سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – مرضیه نگهبان مروی: مرتضی کاخی، شاعر، پژوهشگر ادبی و دیپلمات برجسته ایرانی، در ۲۳ مهرماه ۱۴۰۳ در سکوتی غمانگیز از دنیا رفت. خبر درگذشت این چهره برجسته ادب و فرهنگ ایران، با تأخیری بیش از ۹ ماه، در روزهای اخیر در رسانهها منتشر شد و جامعه ادبی را در بهت و اندوه فرو برد. کاخی که سالها در عرصه شعر، نقد ادبی و دیپلماسی فعالیت داشت، میراثی ماندگار از خود به جا گذاشت.
مرتضی اخوان کاخی در ۲۵ آبان ۱۳۱۷ در محله باغسلطانی تربت حیدریه به دنیا آمد. او از جوانی با شعر کلاسیک فارسی آشنا شد و سپس به شعر نو و شاعران برجستهای چون مهدی اخوان ثالث، همولایتیاش، علاقهمند شد. کاخی تحصیلات خود را در رشته حقوق و علوم سیاسی ادامه داد و بهعنوان دیپلمات در وزارت امور خارجه ایران فعالیت کرد. او نقش مهمی در تدوین عهدنامه الجزایر (۱۹۷۵) ایفا کرد که خط مرزی ایران و عراق در شطالعرب را تعیین نمود. با وجود فعالیت حرفهای در حوزه دیپلماسی، کاخی هرگز از ادبیات فاصله نگرفت. او پژوهشگری برجسته در شعر معاصر فارسی بود و مجموعههایی چون «روشنتر از خاموشی: برگزیده شعر امروز ایران» و «باغ بیبرگی» را منتشر کرد. کاخی همچنین با چهرههای سرشناس فرهنگی، مانند عباس کیارستمی، دوستی عمیقی داشت و حتی در انتخاب نام فیلم «طعم گیلاس» نقشی الهامبخش ایفا کرد. در سالهای آخر عمر، او به بیماری آلزایمر مبتلا شد و در ۸۶ سالگی، دیده از جهان فروبست.
مرتضی کاخی دوست صمیمی و یار دیرین دکتر بهرام پروین گنابادی، چهره برجسته ادبی و فرهنگی، بود. این رابطه عمیق، نهتنها در محافل ادبی بلکه در خاطرات شخصی و حرفهای آنها نیز تأثیرگذار بود. به همین دلیل، برای گرامیداشت یاد و خاطره مرتضی کاخی و شناخت بیشتر ابعاد زندگی و آثار او، به سراغ دکتر بهرام پروین گنابادی رفتیم و گفتوگویی با او انجام دادیم که میخوانید:
آشنایی شما با دکتر مرتضی کاخی چگونه آغاز شد و چه ویژگیهایی از ایشان در ذهن شما برجسته است؟
آشنایی من با آقای دکتر مرتضی کاخی به سال ۱۳۶۶ بازمیگردد؛ زمانی که به دیدار زندهیاد مهدی اخوان ثالث میرفتم. مرحوم اخوان، همواره از دکتر کاخی با تحسین یاد میکرد. تاکید او بر دو ویژگی برجسته ایشان بود: یکی نجابت، شرافت و مردانگی دکتر کاخی، و دیگری حدّت ذهن و دقت نظرشان در شعرشناسی. آغاز صحبت درباره دکتر کاخی با ذکر کتاب «روشنتر از خاموشی» صورت گرفت که در اوایل سال ۱۳۶۷ منتشر شده بود. اخوان ثالث پرسید که آیا این کتاب، نوشتهی همشهریات را دیدهای؟ و من نمیدانستم که ایشان اهل منطقه ماست. خانوادهی ایشان اهل منطقهی «کاخک» در شهرستان گناباد هستند؛ خانواده ما نیز از اهالی همانجایند و مرحوم اخوان توضیح میداد که همه اعضای خانوادهشان در شناسنامه فامیلی «اخوان کاخکی» هستند، ولی به دلیل اشتباهی در ثبت احوال، نام خانوادگی دکتر کاخکی در شناسنامه ایشان به صورت «کاخی» ثبت شده است.
نخستین مواجههی جدی من با آثار دکتر کاخی از طریق کتاب «روشنتر از خاموشی» صورت گرفت. یادم هست همان روزی که از منزل اخوان بیرون آمدم، در خیابان فاطمی آن کتاب را تهیه کردم؛ کتابی که در زمان خود، اثری بینظیر محسوب میشد. اگر بخواهیم درباره چنین اثری داوری کنیم، باید به شرایط زمانی انتشار آن توجه داشته باشیم. در اواسط و اواخر دهه ۶۰، گردآوری و داوری دقیق در باب شاعران معاصر با چنین شیوهای کمسابقه بود. دکتر کاخی در هر مدخل، کوشیده بود دیدگاههای شاعر مربوطه درباره شعر را از مصاحبهها و منابع مختلف گردآوری و عرضه کند. با وجود برخی کاستیها، این اثر بهدرستی تنظیم شده و برخوردار از ذوقی لطیف است.جالبتر آنکه در مواردی، نظرات نقادانه دکتر کاخی درباره برخی شاعران، که در میانه مسیر شاعریشان بودند، پس از گذشت قریب به چهل سال، بهدرستی و دقت آن زمان دلالت دارد.
پس از آن، قرار بود در مراسم ختم دکتر خانلری، مرحوم اخوان مرا با دکتر کاخی آشنا کند. اخوان گفت که دکتر کاخی قرار است دنبالشان بیاید تا به مراسم ختم برویم. ولی متأسفانه، در همان مراسم، خبر درگذشت اخوان منتشر شد و آشنایی مستقیم با دکتر کاخی، به سالهای بعد موکول شد.
