نجیب محفوظ، نویسندهی مصری، از نویسندگانی بود که در رمانهایش به سنتها و آیینهای مردم کوچه و بازار قاهره توه بسیار نشان میداد و در چندین رمانش نیز به روزهداری مردم این شهر پرداخته است.
این امر باعث شده منتقدان بسیاری به تحلیل و نقد آثار شعری شاعران عربی بپردازند که زندگی مصریها را به انحای مختلف در آثارشان روایت کردهاند.
علاوه بر مجموعهشعرها، تعداد قابل توجهی از رمانهای عربی نیز به موضوع زندگی مصریها در ماه مبارک رمضان پرداختهاند.هرچند تعداد رمانها و داستانها با این موضوع به مراتب از شعرها و مجموعهشعرها کمتر است با این همه هستند رمانهای بسیاری که به خوبی توانستهاند در زندگی مصریها نفود کنند و از ظرایف و نکتههای زندگیشان در ماه رمضان پرده بردارند.
شکی نیست که نجیب محفوظ، نویسنده بزرگ معاصر، در راس این رماننویسها قرار دارد و مهارتش در توصیف زندگی اجتماعی مصریان خصوصاً طبقههای متوسط و همینطور زندگی عامه زبانزد است. او برای چند دهه یکی از مشتریان ثابتقدم قهوهخانههای قدیمی قاهره و مشخصاً قهوهخانههای اطراف میدان معروف التحریر در قاهره بود و اساساً قهوهخانهها که یکی از مکانهای پر رفتوآمد در مصر است در رمانها و داستانهای او نقش پررنگی دارند.
روزنامهی الاهرام، چاپ قاهره، در گزارشی به بررسی چند مورد از آثار محفوظ پرداخته و نوشته او در بیشتر آثارش که تعداد آنها بسیار زیاد است به ماه رمضان پرداخته است.
یک نمونهاش سهگانهی «قاهره» است که شامل رمانهای «گذر قصر»، «خیابان شکرریز» و «قصر لذت» میشود و از بین اینها رمان «گذر قصر» در اواخر دههی هفتاد با ترجمه محمدحسین پرندیان توسط انتشارات روزنه منتشر شد.
محفوظ در این رمان زندگی خانوادهای نسبتاً مرفه را که در محلههای مرکزی قاهره زندگی میکنند تا سه نسل و در واقع تا روی کار آمدن جمال عبدالناصر روایت میکند.نسل اول از خانوادهای که محفوظ روایت میکند؛ پدری سختگیر دارند که به زنهای خانه اجازه خروج حتی برای زیارت نمیدهد و پسرها هم جرات تمرد ندارند.
اما محفوظ در سهگانهی قاهره از آداب و عادتهای طبقات بورژوازی در ماه رمضان از طریق برگزاری جشنهای ظاهری بدون پایبندی به رسوم دینی و اعمال مرسوم آن حرف میزند.در گفتوگویی بین کمال و دوست ثروتمندش حسین شداد و خواهرش عایده، نجیب محفوظ داستان را با نگاه آنها نسبت به ماه رمضان روایت میکند.برخی از شخصیتهای او که از طبقهی بورژوا به شمار میروند بیش از آنکه عمل به شریعت کنند از معنویتی صحبت میکنند که در این ماه جریان دارد.
محفوظ در جایی از این سهگانه داستان را اینطور روایت میکند: «کمال لبخندی از روی شرم زد. سپس به باقیمانده ساندویچها و ماءالشعیر اشارهای کرد و گفت، گذشته از اینها جشن شما در ماه رمضان در توصیف نمیگنجد. همهجا روشن و درخشان است. قرآن در سالن پذیرایی تلاوت میشود و مؤذنها در تالار اذان میگویند.»
این برندهی نوبل ادبیات آداب و رسوم مردمی مربوط به ماه رمضان را در برخی از رمانهای دیگرش نیز بازتاب داده و با دقت و زبان ادبی جذاب توصیف کرده است. رمانهای «آینهها و «خانخلیلی» از جمله رمانهایی هستند که بخشهایی از آنها در ماه رمضان میگذرند و محفوظ از این فرصت استفاده میکند تا قاهرهای را روایت کند که مردمانش به روزهداری و مناسک مربوط به آن میپردازند. این دو رمان هنوز به فارسی ترجمه نشدهاند.
از بین انبوه رمانها و مجموعهداستانهایی که محفوظ نوشته تعداد محدودی به فارسی ترجمه شدهاند که برخی از آنها عبارتند از: «کوچهی مدق» با ترجمه محمدرضا مرعشیپور، «دزد و سگها» با ترجمه بهمن رازانی، «گدا» با ترجمه محمد دهقان، «قهوهخانهی اشباح» با ترجمه مصیب قبادی و مهدی پورآذر.
نجیب محفوظ یازده سال پیش پس از عمل جراحی ناموفق روی سرش برای مدتی تحت مراقبتهای ویژه پزشکی بود که این مراقبتها جواب نداد و او در سال ۲۰۰۶ میلادی درگذشت. او سال 1988 میلادی برندهی نوبل ادبیات شد و تنها نویسندهی عربی بود که توانست این جایزهی جهانی را به دست بیاورد.محفوظ حدود 40 رمان در دوران فعالیت ادبیاش نوشت که بسیاری از آنها بعد از دریافت جایزه نوبل ادبیات به زبانهای زندهی دنیا ترجمه و منتشر شدند. این نویسندهی مصری در سالهای دههی هشتاد و نود میلادی همواره نسبت به اتفاقات مهمی که در صحنهی سیاسی جهان روی میدادند واکنش نشان میداد و طرفدار آزادیخواهان بود.
زمانی که محفوظ 82 سالگی خود را میگذراند عدهای از تندرویان قاهره تصمیم به کشتنش گرفتند و او را بیرون از خانهاش با چاقو از ناحیه گردن مجروح کردند. او اگرچه زنده ماند اما تا پایان عمر از شدت جراحت ناشی از این حمله رنج برد و پس از آن نیز همیشه همراه محافظانش در معابر و محافل عمومی شرکت میکرد.
نظر شما