سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - آناهید خزیر: کتاب «تاریخ خنده» نوشته رضا کریم مجاور از سوی انتشارات نگاه منتشر شد. این کتاب با رویکردی تحلیلی و تطبیقی، خنده را از زوایای گوناگون بررسی میکند و به خواننده امکان میدهد تا این پدیده را فراتر از یک واکنش ساده، به عنوان بخشی از فرهنگ، تاریخ و روان انسان درک کند.
نویسنده در مقدمه درباره انگیزه نگارش کتاب و اهمیت پرداختن به موضوع خنده سخن میگوید و جایگاه خنده را در کنار گریه بهعنوان دو قطب تجربه انسانی مطرح میکند. سپس به خنده چیست؟، دستور زبان خنده، در ضرورت و فواید خنده، خندهدرمانی، خنده در فرهنگ اقوام و ملتها، خنده در آیینهای آسمانی، خنده در آیینهای زمینی، خنده و جهان سیاست، خنده و دربار شاهان، خنده عارفان، خنده شاعران، خنده فیلسوفان، خنده سیاستمداران، خنده خاورمیانه، خنده دیکتاتورها، خنده سربازها، خنده نقاشان، خنده دیوانگان، خنده ابلهان، پیوند کمدی و تراژدی، خنده در ادبیات کردی، خندههای مجازی، خندههای تجاری؛ خنده در سینما، خنده در عکاسی، خندههای واگیردار، خنده و بیماری کرونا، خندههای مرگبار، خنده در کلام بزرگان اشاره میکند و در پایان نیز به فرجام خنده پرداخته است.

کتاب «تاریخ خنده» کوششی تأملبرانگیز در واکاوی پدیده خنده، نه بهعنوان واکنشی سطحی و موقتی، بلکه بهعنوان رفتاری ریشهدار در تاریخ، فرهنگ، دین و روان انسان است. نویسنده با الهام از تجربه ترجمه کتاب تاریخ گریه، بر آن شد تا نیمه گمشده این دوگانه انسانی را کاوش کند و خنده را نهتنها در نسبت با طنز، هزل و فکاهه، بلکه بهمثابه نیرویی سازنده، شفابخش و گاه اعتراضی بررسی کند. او به انگیزه نگارش این کتاب اشاره کرده و چنین میگوید: «در روزهایی که سرگرم ترجمه کتاب «تاریخ گریه» نوشته نویسنده و پژوهشگر کُرد «صلاح حسنپهلوان» بودم، با خواندن و برگرداندن هر فصل، به اندیشه نگارش کتابی با عنوان «تاریخ خنده» فرومیرفتم؛ زیرا احساس میکردم که «تاریخ گریه» بدون «تاریخ خنده» کامل نخواهد شد و «گریه» تنها در کنار «خنده» است که به شکلی تام و تمام معنا خواهد یافت. ترجمه فارسی «تاریخ گریه» به همت «نشر آگه» منتشر شد و اندیشه «تاریخ خنده» هم چنان با من بود. یادم میآید که یک بار هم تلفنی پیشنهاد نگارش کتابی با عنوان «تاریخ خنده» را به نویسنده «تاریخ گریه» دادم اما پاسخ درستی دریافت نکردم. اندکاندک به فکر افتادم که خودم دست به کار شوم و مطالبی در این زمینه گردآوری کنم.»
این کتاب با بهرهگیری از متون مقدس، منابع تاریخی، آرای فیلسوفان، مشاهدات اجتماعی و تجربههای زیسته، در پی آن است تا چیستی و چرایی خندیدن، مرزها و جایگاه آن را در حیات فردی و جمعی بشر از منظری جامع و متأملانه روشن کند. خنده راهی است برای عبور از اندوه مدرن و درمان خلأ وجودی انسان امروزی؛ انسانی که با وجود رفاه مادی، در طوفان تنهایی و بیمعنایی گرفتار آمده است. نویسنده با نگاهی انتقادی به جهان ماشینی و مادیگرای معاصر، خنده را همچون پلی میان جسم و روح، میان انسان و خدا، میان رنج و رهایی معرفی میکند. این اثر، گفتوگویی است میان دین، عرفان، روانشناسی و هنر، که میکوشد نشان دهد خندیدن نه نشانه سطحینگری، که نمود ژرفترین لایههای امید، مقاومت و معنایافتگی در زندگی انسان است.

سخن گفتن از خنده و شادی در روزگار سوگ و سوگوار
سخن گفتن از خنده و شادی در این روزگار سوگ، سوگوار و سوگآور شاید خود از نظر برخی خندهآور باشد؛ اما نویسنده کتاب خواسته به سهم خود، پرتوی هر چند کم سو از شادی و خنده در دل این زمانه غمگین جاری کند. او به جستوجوی کتابها و منابعی پرداخته که درباره طنز، خنده، شادی، مترادفات و مشتقات آنها به نگارش درآمده بود.
او میگوید: «در این زمینه به کتابهایی چند (به زبانهای گوناگون) برخوردم که غالب آنها کمتر به متن خنده و بیشتر به حواشی خنده همچون طنز و هجو و هزل و فکاهه پرداخته بودند؛ گرچه باید در نظر داشت که خنده با همه این مفاهیم پیوندی نزدیک و ناگسستنی دارد. در این میان پیش از همه باید از کتاب «خنده» نوشته «هانری برگسون» نام برد که بیشتر از جنبه مسائل کُمیک و خندهآور به موضوع پرداخته است. کتاب دیگری که باید از آن سخن گفت، کتابی است با عنوان «فلسفه طنز» نوشته «جان موریل» که از منظر دانش هنر و اخلاق به بررسی طنز و موارد مربوط به آن پرداخته است.
در میان منابع فارسی کتاب «طنز و شوخ طبعی در ایران و جهان اسلام» نوشته «علیاصغر حلبی» کتاب معتبری است که با بهرهگیری از منابع مهم تاریخی و ادبی گذشتگان، در طنز و طنازی و فکاهه و شوخی و شوخ طبعی در ادبیات ایران و کشورهای اسلامی پژوهش کرده است؛ اگرچه در مواردی از اصل متن و موضوع دور شده و به حاشیه رفته است. کتابها و جستارهای دیگری نیز از سوی نویسندگان ایرانی و غیر ایرانی در زمینه خنده و طنز و فکاهه و… به نگارش درآمده که هر کدام از زاویهای به موضوع پرداختهاند. اما آنچه در این کتاب مد نظر است بیشتر پرداختن به رمز و راز خنده و بررسی خود موضوع خنده است، نه آنچه باعث خنده میشود.»
انسان معاصر احساس خلا و پوچی و بیمعنایی میکند
کریم مجاور به روزگار کنونی نیز اشاره میکند و میگوید: «امروزه با هر کسی که سر سخن را باز میکنی بی درنگ از غم و غصه و بیتابی و تنگحوصلگی و افسردگی میگوید و مینالد اگرچه غم و اندوه، دردی سخت و جانکاه است و همه کس را توان برداشتن آن نیست، با این حال آدمهای روزگار ما به سبب گرفتاریهایی که برای خود ساخته و پرداختهاند، به تحمل این بار گران تن دادهاند. ابوالحسن خرقانی گفت: «به هر راهی که رفتم قومی دیدم گفتم: خداوندا! مرا به راهی بیرون بر که من و تو باشیم، خلق در آن راه نباشد. راه اندوه در پیش من نهاد گفت: اندوه باری گران است؛ خلق نتواند کشید.»
انسان معاصر به شدت احساس خلا و پوچی و بیمعنایی میکند، به ویژه کسانی که دین و اخلاق و کرامت انسانی را از زندگی خود کنار گذاشتهاند. «خلا وجودی یک پدیده بسیار گسترده و شناخته شده قرن بیستم است. هر چه تأثیر دین و یا قراردادهای اجتماعی کاهش یابد انسان مسؤولتر و تنهاتر میشود.»
چرا انسان مدرن هنوز روی آرامش به خود ندیده است؟
او در ادامه پرسشهایی را برای انسان مدرن طرح میکند و چنین مینویسد: «به راستی چرا چنین است و چرا انسان مدرن، با وجود آنهمه امکانات رفاهی و ابزار آسایش، هنوز هم روی آرامش به خود ندیده است؟ انسان امروز با اینکه بسیاری از کارهای سخت و طاقتفرسای بدنی را –که روزگاری ناگزیر با دست و رنج و زحمت فراوان انجام میداد- با فشردن یک تکمه و یک کلید و در کمال آسودگی به سرانجام میرساند، چرا هنوز پریشان است و از درون و برون رنج و ملال میبارد؟ در این روزگار، بیشتر مردمان جهان مانند سلاطین قدرتمند گذشته، روی مبلهای سلطنتی مینشینند و پردههای سلطنتی به پنجرههای خانههای خود میآویزند و روی تختخوابهایی میخوابند که از تختخوابهای شاهان شاهانهتر است.