در مراسم تشییع اخوان ثالث، دکتر کاخی حضوری پررنگ و مدیریتی متین داشت. ایشان مورد اعتماد اهل ادب بود و در سالگرد آن مراسم نیز حضوری مؤثر داشت. در سال ۱۳۹۳، در سفری برای بزرگداشت اخوان ثالث به اصفهان، آشنایی من با ایشان عمیقتر شد و دوستی صمیمانهای میان ما شکل گرفت که تا پیش از ابتلای ایشان به بیماری آلزایمر، استمرار داشت. من هر هفته دو بار به دیدارشان میرفتم و با وجوه گوناگون شخصیت علمی و انسانی ایشان آشنا شدم.
لطفاً در مورد وجه دیپلماتیک مرحوم کاخی هم بفرمایید.
دکتر کاخی سالها در سفارتخانههای ایران در پراگ، مسکو و لندن، بهعنوان وابسته مطبوعاتی خدمت کرد. در وزارت خارجه، جوان و پرانرژی بود و نقش مهمی در تنظیم متن قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر ایفا کرد. خود نقل میکرد که در جریان مذاکرات درباره لایروبی رودخانه کارون و مرزبندی اروندرود (شطالعرب)، تمام تلاش خود را به کار بست تا حقی از ایران ضایع نشود. تشویقنامهها و تقدیرنامههای فراوانی که از وزارت خارجه دریافت کرده بود، نشاندهنده قدرشناسی مسئولان وقت از دقت و امانتداری اوست.
دو سال پس از انقلاب، دکتر کاخی بازنشسته شد. در دوران ماموریت خود در پراگ، بهطور اتفاقی با عباس کیارستمی آشنا شد و این دوستی، تا پایان عمر کیارستمی ادامه داشت. کیارستمی در توصیف ایشان گفته بود که دکتر کاخی را انسانی امین، صمیمی و بیریا میداند. اعتماد چهرههایی چون دکتر شفیعی کدکنی، اسماعیل خویی و اخوان ثالث به دکتر کاخی، نشانه صداقت و عمق علمی اوست. حتی شنیدهام که احمد شاملو نیز پیش از ضبط شعرهای خود، در مورد شیوه خوانش و تفسیر، با ایشان مشورت میکرد.
نقش دکتر کاخی در فعالیتهای فرهنگی و ادبی روزگارش چه بود؟
دکتر کاخی در چندین جشنواره ادبی بهعنوان داور شعر حضور داشت. برخی شاعران برجستهی امروز، برای نخستینبار در همان جشنوارهها توسط او کشف و معرفی شدند. وی، بعد از بازنشستگی، با نشریات معتبری چون «دنیای سخن» و «بررسی کتاب» همکاری داشت. صفحه شعر «دنیای سخن» که بهسرپرستی ایشان منتشر میشد، از پربارترین صفحات شعر معاصر در مطبوعات ایران به شمار میرفت؛ صفحهای که در آن خبری از رفاقتبازی و مصلحتاندیشی نبود. در بررسی کتاب نیز، بخش ادبی را اداره میکرد و نقشی مهم در تداوم کیفیت این مجله داشت. جلد سوم دایرهالمعارف مصاحب که مدتها معطل مانده بود، با همکاری دکتر کاخی، برادر مرحوم دکتر مصاحب و زندهیاد هرمز وحید، منتشر شد. همچنین در انتشارات علمی و فرهنگی، که حاصل ادغام انتشارات فرانکلین و بنگاه ترجمه و نشر کتاب بود، نقش مؤثری ایفا کرد. همکاران او در آنجا، چه جوانان و چه پیشکسوتان، همواره از دانش و منش انسانیاش با احترام یاد میکردند.
پس از درگذشت اخوان ثالث، دکتر کاخی به همراه زرتشت اخوان ثالث، آثار و مصاحبههای اخوان را گردآوری و منتشر کرد. کتاب «سر کوه بلند» گزیدهای از اشعار اخوان است که با ذوقی خاص و شناختی دقیق تنظیم شد و از پرفروشترین دفترهای شعر معاصر به شمار میرود. یادنامه «باغ بیبرگی» نیز از یادنامههای درخشان درباره شاعران معاصر است؛ هم از حیث محتوایی و هم از نظر چاپ و نشر.
دکتر کاخی مسیر آنتولوژینویسی برای شعر معاصر فارسی را با «روشنتر از خاموشی» آغاز کرد و آن را با آثاری چون «قدر مجموعه گل» (گزیدهی غزل فارسی) و «این کوزهگر دهر» (گزیده رباعی) ادامه داد. هرچند به دلیل نسخههای مختلف و انتسابهای متعدد در رباعی، کتاب دوم کمتر دیده شد، اما نشانههای ذوق و دقت او در آن نیز مشهود است.
دکتر کاخی، هم شخصیت علمی و فرهنگی برجستهای بود و هم انسانی آدابدان و مهربان. عمر خود را با شعر فارسی و فرهنگ ایرانی سپری کرد. حتی در واپسین روزهای زندگیاش، که به بیماری آلزایمر مبتلا شده بود، تنها چیزی که در ذهنش باقی مانده بود، شعر فارسی بود. گویی شعر، با جان و روح او درآمیخته بود. دکتر کاخی، هم همدم بزرگان ادب فارسی بود و هم مشوّق جوانان. انسانی بود شریف، متین، بیادعا و کمنظیر در میان معاصران.
نظر شما