شنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۷:۲۶
و قدس! منتظر است آن طلوع دیگر را

نشست ادبی «به‌زودی در قدس» با حضور جمعی از اهالی ادب و هنر کشورهای حوزه ایران فرهنگی در گروه بین‌المللی هندیران برگزار شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سیدمسعود علوی‌تبار، شاعر و کارشناس تاریخ و تمدن ملل اسلامی در ابتدای این مراسم که شامگاه ۲۵ اسفند در پیام‌رسان اجتماعی بله برگزار شد، بیان کرد: خداوند در آیات بسیاری از قرآن مجید مژده پیروزی محتوم حق بر باطل را می‌دهد، از جمله در سوره انبیا آیه ۱۸ می‌فرمایند: «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَ لَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ»، یعنی ما حق را به جان باطل می‌اندازیم تا آن را هلاک سازد و این گونه باطل محو و نابود می‌شود. در آیه مذکور می‌بینیم که طبق فرمایشات حضرت احدیت، پیروزی حق بر باطل، بر خلاف افترا و پندار کافران یک پیروزی محتوم و جلوه‌ای از هدفمندی نظام خلقت است. خداوند کافران و منکران این حقیقت را به عقوبت و فرجامی سخت هشدار می‌دهد. همچنین رهبر معظم انقلاب نیز بارها تأکید داشته‌اند که «پیروزی مردم غزه قطعی است و خداوند متعال این پیروزی را در آینده نه چندان دور به امت اسلامی نشان خواهد داد و دل‌های مسلمانان و در رأس آنها مردم فلسطین و غزه خرسند و خوشحال خواهند شد.»

علوی‌تبار در بخش دیگری از بیانات خود تصریح کرد: در فرازی از آیه چهلم از سوره حج خداوند می‌فرماید «و قطعاً خدا به کسانی که دین او را یاری می‌دهند یاری می‌رساند» که با توکل بر نصرت الهی و مجاهدت‌های مخلصانه رزمندگان جبهه مقاومت در سراسر جهان و استقامت فوق‌العاده مردم مظلوم غزه و فروماندگی و استیصال رژیم جنایتکار صهیونیستی و ائتلاف اهریمنان جهانی به زودی شاهد این پیروزی قطعی خواهیم بود.

در این برنامه که خوشنویسانی از هند و ایران همانند مسعود ربانی و آرمان حبیب به بداهه‌نویسی اشعار ارائه شده می‌پرداختند، شاعران و هنرمندانی نظیر علیرضا قزوه، ایرج قنبری، سیدمسعود علوی‌تبار، سیدحکیم بینش، احمد رفیعی‌وردنجانی، شعبان کرمدخت، سیدمهدی بنی‌هاشمی، سیداحمد حسینی توچای، نغمه مستشارنظامی، فرزانه قربانی، فاطمه ناظری، فاطمه نانی‌زاد، مریم فروزان‌کیا، خدیجه دیلمی، زهره یوسفی، ام‌البنین بهرامی، سارا رمضانی، صبا فیروزی و شهلا کلبعلی حضور داشتند.

تعدادی از اشعار قرائت شده در این محفل را مرور می‌کنیم:

علیرضا قزوه

بار دیگر نیز می‌گویم

این ستاره‌های شش پر

در مسیر ماه، چون مین‌اند

ای دریغا نام داوود

ای دریغاتر ستاره

ای دریغا ماه

قدس، خون یحیی در دل تشت است

قصه یوسف درون چاه

سنگ‌ها بگذار چون باد فزود آیند

سنگ‌ها آبستن ابرند

باران کم نخواهد شد

هر شهید ابری است

جمعه‌ها در سجده خون

از شهیدان کم نخواهد شد

بار دیگر نیز می‌گویم

سیدی زخمی‌ست اینک قدس

و خبرها همچنان خون

دردها سنگین

سنگ‌ها برّان‌تر از تیغ صلاح الدین

نغمه مستشارنظامی

چشم‌هایت به دنبال نوراند،

بال‌های تو در خون کبوتر!

در دهان تو آتش گرفته،

شاخه سبز زیتون کبوتر

چشم‌هایت به دنبال نوراند

در هجوم غبار و سیاهی

از حصار قفس، تور، آتش

کی می‌آیی تو بیرون کبوتر؟

خانه: آوار، آوار، آوار

نخل‌ها: سوخته، زخم خورده

سایه تیره رنگ کلاغان

بر زمین زد شبیخون کبوتر

صبح باید بیاید نباید

بال‌های تو در خون بماند

باید آیینه و گل بپاشی

روی این شهر گلگون کبوتر

غرقه در خون دل‌هایشانند،

کودکان، مادران، پیرمردان

پشت دیوار بیت المقدس

تا سر کوه صهیون کبوتر

بال بر زخم‌هایم کشیدی

در نگاه غریبم چه دیدی؟

تا صدا می‌زدم می‌رسیدی

از نگاه تو، ممنون کبوتر!