جالب است که امروزه با وجود آمار بالای جمعیت در جهان تعداد جنگها به شکل محسوسی کاهش یافته است؛ و باید این را نیز در نظر داشت که جنگ و خونریزی، دشمن خنده و شادی است. با این همه امروز آمار خودکشی بسیار بیشتر از گذشته است، آن هم در میان افراد مرفه و قشر سرمایهدار جامعه و این خود نشانگر آن است که ثروت (مادیگرایی) به تنهایی نمیتواند انسان را به آرامش برساند بلکه معنویت نیز لازم و بلکه ضروریتر از ثروت و سرمایه است. چرا مردم ما با وجود اعتراف به کمبود شدید امکانات رفاهی و بهداشتی در دوران گذشته با حسرت از آن روزگاران یاد میکنند و یادآور میشوند که با آنکه از کمترین وسایل آسایش برخوردار بودهاند، دل خوشی داشتهاند و زندگی را با خنده و شادی و شادکامی سپری میکردهاند.»

دو دلیل اصلی یاد کردن از گذشته و حسرت از آن روزگاران
به نظر میرسد این مسأله دو دلیل اصلی داشته باشد که البته سببهای فرعی دیگری هم ممکن است از همین دو دلیل منشعب شوند:
نخست اینکه جهان امروز، جهانی به شدت بی روح و ماشینی است و بسیاری از کارهایی که در گذشته با دست انجام میشد و از طریق انجام آن، انسانها با هم برخورد و معاشرت و همکاری میکردند امروزه با ماشین انجام میگیرد و انسان به جای پیوند با انسانهای دیگر با مشتی ماشین بی روح و بی احساس سروکار دارد و در نتیجه همین امر انسان تنها مانده و ناخودآگاه احساس ترس و تنهایی و دلواپسی میکند؛ همین ترس و تنهایی خود یکی از اسباب اندوه و ملالت و دلهره را فراهم میسازد؛ زیرا در پیوند و گفتگو با دیگران است که روح و به تبع آن جسم انسان به شادی و گشایش و خنده دست مییابد؛ هم چنان که لطیفهها و طنزها و داستانهای خندهآور اغلب در میان جمع معنا مییابند.
دوم اینکه دنیای امروز ما، دنیایی به تمام معنا مادیگراست و مادیگرایی به خودی خود ملالتآور است. جهان مدرن، معنویت را به کلی رها کرده و آرامش روحی و روانی خود را در مادیات میجوید؛ غافل از اینکه بدون دستیابی به ایمان (همان ایمانی که به تعبیر فروغ فرخزاد از دلها گریخته) و بدون پیوند با آفریدگار جهان، چنین آرامشی دستنیافتنی است.
فیلسوفان نمیتوانند بخندند و یا کمتر میخندند
بشر از روزگاران کهن، خنده را از سویی در تضاد با گریه و از سوی دیگر در تقابل با امور «جدی و واقعی» آورده است؛ به این معنی که خنده را مترادف با شوخی و امر غیر جدی یا غیر واقعی در نظر آورده است. در همین راستا هر تفکر و اندیشهای را زمانی ارجمند و قابل اعتنا دانسته که به دور از خنده و شادی بیان شده است. آن چنان که فریدریش نیچه فیلسوف نامآور آلمانی دراین باره آورده است: «هرگاه این جانور ظریف - انسان - خوش اخلاقی خود را از دست دهد. میگویند که او جدی شده است و هرگاه اندیشه را با خنده و شادی همراه کند، میگویند این اندیشه بی ارزش است.»
«آرتور شوپنهاور» درباره خنده و شادی میگوید: «کسی که روحی شاد دارد، همیشه وسیله خوبی برای شادمانی و خنده پیدا میکند. بنابراین فیلسوفان دارای روحی شاد نیستند که نمیتوانند بخندند و یا کمتر میخندند.»
اهالی دهکده «اوگیمی» جزیره «اوکیناوا» در کشور ژاپن بیشتر از همه مردم دنیا عمر میکنند و بیشترین درصد صد سالههای جهان را دارند. یکی از رازهای عمر در از آنها وجود شادی و خنده در زندگیشان است. چنان که در کتاب «ایکی گایی» آمده است ساکنان این دهکده هر روز به خود و دیگران سفارش میکنند که بخندید، خنده مهمترین چیز است.
خنده آستانه تابآوری انسان را بهشکلی معنیدار بالا میبرد
در بخشی از کتاب میخوانیم: «انسان موجودی است که سراپا نیاز و نیازمندی است. او همانگونه که به آب و هوا و غذا و پوشاک و سرپناه نیاز دارد، به غم و غصه و گریه و خنده و شوخی و شادی نیز نیاز دارد. بنابراین همچنانکه لازم است در مواقعی رنج ببریم و گریه کنیم، در مواردی نیز لازم است که بر طبل شادمانی بکوبیم و با تمام وجود بخندیم. خنده در حقیقت هدیهای گرانبهاست که از سوی خداوند به انسان ارزانی شده است تا به وسیله آن بتواند اندکی از دردها و رنجهای زندگی را بکاهد و بیش از پیش در برابر دشواریها تاب بیاورد. این نظریه که تازهترین نظریه درباره خنده است، نظریه الوهیت یا ربوبیت نامیده میشود. بر اساس این نظریه، شوخی نوعی توانایی است که باعث رهاشدن فرد از آشفتگی، افزایش وحدت و اتحاد فرد با دیگران از طریق باهمخندیدن، برملاکردن حقیقت بیشائبه یک موقعیت و تغییر روح و روان فرد میشود. بنابراین در این نظریه شوخی به عنوان هدیه یا موقعیتی از جانب خداوند برای انسان است.
خنده و شوخی و شوخطبعی، موهبتی خدادادی و در همانحال مهارتی هنری است که میتواند در شرایط جانکاه و بحرانی به فریاد انسان برسد و تحمل نگونبختیها و دشواریها را کمابیش برای او آسان سازد. با خنده و شوخی میتوان سختیها و بدبختیها را دستکم برای مدتی هرچند کوتاه به فراموشی سپرد و در همان مدت کوتاه، با روحیهای تازه، اندکی انرژی برای مبارزه با مشکلات تحملناپذیر زندگی ذخیره کرد. خنده آستانه تابآوری انسان را بهشکلی معنیدار بالا میبرد. اگر خنده نمیبود، چهکسی میتوانست داغ سنگین مرگ عزیزانش را تاب بیاورد؟ اگر خنده نمیبود چهکسی میتوانست اینهمه کار و بار تحملناپذیر هرروزه را تحمل کند؟ اگر خنده نبود، کارگران معدن چگونه میتوانستند در مغاکهای زیرزمینی نفس بکشند؟ اگر خنده نبود، چهکسی میتوانست درد بیپایان فرزندپروری را با جان و دل خریدار شود؟ اگر خنده نبود، چهکسی میتوانست برای دستیابی به گنج آزادی، رنج زندان را با پوست و استخوان تاب بیاورد؟ اگر خنده نبود، چهکسی میتوانست در لابهلای چرخهای سنگین و سنگدل ماشین بیروح و بیاحساس این زندگی ماشینی له و لورده نشود؟ اگر خنده نبود، چهکسی میتوانست ترافیک تهران و کلانشهرها را تاب بیاورد؟»
الکساندر هرتسن: در آغاز خنده بود
کتاب «تاریخ خنده» با رویکردی تحلیلی و تطبیقی، خنده را از زوایای گوناگون بررسی میکند و به خواننده امکان میدهد تا این پدیده را فراتر از یک واکنش ساده، به عنوان بخشی از فرهنگ، تاریخ و روان انسان درک کند. مطالعه این اثر میتواند به فهم بهتر نقش خنده در سلامت فردی و اجتماعی، ارتباطات انسانی و حتی سیاست و دین کمک کند. همچنین کتاب با آوردن مثالها و روایتهایی از متون مقدس، فلسفه و زندگی روزمره، ذهن خواننده را به تأمل درباره مرزهای خنده، شوخی و جدیت دعوت میکند.
