خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- علیاصغر محمدخانی: اگر میخواهیم مولانا را گرامی بداریم، باید کلام او را بخوانیم و بفهمیم و عمق و وسعت اقیانوس مثنوی و دیوان شمس را به چشم جان ببینیم و این وظیفهای است که کمتر به آن اندیشیدهایم. مولوی درخشانترین چهره زبان و ادب و فرهنگ ایرانی در عصر ایلخانان در دیار روم است و هفتصد سال است که چراغ مولویشناسی در جایجای ایران و ترکیه و دیگر سرزمینها با افتوخیزها روشن بوده و نوری ساخته است برای گردهم آمدن دوستداران عرفان و ادب فارسی.
مولویپژوهی در سه دهه اخیر بسیار رونق گرفته و در ایران و کشورهای دیگر علاقهمندان به آثار و افکار مولانا افزون شده است. او آفتاب درخشانی است که بعد از او هم قرنها ستارگانی از او نور گرفته و مکانها و محافل دوستداران فرهنگ ایرانی را روشن نگاه داشتهاند.
عصر روز جمعه سیام شهریور به محفل دوستداران مولوی در شهر آنکارا رفتم. دکتر غلامرضا خاکی همراه بود و علاقهمند به حضور در انجمن مولویپژوهان ترکیه. دکتر عدنان کارا اسماعیلاوغلو نزدیک به بیست سال است که عصرهای جمعه در دفتری که به تلاش او پای گرفته است شرح مثنوی و غزلیات شمس برپا میکند. عدنان استادی است بااخلاق و بامحبت و دوستدار فرهنگ ایران و زبان فارسی.
وقتی به انجمن رسیدیم مولویپژوهان دیگری از دانشگاههای آنکارا حضور داشتند که استادان رشتههای زبان و ادبیات فارسی، زبان و ادبیات عربی و الهیات بودند به همراه دیگر علاقهمندان به محضر مولانا. دکتر عدنان کارا اسماعیلاوغلو، جلسه را با شرح غزل «اگر آتش است یارت تو برو درو همی سوز/ به شب فراق سوزان تو چو شمع باش تا روز» آغاز کرد و با خواندن غزل به فارسی و شرح آن به ترکی، چراغ محفل مولویدوستان روشن شد تا رسید به بیت «که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر/ که به است یک قد خوش ز هزار قامت کور» و با زبان فارسی شیرین غزل را میخواند و از محبت و عشق و صلح و رباب سخن میگفت که «هیچ می دانی چه میگوید رباب/ زاشک چشم و از جگرهای کباب».
با پایان شرح غزل، دکتر عدنان کارا اسماعیلاوغلو از من و دکتر خاکی خواست که چند کلمهای سخن بگوییم. نگارنده از روشن نگاه داشتن چراغ مولویپژوهی در ترکیه به همت مولویپژوهان تشکر و اشاره کردم که ضروری است توجه بیشتری به میراث معنوی مولانا داشته باشیم و از کارهایی که محققان در کشورهای مختلف درباره مولوی انجام میدهند اطلاع یابیم و گفتوگو با یکدیگر و مثنوی مولانا برای ما مردم ایران و ترکیه دکان وحدت است.
سپس به کارنامه مولویپژوهی در یک سال گذشته در ایران اشاره کردم که تقریبا هرروز شمارگان آثار مولوی و آثاری که دربارهی مولوی نوشته و منتشر میشود هزار نسخه است و ایران مهد مولویپژوهی است و هرکس که بخواهد مولوی را بهتر بشناسد باید آثار محققان ایرانی را ببیند. به تصحیح جدید مثنوی به همت محمدعلی موحد در سال گذشته و ترجمه مثنوی به زبان ترکی به قلم دکتر حجابی قرانقلیچ اشاره کردم که دو حادثه مولویپژوهی در ایران و ترکیه بود. به شمارگان بالای آثاری چون «ملت عشق»، «کیمیا خاتون»، «پلهپله تا ملاقات خدا» و تصحیح دکتر محمدعلی موحد اشاره شد که این آثار از پدیدههای مولویپژوهی در سال ۹۶ هستند که از طیفهای گوناگون این آثار را دنبال میکنند و آثار داستانی و تحقیقی دربارهی مولانا در هر دو حوزه رونق دارند. شرکت در انجمن مولویپژوهان ترکیه نشان داد که شعر مولوی و طریقت مولوی و مولویخانهها به هر صورت موجب بقای زبان فارسی در آن دیار و گسترش آن در نواحی خارج از روم شده است و اگرچه رسم مثنویخوانی که تا اوایل تاسیس جمهوریت در صد سال پیش که مولویخانهها بستهشد ادامه داشت اما امروزه هنوز مولویخوانی رونق دارد و نشان میدهد که گذشته ترکها با زبان فارسی آمیخته است و بدون آشنایی با زبان فارسی و منابعی که به این زبان موجود است تحقیق در زبان و تاریخ و فرهنگ آن ملت میسر نیست و مثنوی معنوی و دیوان شمس از گرانبهاترین بخشهای میراث اندیشه و ذوق بشری در فرهنگ ایرانی است و چون مثنوی و غزلهای مولوی به فارسی سروده شده است شناخت مولوی بدون تسلط بر ریزهکاریهای زبان فارسی دشوار است.
نظر شما