهایی که آینهای از زخمهای جامعه بودند و الهامبخش نسلها شدند. «همهچیز فرومیپاشد» دعوتی است به بازخوانی چوبک. بهمناسبت سالروز درگذشت این نویسندۀ برجسته معاصر و در پی انتشار این کتاب توسط نشر چشمه، به سراغ حسن میرعابدینی رفتیم تا زوایای پنهان زندگی و هنر صادق چوبک را بیشتر بشکافیم و از لایههای عمیقتر آثارش سخن بگوییم.
جناب آقای میرعابدینی، لطفاً درباره جایگاه صادق چوبک و اهمیت او در داستاننویسی معاصر ایران توضیح دهید.
مفهوم «داستان نویسی ایران»، امری تثبیتشده و قطعی برای همیشه نیست؛ بلکه پدیدهای تاریخی است که به مرور زمان، در طول بیش از صد سال و با تلاش و کار مداوم نویسندگان بسیاری شکل گرفته است. برخی از این افراد چهرههای اصلی ادبیات ما محسوب میشوند؛ کسانی که توانستهاند با نوآوری در حوزههای مختلف، چه در زبان و چه در فرم روایت، ادبیات داستانی را به پیش ببرند.
در تاریخ ادبیات معاصر ایران، ما با چهرههایی مواجه هستیم که ضمن درک سنت ادبی، از آن فراتر رفته و نوآوریهایی بنیادین انجام دادهاند. از میان این افراد میتوان به جمالزاده، هدایت و علوی اشاره کرد. صادق چوبک نیز، هرچند همانند ابراهیم گلستان، کمکار بوده یا کممنتشر کرده، اما توانسته است در همان آثار اندک خود، به لحاظ زبانی و روایی، آثاری ماندگار بیافریند.
آثار چوبک حتی پس از گذشت سالها از اولین چاپ، همچنان چاپ میشوند؛ گرچه بعضی از آثار او با برخوردهای متفاوتی از سوی خوانندگان مواجه میشود، اما همچنان مورد توجهاند.
چه ویژگیهایی سبک خاص صادق چوبک را معرفی میکنند؟
یکی از ویژگیهای منحصر به فرد چوبک در داستاننویسی، استفاده بسیار طبیعی و واقعی از زبان است. زبان داستانهای او برگرفته از جنبههای پنهانکارانه زبان، لهجهها و زبانهای به حاشیهراندهشده جامعه است. او واژگانی را به کار میبرد که غالباً در زبان رسمی جایگاهی ندارند، اما با روانی و دقت بالا، متناسب با موضوع و مضمون داستان انتخاب شدهاند.
یکی دیگر از مسائل مهم در آثار چوبک، کارکرد دوگانه زبان است. زبان در داستانهای او نهتنها وسیله ارتباط است، بلکه گاه کارکردی موذیانه و چندلایه پیدا میکند. برای مثال، در داستان «پیراهن زرشکی»، گفتوگوی شخصیتها در ظاهر محبتآمیز است، اما در باطن، نقشهای برای حذف یکدیگر طراحی میشود. این زبان دوگانه در داستانهایی مانند «همراه» نیز مشهود است و یادآور این شعر فروغ است که میگوید: «…که همچنان که تو را میبوسند در ذهن خود طناب دار تو را میبافند…» و چوبک این تناقض را بهخوبی در روایتهایش بازتاب داده است.
در داستان «دستهگل» نیز، چوبک کارکرد دوگانه و ریاکارانه زبان را خوب به نمایش درمیآورد. در داستانهایی مانند «چرا دریا طوفانی شده بود»، زبان محاورهای منطقهای بهدرستی با فضای داستان گره میخورد. این ویژگیها بهتفصیل در کتاب «همهچیز فرو میپاشد» نیز نمود دارد؛ کتابی که اخیراً توسط نشر چشمه منتشر شده است.
از منظر مضمونی، چوبک معمولاً به بخشهایی از جامعه میپردازد که کمتر دیده شدهاند؛ او از لایههای پایین و فراموششده جامعه مینویسد و آنچنان به این طبقات نزدیک میشود که گاه تصمیمات و رفتار شخصیتهایش حیرتانگیز و گاه هولناک به نظر میرسد. به همین دلیل، برخی منتقدان او را یک «ناتورالیست تندرو» یا حتی فراتر از آن میدانند.
پس شما با این نوع برچسب زدن که چوبک را آنگونه که معروف است باید نویسندهای ناتورالیست بهشمار آورد، مخالف هستید.
البته این نوع برچسبگذاریها معمولاً برگرفته از مقالات دانشگاهی است. در کشورهایی مانند ایران، با عدم وجود روند طبیعی شکلگیری مکاتب ادبی، ما بیشتر با ترجمهای از نظریهها و سبکهای غربی مواجه بودهایم تا یک جریان فکری مستقل و بومی. به همین دلیل، این دستهبندیها همواره قابل اتکا نیستند.
داستانهای چوبک محصول چه شرایط و تحولات اجتماعی و ادبیای در زمان او هستند؟
به گمان من، داستانهای چوبک نهتنها محصول شرایط و تحولات اجتماعی و ادبی ایران هستند، بلکه تحتتأثیر آشنایی با ادبیات جهانی نیز قرار گرفتهاند. او تحت تأثیر نویسندگان امریکایی از قبیل ارنست همینگوی، بوده است. پیشینه خانوادگی چوبک، که از طبقه مرفه جامعه میآمد، و مواجهه او با واقعیتهای تلخ اجتماع، باعث شده که حیرتزدگی او از وضعیت جامعه در داستانهایش بازتاب یابد.
تشابهات و تفاوتهای چوبک با دیگر آغازگران همدوره خودش چیست؟
توجه چوبک به عناصر افسانهای و فولکلوریک و روایتهای دینی از قبیل داستان آدم و حوا، و در عین حال مواجههاش با خرافهپرستی و جهل عمومی، مجموعهای از ویژگیها را شکل میدهد که آثارش را خاص و قابل تمایز میسازد. این نکات نشان میدهد که او چگونه از تخیل خود، در کنار تأثیرپذیری از ادبیات مدرن غرب، استفاده کرده تا داستانهایی با رنگ و بویی کاملاً ایرانی خلق کند.
بدیهی است که با گذشت زمان، برخی از آثار چوبک ماندگار شدهاند و همچنان خواندنی هستند، و برخی دیگر شاید کمتر مورد توجه باشند. با این حال، داستانهای کوتاه او هنوز هم از کیفیت بالایی برخوردارند.
تفاوت چوبک با سایر نویسندگانی که به موضوع فقر و طبقات پایین جامعه میپرداختند در چیست؟
باید گفت که گرچه بعضی از نویسندگان بهواسطه ایدئولوژی خاص حزب توده به سراغ تصویر کردن زندگی طبقات پایین جامعه رفتهاند، اما چوبک با رویکردی متفاوت، بیشتر از منظر اگزیستانسیالیستی و با نگاه انسانی به آنها پرداخته است. او به زندگی مردم عادی در شهرها توجه دارد و داستانهایش بیشتر از آنکه ابزار انتقال یک پیام سیاسی باشند، بازتابی از وضعیت وجودی انسان در شرایط سخت اجتماعیاند.
نظر شما