کتاب با طرح این پرسش آغاز میشود که خنده چیست و چرا انسانها میخندند. نویسنده ابتدا به ریشهشناسی واژه خنده در زبانهای مختلف و تعریفهای گوناگون آن در فرهنگها و نزد فیلسوفان میپردازد. سپس با مرور دیدگاههایی از ارسطو، افلاطون، شوپنهاور، کانت، فروید و دیگر متفکران، نشان میدهد که خنده میتواند واکنشی به شگفتی، شادی، تعجب، خشم یا حتی غم باشد. کتاب به انواع خنده (مثبت و منفی) اشاره میکند و تفاوت میان لبخند، نوشخند، نیشخند و قهقهه را توضیح میدهد. در ادامه، نقش خنده در روابط انسانی، پیوند آن با سلامت روان و جسم و تأثیرش بر ارتباطات اجتماعی بررسی میشود.
جایگاه خنده در میان زرتشتیان، مسیحیان، یهودیها و مسلمانان
نویسنده به خندهدرمانی و کاربردهای آن در پزشکی و روانشناسی میپردازد و مثالهایی از باشگاههای خنده و تجربههای فرهنگی مختلف ارائه میدهد. بخشهایی از کتاب به جایگاه خنده در آیینهای آسمانی (مانند اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی) و آیینهای زمینی (مانند بودیسم و مکاتب فلسفی) اختصاص یافته است. همچنین خنده در سیاست، هنر، ادبیات و حتی دربار شاهان و ساختارهای قدرت مورد بررسی قرار میگیرد. کتاب با تأکید بر اهمیت اعتدال در خنده و پرهیز از افراط یا تمسخر، به این نتیجه میرسد که خنده، در کنار غم و گریه، بخشی جداییناپذیر از تجربه انسانی است و میتواند هم نیرویی برای پیوند و هم ابزاری برای انتقاد و تغییر باشد.
فصل بعدی به تعریف خنده، ریشهشناسی واژه و دیدگاههای فیلسوفان و روانشناسان درباره ماهیت خنده اختصاص یافته است. در بخش «دستورزبان خنده»،، قواعد و آداب خنده در فرهنگها و جوامع مختلف بررسی میشود و به تفاوتهای فرهنگی در شیوه خندیدن اشاره میشود. در بخش «ضرورت و فواید خنده»، نویسنده به نقش خنده در سلامت جسم و روان، تأثیر آن بر روابط اجتماعی و اهمیت آن در مقابله با دشواریهای زندگی میپردازد.

نقش دلقکها و شوخطبعی در دربارها و ساختارهای سلطنتی
بخش «خندهدرمانی» به معرفی خندهدرمانی، تاریخچه و کاربردهای آن در پزشکی و روانشناسی اختصاص دارد. «خنده در فرهنگ اقوام و ملتها» جایگاه خنده در فرهنگها و جوامع مختلف، تفاوتهای فرهنگی و تاریخی و نمونههایی از رسوم و باورهای مرتبط با خنده بررسی میشود. در بخش «خنده در آیینهای آسمانی» نقش و جایگاه خنده در ادیان بزرگ جهان مانند اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی تحلیل میشود. «خنده در آیینهای زمینی» این بخش به نگاه مکاتب فلسفی و آیینهای غیرآسمانی به خنده و شادی میپردازد. «خنده و سیاست» موضوع پیوند خنده با قدرت، سیاست و نقش طنز و شوخی در نقد ساختارهای قدرت و حکومتها را بررسی میکند.
بخش «خنده و دربار شاهان»، نقش دلقکها و شوخطبعی در دربارها و ساختارهای سلطنتی و تأثیر آن بر سیاست و جامعه را تحلیل میکند. در ادامه خنده اقشار مختلفی بررسی میشود که عبارتاند از: عارفان، شاعران، فیلسوفان، سیاستمداران، خاورمیانه، دیکتاتورها، سربازان، نقاشان، دیوانگان و ابلهان. همچنین در فصلهای بعدی به ابعاد دیگری از خنده پرداخته میشود.
کتاب «تاریخ خنده» نوشته رضا کریم مجاور در ۳۸۱ صفحه با قیمت ۴۴۵ هزار تومان از سوی انتشارات نگاه منتشر شد.
نظر شما