غزه در خون خبر منتشر شد!

گرچه در گوش‌ها پنبه باشد

در گلوی تو یک بغض تلخ است،

شاخه سبز زیتون کبوتر!

سیدمهدی بنی‌هاشمی

ما پای دفاع ز این هدف می‌میریم

حقیم که با کفر و ستم درگیریم

ما شیعه حیدریم و خیبر شکنیم

ای قدس تورا دوباره پس می‌گیریم

فاطمه عارف‌نژاد

زخم‌ها زخم‌ها تازه تازه

سینه کوه‌ها پرگدازه

چشم‌ها چشم‌ها اشکِ جاری

رودها رودها خونِ تازه

هی کبوتر کبوتر پرِ سرخ

هی عروسک عروسک جنازه

هرکجا خانه‌ای ساخت خورشید

ابر شد میهمان بی‌اجازه

آه… نابود شد هرچه لانه

آه… آوار شد هرچه سازه

آی دنیای غم! شادی‌ات را

می‌خری از کدامین مغازه؟

می‌کُشند و از این مرگ خونین

زنده‌تر می‌شود انتفاضه

سیدمسعود علوی‌تبار

من دردم و نام غزه را از من پرس

فریاد مدام غزه را از من پرس

من آهم و من سوزم و من شعله غم

اندوه تمام غزه را از من پرس

شعبان کرمدخت

باز هم کودکان خداوندا

خون‌شان شد روان خداوندا

درد ما را ببین، کم آوردیم

اشک ما را بخوان خداوندا

نا امیدان کوچک ما را

به امیدی رسان خداوندا

آه از این بمب‌ها که می‌ریزد

تار شد آسمان خداوندا

به کجا می‌رسد، نمی‌دانم

کار و بار جهان خداوندا

تا به داد جهان ما برسد

کو امام زمان؟ خداوندا

تو خودت مهربان‌تر از همه‌ای

گریه کن همچنان خداوندا

سارا رمضانی

رباب‌ها، علی اصغرها

به مَذبَحند کبوترها

در آسمان و زمین پیچید

شمیم پیکر اکبرها

ببین تبلور ایمان را

در استواری مادرها

نه حزن در دلشان دارند

نه ترس نسلِ دلاورها

چگونه چشم فروبندیم؟

به نیزه رفته کنون سَرها

کنون که کرب بلا غزه ست

بدا به سستی باورها

بگو بلند به اسرائیل

بمیرد از غم خیبرها

به صبح روشن پیروزی

خوشا به حال کبوترها!

احمد رفیعی وردنجانی

از آمدنِ سحر پس از شب می‌گفت

از نیستیِ خیبر و مرحب می‌گفت

یک طفل بنایِ ظلم را می‌لرزاند

وقتی به دل شکسته یارب می‌گفت

محمدمهدی عبداللهی

قنوت گریه گرفتم عزای دیگر را

میان روضه که دیده، عروج پیکر را؟

غبار ماتم افلاک با سکوتی تلخ

گذاشت در دل طوفان، غم صنوبر را

محرّم آمده از نو ولی بگو ای دل

چگونه شرح دهم آن غروب آخر را؟

شبیه حرمله این بار قوم کودک‌کش

نشانه رفته گلوی هزار اصغر را

به اشک‌های سحرخیز جانب غزه

ببین به هیئت خون، لاله‌های پرپر را

به مقتلی که در آن، کودکان به خون خفتند

بخوان عزیز دو عالم، فراز آخر را

سقوط لشکر صهیون چقدر نزدیک است!

و قدس! منتظر است آن طلوع دیگر را

فرزانه قربانی

در قتلگاهت پیکر صدپاره‌ای داری

با داغ خود از روضه جان‌سوز سرشاری

با ارباً اربای تنت دنیای ما فهمید

در راه مولایت تو یک تن نه، که بسیاری

عباس دوران خودت بودی بدون شک

گفتی که از هرچه امان نامه ست بیزاری

کشور گشایی می کنی با برق چشمانت

شمشیرِ بیرون از نیامِ صبح پیکاری

بی سر شدن را باب کردی بین سرداران

وقتی که سر بر روی نی داری و سرداری

گرچه رها شد آستینت از تعلق‌ها

اما همیشه لشکر حق را علمداری

صبا فیروزی

در تمام لحظه‌های سخت

ایستاده است

دل به غصه‌ها نداده است

بعد فصل سرد جنگ

سالیان درد و رنج

روزهای بمب و موشک و فشنگ

باز می‌رسد بهار…!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها