شنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۶ - ۰۸:۳۹
با افتخار می‌گویم شاگردش بودم

هوشنگ مرادی کرمانی دریادداشتی به مناسبت یکمین سالگرد درگذشت توران میر‌هادی از ویژگی های این چهره ماندگار نوشته اند.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از روزنامه ایران: خانم توران میرهادی از جمله افرادی بود که حق بسیاری برگردن ادبیات کودک و نوجوان و همچنین نظام آموزشی کشورمان دارند. اگر خواهان تربیت مدیران شایسته و کاردان باشیم باید از همین سنین کودکی دست به کار شویم، همانند کاری که خانم میرهادی با تأسیس مدرسه فرهاد انجام داد و تلاش بسیاری هم به خرج داد.
 
مدرسه فرهاد و تجاربی که از طریق احداث آن به دست آمد یکی از یادگارهای ارزشمند ایشان به شمار می‌آید، هرچند آنگونه که باید و شاید قدر این کار را ندانستند. فرهنگنامه کودک و نوجوان و همچنین شورای کتاب کودک هم از دیگر اقدامات اثرگذاری به شمار می‌آیند که خانم میرهادی بنای آن را گذاشت.  ما قبل از فرهنگنامه کودک و نوجوان هم دایرة‌المعارف‌های دیگری برای این گروه سنی داشتیم اما اغلب ترجمه بودند، این در حالی است که ایشان با همکاری جمعی از استادان مطرح همچون ایرج جهانشاهی، محمود محمودی و خانم ایران گرگین بنای انتشار فرهنگنامه‌ای را گذاشت که تألیفی بود و از طرفی هم تناسب بسیاری با نیاز کودکان و نوجوان این سرزمین داشت. او آنقدر عاشقانه انتشار این فرهنگنامه را با همکاری دیگر دوستانش بنا گذاشت که همه ما در این سال‌ها همواره نگران بودیم که نکند عمرش آنقدر نباشد که به ثمر نشستن و انتشار حداقل چند مجله از این کار را نبیند. خانم میرهادی بخش اعظمی از زندگی‌اش را صرف کودکان و نوجوانان کرد، او از تمام موقعیت‌هایی که می‌توانست از آن خود کند گذشت تا به هدف ارزشمندتری دست یابد.

توران میرهادی
او حتی از آبروی حرفه‌ای‌اش استفاده کرد تا فرهنگنامه‌ای را که بی‌هیچ حمایتی بناگذاشته شده بود حفظ کند. اگر در نظام آموزشی مدرن کشورمان بتوان به نام چند نفر رسید، بی‌شک توران میرهادی یکی از آنان خواهد بود. خانم میرهادی آنقدر زن بزرگ و تأثیرگذاری در حوزه ادبیات و آموزش بود که با وجود سال‌ها فعالیتم در حوزه ادبیات افتخار این را دارم که خودم را یکی از شاگردان ایشان بدانم. حتی بی‌اغراق می‌توانم بگویم که آمدنم به دنیای ادبیات کودک و نوجوان(هر چند نوشته‌های خود را محدود به گروه سنی خاصی نمی‌دانم) را مدیون ایشان هستم.در آن سال‌ها که برخورد خوبی با اهالی ادبیات نمی‌شد و تنها به‌دنبال پرونده‌سازی برای آنان بودند خانم میرهادی بی‌هیچ چشمداشتی از من و امثال من حمایت کرد، همین حمایت هم منجر به ادامه فعالیت‌هایم در این حوزه شد.

 هنوز شورای کتاب کودک را نمی‌شناختم که در یکی از همایش‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شرکت کردم. در این همایش دو قصه، از مجموعه قصه‌های مجید را همراه داشتم که یکی از آنها را به خانم میرهادی دادم. حدود یک ماه بعد تماس گرفتند که خانم میرهادی از شورای کتاب کودک می‌خواهد من را ببیند.

 آن زمان تقریباً سی و دو- سه ساله بودم و دیدار و صحبت با ایشان نگاه من به فرهنگ و ادبیات را به کل تغییر داد. با وجود تمام نکات مثبتی که می‌توان در ارتباط با رزومه کاری ایشان برشمرد شاید صحیح نباشد که بگوییم جایشان خالی است. برخلاف دیگر دوستان که تا عزیزی از بین‌مان می‌رود می‌گویند جای او خالی است، من معتقدم که هر یک از این بزرگان همچون گلی هستند که بعد از پژمرده شدن گلی دیگر جایشان را خواهد گرفت.  به قول شاعر «هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود/صحنه پیوسته به جاست/خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد»این صحنه همچنان باقی می‌ماند همان‌طور که قبل از خانم میرهادی هم بزرگانی مانند باغچه‌بان، یمینی شریف و فردوس وزیری در این عرصه تلاش کردند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها