شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۲
قزوه را به هند برگردانید

جمعی از استادان زبان فارسی دانشگاه‌های هندوستان به حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای نامه‌ نوشتند و در آن خواستار بازگشت علیرضا قزوه مدیر دفتر آفرینش‌های ادبی حوزه هنری به هند شدند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، گروهی از استادان زبان و ادبیات فارسی هندوستان در نامه‌ای سرگشاده خطاب به رهبر معظّم انقلاب، تقاضا كرده‌اند كه علیرضا قزوه دوباره به رایزنی فرهنگی ایران در هند بازگردد.
 
امضاكنندگان این نامه با ذكر خدمات علیرضا قزوه به زبان و ادبیات فارسی در هند، ادامه‌ی حضور این شاعر انقلابی در هندوستان را نویدبخش ادامه‌ی فعالیت‌های پربار فرهنگی جمهوری اسلامی و رشد و احیاء زبان و ادبیات فارسی در شبه‌قاره دانسته‌اند. متن این نامه به شرح زیر است:

«بسم الله الرّحمن الرّحیم

محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران؛ حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مد ظله العالی)
سلام علیكم

ضمن تقدیم احترام و آرزوی تندرستی و شادكامی برای شما و ملت سرافراز ایران، اینجانبان امضاكنندگان این نامه از شما خواهشمندیم كه ترتیبی اتخاذ فرمایید تا «آقای دكتر علیرضا قزوه» دوباره در خانه فرهنگ ایران در دهلی نو حضور پیدا نمایند.

دلیل درخواست ما، شایستگی‌های اثبات‌شده ایشان در امور فرهنگی، سوابق درخشان فعالیت‌های ایشان در هنگام مأموریت در هند در كسوت مدیریت مركز تحقیقات زبان فارسی، آشنایی دقیق و كافی ایشان با فضای فرهنگی و ادبی هند و اقتضائات آن، آگاهی‌شان از ضرورت‌های راهبردی كوتاه‌مدّت و بلندمدّت حضور فرهنگی ایران و زبان فارسی در سرزمین هند، احاطه ایشان بر تكنیك‌های مدیریتی مفید و دارای كیفیت و گستردگی لازم برای حصول زودهنگام‌تر به اهداف فرهنگی ایران، و اشراف آن بزرگوار بر مقولات مدیریت و مدبریت فرهنگی است.

لازم به یادآوری است كه در زمان حضور ایشان در خانه فرهنگ ایران در دهلی، وزنه و اعتبار و عملكرد ایشان همسنگ با یك «رایزن» و «سفیر فرهنگی» تمام‌عیار بود و اغلب همت و وجود ایشان یك تنه برای انجام كارهای بزرگ و مؤثر كفایت می‌كرد.

به كوشش ایشان، انجمن‌های ادبی فارسی در شهرهای متعددی راه‌اندازی شدند، فارسی‌سرایی و فارسی‌نویسی قوت گرفت و احیا شد، ارتباطات فرهنگی بین فرهیختگان دو ملت ایران و هند به حداكثر رسید، ادبیات معاصر ایران و به ویژه ادبیات دوران انقلاب اسلامی به هند معرفی شد، و تعداد قابل توجهی از آثار تحقیقی معطل‌مانده ایران‌شناسان هندی منتشر شدند.

همه اهالی فرهنگ در هندوستان و علی‌الخصوص دلبستگان زبان فارسی در هند، به خاطر دارند كه روزگاران مأموریت ایشان در دهلی چه دوران پررونق و پر رفت و آمد و پرثمری برای خانه‌ی فرهنگ ایران بوده است.

ایشان نه تنها برای دانشجویان زبان فارسی، بلكه برای استادان ایراندوست نیز یك مرجع علمی و ملجأ عاطفی و پناهگاه امن ایمان و اخلاق بودند. به همه دلایل فوق، از حضور شما عاجزانه تقاضا داریم كه حتی اگر علی‌رغم میل خود ایشان باشد، این ادیب بزرگوار را بار دیگر به خانه فرهنگ دهلی نو بازگردانید و با وجود آقای دكتر علی‌رضا قزوه، چراغ امید را برای زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در هندوستان روشن نگهدارید.

دعاگوی شما و ملت شریف ایران و آرزومند سربلندی ایران و اهتزار زبان شیرین فارسی و ادبیات فاخر آن هستیم.

با تقدیم احترام؛ استادان دانشگاه، ادیبان و اهالی فرهنگ هندوستان»

بر این اساس رونوشتی از این نامه برای غلامعلی حدّاد عادل، ریاست محترم فرهنگستان زبان و ادب فارسی و ابوذر ابراهیمی تركمان، ریاست محترم سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نیز ارسال شده است.

اسامی امضاكنندگان این نامه به شرح زیر است:
«1.پروفسور سیّدحسن عبّاس(دانشگاه هندوی بنارس)، 2.پروفسور شمیم اختر(دانشگاه هندوی بنارس)، 3.دكتر عقیل احمد(دانشگاه هندوی بنارس)، 4.پروفسور عبدالودود اظهر دهلوی(دانشگاه جواهرلعل نهرو، دهلی نو)، 5.پروفسور اختر مهدی(دانشگاه جواهرلعل نهرو، دهلی نو)، 6.پروفسور سیّد عین الحسن(دانشگاه جواهرلعل نهرو، دهلی نو)، 7.پروفسور نیازمند صدیقی(دانشگاه جواهرلعل نهرو، دهلی نو)، 8.دكتر شیخ اشتیاق احمد(دانشگاه جواهرلعل نهرو، دهلی نو)، 9.دكتر اخلاق احمد آهن(دانشگاه جواهرلعل نهرو، دهلی نو)، 10.دكتر علاءالدّین‌ شاه(دانشگاه جواهرلعل نهرو، دهلی نو)، 11.دكتر سیّدنقی عبّاس «كیفی»(دانشگاه جواهرلعل نهرو، دهلی نو)، 12.پروفسور عراق رضا زیدی(دانشگاه جامعه ملیّه اسلامیه، دهلی نو)، 13.پروفسور قمر غفّار(دانشگاه جامعه ملیّه اسلامیه، دهلی نو)، 14.دكتر عبدالحلیم(دانشگاه جامعه ملیّه اسلامیه، دهلی نو)، 15.دكتر كلیم اصغر(دانشگاه جامعه ملیّه اسلامیه، دهلی نو)، 16.دكتر سرفراز احمد(دانشگاه جامعه ملیّه اسلامیه، دهلی نو)، 17.دكتر مهدی باقر خان(دانشگاه جامعه ملیّه اسلامیه، دهلی نو)، 18.دكتر احمد حسن(دانشگاه جامعه ملیّه اسلامیه، دهلی نو)، 19.دكتر عظمی عزیز (دانشگاه جامعه ملیّه اسلامیه، دهلی نو)، 20.پروفسور دهرمیندر نات(دانشگاه دهلی)، 21.پروفسور شریف حسین قاسمی(دانشگاه دهلی)، 22.پروفسور چندر شیكهر(دانشگاه دهلی)، 23.پروفسور یونس جعفری(دانشگاه دهلی)، 24.دكتر بلرام شكلا(دانشگاه دهلی)، 25.دكتر علیم اشرف خان(دانشگاه دهلی)، 26.دكتر راجندر كومار(دانشگاه دهلی)، 27.دكتر علی اكبر شاه(دانشگاه دهلی)، 28.دكتر مهتاب جهان(دانشگاه دهلی)، 29.دكتر جمیل الرّحمان(دانشگاه دهلی)، 30.دكتر اویس احمد(دانشگاه دهلی)، 31.دكتر ضیاء الرّحمان(دانشگاه دهلی)، 32.دكتر خورشید احمد(دانشگاه دهلی)، 33.دكتر فرح ادبیه(دانشگاه دهلی)، 34.دكتر مسرّت فاطمه(دانشگاه دهلی)، 35.پروفسور آصف نعیم صدّیقی(دانشگاه اسلامی علیگر)، 36.پروفسور اسد علی خورشید(دانشگاه اسلامی علیگر)، 37.دكتر محمّد عثمان غنی(دانشگاه اسلامی علیگر)، 38.دكتر رعنا خورشید(دانشگاه اسلامی علیگر)، 39.دكتر سیّد محمّد اصغر(دانشگاه اسلامی علیگر)، 40.محمّد قمر عالم(دانشگاه اسلامی علیگر)، 41.دكتر فوزیه وحید(دانشگاه اسلامی علیگر)، 42.دكتر شوكت نهال انصاری(دانشگاه اسلامی علیگر)، 43.دكتر افشان آفتاب(دانشگاه اسلامی علیگر)، 44.دكتر خورشید فاطمه حسینی(دانشگاه اسلامی علیگر)، 45.دكتر زهرا عرشی(دانشگاه اسلامی علیگر)، 46.پروفسور عمر كمال‌الدّین(دانشگاه لكهنو)، 47.دكتر عارف ایّوبی(دانشگاه لكهنو)، 48.دكتر غلام نبی احمد(دانشگاه لكهنو)، 49.دكتر ارشد القادری(دانشگاه لكهنو)، 50.پروفسور عبدالقادری جعفری(دانشگاه الله‌آباد)، 51.دكتر نیلوفر حفیظ(دانشگاه الله‌آباد)، 52.دكتر محمّد عابد حسین(دانشگاه پتنا)، 53.دكتر محمّد غفّار صدّیقی(دانشگاه پتنا)، 54.دكتر سیّد امام‌الدّین(دانشگاه مَگد)، 55.دكتر عزیز مهدی(فارغ‌التّحصیل دانشگاه تهران)، 56.دكتر سوبهاش كومار(فارغ‌التّحصیل دانشگاه تهران).»

اما در حاشیه‌ نامه‌ استادان زبان فارسی هند به مقام معظّم رهبری نظر برخی از آنها به شرح آمده است:

دكتر نقی عبّاس: با رفتن استاد قزوه، زبان فارسی در هند لال شده است!

دكتر نقی عبّاس (شاعر جوان پارسی‌سرای هند) پیرامون تنظیم این درخواست و جمع‌آوری امضاها صحبت كرد و در رابطه با كارنامه‌ قابل دفاع علیرضا قزوه در دهلی نو اظهار داشت: «استاد قزوه در مدّتی كه در هندوستان خدمت می‌كردند، چراغ ادب فارسی و فرهنگ ایران اسلامی را دوباره در این سرزمین روشن كردند. نه تنها نسل من، بلكه نسل پیران پیشكسوت زبان و ادب فارسی در هند كه استادان ما محسوب می‌شوند نیز در حافظه‌ی خود این مایه از فداكاری و احساس مسئولیت و حسن انجام كار را در خانه‌ی فرهنگ  ایران در دهلی نو سراغ ندارند».

نقی عبّاس ضمن برشمردن پاره‌ای از اقدامات علیرضا قزوه در هند كه به باور وی بی‌سابقه بوده‌اند، می‌افزاید: «تا پیش از آن كه آقای دكتر قزوه به هند بیایند، شاید پیرمردان شاعری هم بودند كه در كنج خانه‌های خود به زبان شیرین فارسی شعر می‌سرودند امّا حتّی آنان هم هیچ شنونده و مخاطبی نداشتند. خصوصیت آقای قزوه این بود كه دست این پیشكسوتان را گرفتند و به جمع آوردند و برخی از آنان را به جامعه‌ی شعری ایران هم شناساندند.

وی افزود: علاوه بر این، ایشان دانشجویان زبان فارسی را به آشنایی با ادبیات معاصر ایران و شعر سرودن به زبان فارسی تشویق كردند. الآن دست كم پنج شش نفر از جوانان هندی هستند كه به زبان فارسی شعر می‌نویسند و جامعه‌ی ادبی ایران هم آنان را می‌شناسد. این قبیل كارها از بدایت با خوش‌فكری و آستین بالا زدن آقای قزوه محقّق شد».

این استاد ادبیات سپس به انگیزه‌ی درخواست استادان زبان فارسی از مقام معظّم رهبری در خصوص بازگشت علیرضا قزوه به هند اشاره می‌كند و می‌گوید: «این‌جا در میان استادان زبان فارسی هندوستان، نه فقط در دهلی، بلكه در سراسر هند، همیشه ذكر خیر ایشان بوده و خواهد بود. همه‌ی ما جوان‌ترها و استادان ما هنگامی كه به یاد دوران پربار حضور استاد قزوه می‌افتیم، حسرت می‌خوریم. آن دوران، دوران نامكرّری بود. ایشان انگیزه‌ی ستودنی داشتند و مختصات فرهنگ هند را هم خوب می‌شناختند كه چطور در این فضا كارهای مفید كنند. پر رفت و آمدترین سال‌های خانه‌ی فرهنگ ایران، زمان ایشان بود.

به گفته وی، در تعدادی از شهرهای هند، انجمن‌هایی بود كه ایشان به نام بیدل دهلوی تأسیس كرده بودند و مركز شعرخوانی و سخنرانی اهالی ادب فارسی سراسر هند بود. این‌ها الآن تعطیل است. خیلی از كتاب‌ها و تحقیقات فارسی‌دانان هند را كه سال‌ها خاك می‌خورد و در انتظار نشر بود، ایشان منتشر كردند.

همین به خیلی از جوانان كه قبل از آن انگیزه برای آموختن فارسی نداشتند، جرأت و اشتیاق داد كه این رشته را برای ادامه‌ی تحصیل انتخاب كنند. با رفتن ایشان، خیلی از این كارها بی‌رمق و فشل شده و زبان فارسی در هند لال شده است. بنابراین استادان ما تصمیم گرفتند كه بازگشت دكتر قزوه را از شخص رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی ایران تقاضا كنند و من هم به عنوان عضو كوچك جامعه‌ی فارسی‌دوستان هندوستان، در این رابطه به جمع‌آوری امضاها كمك كردم».

پروفسور اختر مهدی: اگر قزوه بود، انگلیسی­‌ها موفّق نمی­‌شدند!

«در ادامه نیز یادداشت پروفسور اختر مهدی (عضو هیأت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه جواهرلعل نهرو دهلی نو) را درباره‌ی خدمات فرهنگی علیرضا قزوه در هندوستان:

از هنگامی كه با الطاف خداوند و به مدد رهبری داهیانه­ی مرجع بزرگ شیعیان جهان، حضرت امام خمینی (ره) انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و مدل سیاسی «جمهوری اسلامی» در ایران عزیز مستقر شد، بزرگ­ترین رسالت این نهضت جهانی، آگاهی دادن به ملّت­های مظلوم و مستضعف جهان، در جهت خودشناسی و خداشناسی بوده است. در حقیقت، اهدافی مانند عدالت­جویی، رنگ اصلی را به آزادی­خواهی و استقلال­طلبی انقلاب مردم بزرگ ایران داده بود و ریشه و پایه­ی همه­ی شعارهای انقلاب ایران، از همان آغاز نهضت، آرمان­های فرهنگی بوده است. مطلب مهم این است كه اگر هم شعاری با مضمون سیاسی یا اقتصادی توسّط انقلاب اسلامی ایران مطرح شده، همه با راهبرد فرهنگ و در جهت رسیدن به اهداف فرهنگی بوده است. امام بزرگوار (ره) این نكته­ی ظریف را درك كرده بودند كه همه­ی حركت­های انبیا و اولیاء پیشین، اگر هم توفیق سیاسی یا اقتصادی داشته، همه در سایه­ی همین فرهنگ بوده و این­كه نجات بشر امروز نیز بدون تغییر الگوهای اساسی فرهنگی انسان معاصر امكان ندارد.

شاید به همین دلیل بود كه از شروع انقلاب، استكبار و دیگر ایادی صهیونیسم جهانی، دشمنی ذات فرهنگی انقلاب اسلامی ایران را با بنیان اندیشه­های خود درك كردند و در صدد محو و انحراف آن برآمدند. و درست به دلیل همین پشتوانه­ی فرهنگی و بنیادهای اعتقادی انقلاب اسلامی هم بود كه هرگز نتوانستند آسیبی جدّی به آن بزنند.

اگر به تاریخ سی و اندی ساله­ی دستاوردهای گفتمان جمهوری اسلامی در جهان نگاهی بیندازیم، می­بینیم كه هرگاه اهالی سیاست در ایران، شیوه­ی مدیریت خود را بر اساس فرهنگ پربار ایرانی ـ اسلامی و گفتمان اصیل انقلاب اسلامی تنظیم كرده­اند، و به جای خمودی و دفاع و نرمش، با منطق فرهنگی خود به اردوگاه اعتقادی دشمنان هجوم برده­اند، در همه­ی زمینه­ها توفیق قرین آنان بوده است ولی هر بار كه خواسته­اند با ساختارهای فرسوده­ی حاكم بر جهان همراه شوند و به تسامح از اصول اوّلیه­ی فرهنگ انقلابی خود پا پس كشیده­اند، ضرر كرده­اند. این تجربه­ها نشان داده است كه هیچ چیز به اندازه­ی سلاح نرم امّا بُرّنده­ی فرهنگ درست، نتوانسته است در عرصه­ی داخلی و بین­المللی به سود پیشرفت گفتمان انقلاب اسلامی تمام شود.

خوشبختانه یكی از دقّت­هایی كه در تعامل جمهوری اسلامی ایران با جهان مورد غفلت واقع نشده و به آن توجّه شده است، اقدام در جبهه­ی فرهنگی، در سنگر خانه­ های فرهنگ و رایزنی­های فرهنگی جمهوری اسلامی در كشورهای دیگر بوده است. ما شاهد بوده­ایم كه در همین هندوستان، اقداماتی كه از این سنگر در جهت معرّفی و نشر و گسترش فرهنگ انقلاب اسلامی ایران انجام شده، كم­تر از اقدامات دیگر دستگاه­های دیپلماتیك جمهوری اسلامی نبوده و چه بسا كه این اقدامات، مؤثرتر و مفیدتر و عمیق­تر از دیگر اقدامات دیپلماتیك نیز بوده است. چه بپذیریم و چه نپذیریم، واقعیت این است كه انقلاب اسلامی ایران، در حقیقت یك انقلاب فرهنگی بود. درست هم همین است كه با چنین شرایطی، برگ برنده­ی نظام مقدّس جمهوری اسلامی در برابر تهدیدها و اقدامات سیاسی یا اقتصادی دشمنان، حربه­ی فرهنگ اصیل و ناب اسلامی ـ ایرانی باشد. این فرهنگ، همان چیزی­ست كه همیشه در گفت­وگوی منطقی با جهان به كار آمده و پیروز بوده است.

در سال‌­های پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، قدرت­های استعماری و استكباری و صهیونیستی همیشه خواسته­ اند به روابط دو كشور خویشاوند هند و ایران لطمه بزنند و آن را دچار اختلال كنند. در این زمینه هم همواره این منطق فرهنگی ایران بوده كه بر بحران­ها فائق آمده و روابط حسنه­ی ایران و هند را به سطح بهتر و بالاتری ارتقا داده است. با وجود همه­ی اقدامات مفیدی كه در سه دهه­ی گذشته در عرصه­ی فرهنگی از سوی دولت­های مختلف جمهوری اسلامی در هندوستان انجام شده است، انصاف حكم می­كند كه سهم دانشمند و شاعر برجسته­ی ایرانی، جناب آقای دكتر علی­رضا قزوه را در دوره­ی اخیر، در كفه­ی سنگین­ترِ این ترازو ببینیم.

همان­طور كه می­ دانید، مزیّت نسبی ایران در هندوستان، غیر از مسائل زودگذر اقتصادی و سیاسی، مزیّت روابط دیرپای فرهنگی است. همین رابطه­ی فرهنگی­ست كه روابط هند و ایران را تا ابد تضمین كرده است. مخصوصاً زبان فارسی كه قرن­ها زبان رسمی این سرزمین بوده و میزبانی هند از شاعران و ادیبان برجسته­ی ایرانی در قرن‌های نه چندان دور، این مسأله را به نقطه­ی قوّت روابط هند و ایران تبدیل كرده است. امّا امروز، سال­ها پس از صائب و كلیم و دیگر شاعران، یكی دیگر از شاعران بزرگ ایرانی، میهمان هند است. و چه بهتر كه چنین شخصیتی در مسند ریاست مركز تحقیقات زبان فارسی در هند، منشأ خدمت به زبان فارسی و فرهنگ غنی ایرانی ـ اسلامی و آرمان­های مترقّی انقلاب اسلامی ایران باشد.

من در همین­جا شهادت می­ دهم كه اقدامات این مرد در دوران مسؤولیتش در هندوستان، بی­نظیر و ماندگار بوده است. ایشان علاوه بر تألیف قلوب همه­ی خدمتگزاران زبان فارسی در هندوستان، و آشنا كردن و آشتی دادن آنان با بنیان­های فرهنگ ایران اسلامی، اهتمام خوبی هم به حفظ گنجینه­ ی میراث فرهنگی فارسی­ زبانان در هند داشته است. صدها جلد از نسخه­ های خطّی شعرای پارسی­ سرا و پارسی­ نویس هندوستان را ایشان احصاء و احیاء كرده است كه واقعاً در هیچ كدام از قرون گذشته، به اندازه­ی این چند سال مسؤولیت ایشان، چنین اقدامی با این گستره و كیفیت از سوی دولت ایران در هندوستان انجام نشده بود. این مسأله واقعاً ستودنی است و جای مباهات دارد.

سخنرانی­ های ایشان هم در كنفرانس­های مرتبط با شعر و ادب و فرهنگ ایران، یا سمینارهای مربوط به گفتمان انقلاب اسلامی در هندوستان، بسیار برای همگان آگاهی­ بخش بوده و موجب دلگرمی مسلمانان بیدار و علاقه­ مندان به فرهنگ و هویّت اصیل و گرامی ایران اسلامی شده است. من چند سال قبل هم در سفری كه به ایران عزیز داشتم، با روزنامه­ ی «جام جم» مصاحبه­ ای كردم و در همان­جا هم از ارتقای جایگاه ایران در نظر اهالی هندوستان و همین­طور از نقش آقای دكتر قزوه در این زمینه سخن گفتم. اهالی هندوستان، از سویی پس از استقلال كشورشان و كوتاه شدن دست استعمار انگلیس از آن، با مباحث مربوط به آزادی­خواهی و عزّت­ طلبی و استقلال‌جویی بیگانه نیستند، و از سوی دیگر، هنوز طنین آوای كسانی همچون علّامه اقبال لاهوری را در گوش دارند كه آنان را به بازگشت به خویش دعوت می­ كرد؛ و آقای دكتر قزوه در سخنرانی­ها و مقالات خودش به خوبی توانسته است این دو روحیه را با یكدیگر پیوند دهد و با زبانی آشنا با مخاطبان خودش در هندوستان سخن بگوید.

در سال‌هایی كه آقای دكتر قزوه در هندوستان بودند، دفتر كار ایشان، پناه­گاه بسیاری از پژوهش­گران و دانشجویان زبان و ادبیّات فارسی در هند بود. در صورتی كه پیش از این، اغلب محقّقان از این دفتر مأیوس بازمی­ گشتند، در دوران ایشان، گاهی خود آقای قزوه از بسیاری از دوستان محقّق، دعوت و دلجویی می­ كردند و خودشان امور علمی این عزیزان را پیگیری می نمودند. من هرگز ندیدم كه در اتاق ایشان به عنوان یك مدیر بر روی كسی بسته باشد.

از این گذشته، خوش­ خلقی و گشاده­ رویی ایشان در عین حفظ ادب ایرانی، مثال­ زدنی بود؛ طوری كه همه با ایشان احساس انس و رفاقت می­ كردند. تا جایی كه من اطّلاع دارم، ایشان از پایان نامه ­ها و تحقیقات بسیاری از علاقه­ مندان زبان فارسی حمایت كرده و شخصاً قدم به قدم راهنمای دیگران بوده است؛ گاهی بدون این­كه اسمی از ایشان در آن پایان ­نامه بیاید. خود ایشان هم البتّه چنین چشمداشتی نداشتند. آقای دكتر قزوه با تسلّط علمی خودشان، حتّی گاهی بعضی از استادان مسلّم زبان و ادبیات فارسی هندوستان را در تنگناهای علمی كمك و راهنمایی می­ كردند. خود بنده هم با توفیق و عنایات خداوندی و با تشویق و راهنمایی ایشان در حال تألیف كتابی با عنوان «سخن و سخنوران پارسی پس از انقلاب اسلامی» هستم. از نظر من كه یك فرد دانشگاهی هستم و سال­های پیش از مسؤولیت آقای دكتر قزوه را با زمان حضور ایشان مقایسه می­ كنم، حضور ایشان، یك قدم بزرگ برای ترویج و احیای زبان فارسی در هندوستان بود و امثال آقای دكتر قزوه مایه­ آبرو و عزّت ایران و انقلاب اسلامی در جهان هستند.

من چند وقت پیش داشتم با خودم فكر می­‌كردم كه اگر در روزگاری كه انگلیسی­‌های نامیمون پا به هند گذاشتند و تیشه به ریشه­ زبان فارسی در هندوستان زدند، چند نفر مانند آقای دكتر قزوه به نمایندگی از دولت وقت ایران در هند حضور داشتند، شاید این بلا بر سر زبان فارسی نمی­‌آمد. من به سهم خودم و به عنوان كسی كه سال‌هاست اخلاص و تعلّق قلبی خودم را نسبت به فرهنگ و ادبیّات ایران و همچنین گفتمان اصیل انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره) و رهبر فرزانه­ ی انقلاب، حضرت آیت­‌الله خامنه­‌ای و شهید آیت‌الله مطهّری و دیگر بزرگان انقلاب اثبات كرده­ام، می­خواهم در این­جا عرض كنم كه اگر نظام پُرافتخار جمهوری اسلامی در هر كشوری یك نماینده­ی فرهنگی آگاه و بابصیرت، مانند آقای دكتر قزوه داشته باشد، دیگر غمی نخواهد داشت و بی­ شك با سرعت و كیفیّت بیشتری به همه­ اهداف عالیه­ی امام و شهیدان خواهد رسید.

كسانی كه بنده را از نزدیك می­‌شناسند، می­‌دانند كه من با كسی تعارف ندارم و اهل چاپلوسی و تملّق هم نیستم. شاید حتّی خیلی­‌ها هم تا به حال از رُك و راست سخن گفتن من دلگیر شده باشند.

پس اگر من از شخصیت و عملكرد كسی مثل آقای قزوه تمجید می‌كنم، برای آن دلایل واضحی دارم. مثلاً ما در هندوستان، هرگز پیش از حضور آقای دكتر قزوه، تا این حد با شعر و ادبیات معاصر ایران آشنا نبودیم. ولی به بركت حضور ایشان، ما با خیل عظیمی از آثار ادیبان معاصر ایران و مخصوصاً ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدّس آشنا شدیم و از این بهتر آن­كه با خیلی از این بزرگان از نزدیك در هند دیدار كردیم.

شاید برای تعدادی از استادانی كه مثل من سفرهایی به ایران داشته و دارند و این امكان برای­شان فراهم است، ارزش و قدر این كار به حدّ كافی معلوم نباشد ولی واقعاً این­ همه دانشجو و علاقه­ مند به زبان و ادبیات فارسی كه امكان سفر به ایران و دیدار با ادیبان ایرانی را ندارند. پس این یك كار درخشان بود كه ایشان ادیبان معاصر را گلچین می­‌كردند و به هند دعوت می­‌كردند و چنین فرصتی را برای اهالی هندوستان پدید می‌آوردند. مطلب، این­كه خود همین اقدام به تنهایی برای اثبات روشن­بینی آقای دكتر قزوه كافی­ست.

تازه به همّت ایشان، تعدادی از آثار معاصر ایران نیز به زبان­های هندی یا اردو ترجمه شد كه حقیقتاً جای تقدیر دارد.

یا مثلاً انجمن ادبی بیدل كه ایشان در شش هفت شهر هندوستان دایر كردند و خود من توفیق حضور در چند جلسه­اش را در دهلی داشتم، چراغی بود كه به نفع زبان و ادبیّات فارسی در هندوستان روشن شد و نگرانی من به حق بود كه با اتمام دوران مسؤولیت ایشان، آیا دیگران هم همین قدر برای روشن نگهداشتن و برافروخته­ تر كردن این چراغ اهتمام خواهند داشت یا نه.

در آن انجمن­‌ها دوباره سرودن شعر و نوشتن داستان و متون دیگر به زبان فارسی توسّط هندیان رونق گرفته بود. چه كسی می­‌تواند انكار كند كه تا پیش از حضور آقای قزوه و شكل گرفتن انجمن ادبی بیدل، ما در هندوستان فقط چند شاعر انگشت­ شمار پارسی­ سرا داشتیم كه همه در كنج پستوی خانه به زبان فارسی شعر می‌­سرودند. امّا به لطف خداوند، در زمان حضور آقای قزوه هر ماه تعداد بی­شماری از ادب­ دوستان در این انجمن­ ها در شهرهای مختلف جمع می­‌شدند و گاهی به همه نوبت نمی­‌رسید كه شعرشان را بخوانند یا به زبان شیوای فارسی سخنرانی كنند.

خیلی از این شاعران جوان را خود آقای قزوه شخصاً با اصول شعر فارسی آشنا كرد و شعر سرودن را به آنان آموزش داد.

نكته­ دیگری كه ناگفته نمی­‌گذارم و با آن سخنم را ختم می­‌كنم، این است كه الحقّ والانصاف اگر امروز ایران در جهان به عنوان پرچم­دار عدالت­‌خواهی و حق­‌جویی ملّت­‌های مستضعف شناخته شده است، اگر امروز دانشجویان ما نه تنها با نام و آثار ادیبان انقلاب اسلامی بلكه با محتوای اعتقادی این انقلاب آشنا شده­‌اند، اگر گفتمان انقلاب رهایی­ بخش و آگاهی­ بخش اسلامی از سوی نخبگان و فرهیختگان بسیاری از كشورها و ملّت‌های جهان درك شده و قابل دفاع است، اگر عموم حق­ طلبان در همه­ جای دنیا به تحوّلات انقلاب ایران و توفیقات جمهوری اسلامی چشم دارند، همه­ این­ها در سایه­ حضور افراد خدومی همچون دكتر علی­رضا قزوه است كه جلوه­ حقیقی ایران و ایرانی را پیش چشم ملّت­‌های جهان به نیكی به تصویر كشیده­‌اند، و با كمك به انتقال مفاهیم برحقّ نهضت اصیل امام خمینی (ره)، فرهنگ و هویّت حقیقی مردم ایران را هر روز بیش از پیش در چشم جهانیان عزیزتر كرده­‌اند.»

پروفسور دهرمیندرنات: قزوه استعدادهای خفته را در هند بیدار كرد

یادداشت پروفسور دهرمیندرنات (شاعر هندو و استاد بازنشسته‌ی علوم سیاسی دانشگاه دهلی) را درباره‌ خدمات فرهنگی علیرضا قزوه در هندوستان به شرح زیر است:

«موضوعِ بیست و نهمین نشستِ انجمنِ ادبیِ بیدل، مورّخِ 13 دسامبر 2010 «محرّم در ادبِ فارسی» بود. از آن­جا كه این مراسم در ماهِ محرّم منعقد شده بود، شاعران مدعو، مراثیِ خود را به حضّار پیشكش می­ نمودند. گاهی اشعارِ سعدی و گاهی مرثیه­ های محتشمِ كاشانی انشاد می­شد. در همین مراسمِ قدسی، كتابِ تازه منتشر شده­ جناب آقای علی­رضا قزوه مشتمل بر اشعارِ عاشوراییِ ایشان «انگشتریِ سوّمِ خاتم» در میانِ حاضران توزیع شد. هنگامِ شعرخوانیِ ایشان، همه سراپا گوش شدند. عبادتِ قلبیِ این شاعرِ عزیز، در شعرشان جلوه ­گر بود. ایشان شاعرِ خوشبختی هستند زیرا دلی دردمند دارند. به قولِ یك شاعرِ اردو زبان:

«دردِ الفت بری مشكل سی جوان هوتا هی
سب كو یه درد میسّر هی كاهان هوتا هی»
یعنی:
«دَردِ دوستی، با مشكلاتِ زیاد، رشد می­كند
این درد، نصیبِ هر كسی نمی­شود»

من در حالی كه به سروده­‌ها گوش فرا داده بودم، در دنیای خیالاتِ خود گم شدم؛ اعتقاد، انسان را به چه اهتزازی می­‌رساند! به این می­ اندیشیدم كه انسان را «فانی» می­ نامند. كلّ نفسٍ ذائقة الموت. باور بر این است كه هر جان‌داری بالأخره یك روز در شكنجه­ اجل خواهد بود. این سخن برای انسانِ عادّی درست است ولی مجموعه­ی همین گوشت و پوست و استخوان، این قابلیّت را دارد كه جاودانی شود. هنگامی كه انسان از باور و عقیده محروم باشد و زندگانی­اش فاقد محور شود، تنها سایه­ خود خواهد شد، نه چیزی بیش از آن. فكرش را بكنید؛ لابد رازی در میان بوده كه به انسان اشرفِ مخلوقات و مسجودِ فرشتگان گفته­‌اند. میرتقی میر، شاعرِ اردو زبان گفته است:

«مت سهل اسی جانو پهرتا هی فلك برسون
تب خاكی پردی سی انسان نكلتا هی»
یعنی:
«سهل­انگار مباش؛ سال­ها طول می­ كشد تا فلك
از پرده­ی خاك، انسانی به­ وجود بیاورد»

وقتی كه هستیِ ناپایدارِ انسان، به باوری می­ پیوندد، یعنی فكر و نظرِ او بر عقیده­ای متمركز شده و این در كردارِ او نیز جلوه­ گر می‌شود، آن­گاه است كه او از قیدِ زمان و مكان آزاد می‌­گردد و اجل در برابرِ او مستأصل است. تنها در این صورت است كه نامِ او درخشان می­‌ماند و پندار و كردارِ او پاینده می­‌ماند.
امّا برای رسیدن به چنین مقامی، انسان باید بیش از حدّ تصوّر بكوشد و از مراحلِ گوناگونی بگذرد تا بتواند در صراط مستقیم، ثابت­ قدم باشد. جناب «گوپی ­ناته­ امن لكهنوی» ـ پدرِ راقمِ این سطور ـ می­ فرماید:

«چند ذرّی جنهین مسجود ملَك هونا تها  
كِن منازل سی وه گزری هین بشر هونی تك»
یعنی:
«چند ذرّه كه می­ خواستند مسجودِ ملائك شوند،
از چه منازلی گذشتند تا بشر شدند»

من به آسانی به عظمتِ هر كسی اعتراف نمی­‌كنم. منظورم این است كه سرِ من جلویِ هر كسی خم نمی­‌گردد. امّا به قولِ بسملِ سعیدی، «باید در برابرِ در، سر فرود آورد». به عبارتِ دیگر، شخصیت­‌های بزرگ، این­گونه شناخته می­‌شوند كه آدمیان از هر سو به بزرگیِ آنان اعتراف می­‌كنند. ذاتِ گرامیِ ­جناب آقای علی­رضا قزوه این­چنین است؛ هر كسی كه حتّی یك بار ایشان را زیارت كند، شیفته­ ایشان می­‌گردد. در برابرِ ایشان، سرها خم می‌شود و زبان­‌ها از ستایش باز نمی­‌ماند.

عظمت و شكوهِ هر شخصیتی آن­گاه معتبر است كه انسان­های دور و نزدیك، نظر خوبی درباره­‌اش داشته باشند و او را هنگامی بستایند كه در جمع حاضر نیست. تعریفِ رو در رو با تعریفِ در غیاب فرق می­‌كند.
من بارها شاهد بوده­‌ام كه تعریفِ آقای قزوه، به تمامِ معنا و با عینیّت بر زبانِ هر كس جاری می‌شود.
یك بار افتخارِ شركت در یك جشنواره­ بین­‌المللیِ شعر در تهران نصیبِ من شد. در كنارِ بنده دو شاعرِ معروف از تاجیكستان نشسته بودند. هر كدام از آن­ها به درخواستِ من شعری برایم خواندند. جنابِ «عبدالقادر رحیم» فرمودند:

«بر خاك شكستیم همه­ آینه­ ها را
خاصیّتِ آیینه­ ی دلدار همین است»
و جناب «حق­ نظر غایب»، حقّ سخن را چنین ادا كردند:
«چشمه­ ی عمرِ من از شیشه­ ی میغ آینه بست
كه سرِ هر قدمی شیشه­ شكن بسیار است»

وقتی آنان متوجّه شدند كه من از پایتختِ كشورِ هندوستان ـ دهلی ـ آمده­‌ام، با نهایتِ گرم­ جوشی از جنابِ آقای قزوه یاد كردند و بسیار از شعر و اخلاقِ ایشان تعریف نمودند. پرده­ سیمین  بر صحنه­ سالن آویخته بود كه بر آن تصاویرِ شاعران فارسی­ زبان و متنِ خوشنویسی­ شده­  غزل­ های آنان نمودار می­‌شد و در پشتِ صحنه، شخصِ خوش­‌صدایی آن­ها را با آوازِ مترنّمِ خود می­‌خواند.

بنده وقتی كه تصویر و شعرِ ایشان را بر آن پرده دیدم و شنیدم، بسیار مسرور شدم. هنگامی­ كه من بابِ صحبت درباره­ جناب آقای دكتر علی­رضا قزوه را با آقای قاسمی(ایرانی) و دكتر معین نظامی(رئیس گروهِ فارسیِ دانشكده­ شرق­‌شناسی دانشگاه پنجاب، لاهور، پاكستان) گشودم، متوجّه شدم كه آنان هم از ستایندگانِ شخصیتِ آقای قزوه هستند. دكتر نظامی گفت كه جناب قزوه نه تنها خودش شخص بزرگواری­ست بلكه استعدادها و صلاحیت­‌های خفته­ دیگران را هم كشف و بیدار می­‌كند؛ او دیگران را تشویق نموده و در رشد دادنِ­شان می­‌كوشد و از هرگونه كمك­ رسانی به آنان دریغی ندارد.

یك بیت شعرِ فارسی، مدّت­‌هاست كه بر دل و جانِ من نقش بسته است:
«آغشته­‌ایم هر سرِ خاری به خونِ دل
قانونِ باغبانیِ صحرا نوشته­‌ایم»

هنگامی كه من با انسانی روبه­‌رو می­­‌شوم كه از خونِ خود نوكِ خارها را می­‌آراید و به آن­ها احساسِ غنچه­‌ بودن می­‌بخشد و برای گلزار كردنِ خارزارِ جهان می­‌كوشد، آن­وقت است كه چنین ذاتِ گرامی­ بر دلِ من می­‌نشیند. من سلام پیشكش می­‌كنم بر آن انگشت­‌هایی كه در نوشتنِ قانونِ باغبانیِ صحرا خونین شوند.
آقای قزوه با فكر و عمل و سخنِ خویش، آب و گِلِ خارزارِ جهان را آبیاری و بارور می­‌كند. او همچون غنچه­ ای­ست كه وقتی بویش در جامعه می­‌پیچد، دل و دماغِ همه را تازه می­‌كند.

عموماً چنین می­‌اندیشند كه شاعر همیشه در دنیای تصوّراتِ خود گم است؛ نه حقیقت را می­‌فهمد و نه می­‌خواهد بفهمد. او خود دنیای خویش را خلق می­‌كند و مثلِ شاه­زاده­ یونانی، نرسیس، عاشقِ آفرینشِ خود می­‌شود و از دنیای حقیقت دور می­‌گردد. بنا بر همین اندیشه است كه به یك شاعر به ندرت مسؤولیتِ اجرایی داده می­‌شود. در همین باره یك لطیفه نیز ساخته­‌اند: «كسی به دوستش می­‌گوید رئیس فلان بانك شاعرِ قدَریست.

دوستش در جواب می­‌گوید من همین الآن می­‌روم و پس­ اندازم را از آن بانك برمی­‌دارم چون فقط خدا می­­‌داند كه عاقبتِ بانكی كه مدیرش شاعر باشد، چه خواهد شد!» بله، در ذهنیتِ عوام، همیشه مدیریتِ یك شاعر، زیرِ سؤال برده می­‌شود.

ولی مدیریتِ جنابِ آقای قزوه، شایسته­ تبریك است. ایشان در هر پُست و مقامی كه بوده، پرچمِ كامیابی­ اش را بر قلّه­ آن افراشته است. برای همین است كه در هر جا و از زبانِ همه، تعریفِ ایشان به گوش می‌رسد.

بعضی­‌ها شخصیت­‌های بزرگ را «اجتماعِ ضدّین» می­‌نامند. اقلیمِ سخن و لطافت­‌ها و نزاكت­‌های آن كجا، و مسؤولیتِ سنگینِ امورِ اداری و زمینِ سنگلاخِ حقایق كجا؟ من بهتر می­‌دانم كه اینچنین ذاتی را «قران السّعدین» بنامم كه در آن به ظاهر ستاره­‌های مختلف به چشم می­‌خورد لیكن به نظرِ عمیق كه بنگری، در تركیبِ آن­ها هم ربط­ه‌ای رنگارنگ امّا یگانه­‌ای وجود دارد. در كهكشان شخصیت جناب آقای علی­رضا قزوه، ستاره­‌های درخشانی همچون شاعری، ذوق تحقیق و جست­جو، شور و شعور كار، خوش­ خلقی و مروّت، صلاحیت مدیریت، همّت بلند و... به چشم می­‌خورد. وقتی كه با چنین انسانی با مجموعه­‌ای از صفات گوناگون آشنا شوی، طبعت باغ باغ شكوفا می­‌شود. چنان احساس می­كنی كه در ظهر سوزان تابستان، نسیمی بهاری بر تو وزیده. بعد از دیدن ایشان، آدم دلش می­‌خواهد هرچه زودتر دوباره زیارت­شان كند.
روزی من برای تقدیم كردن مجموعه­ داستان­‌های جدید خودم، پیش جناب آقای احمدی مدیر روابط عمومی خانه‌ فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در دهلی نو رفته بودم. در حین گفت­گو ایشان فرمودند: «بیایید، امروز می­‌خواهم شما را با یك سخنور مشهور ایرانی آشنا كنم». تلفنی زد و بعد از چند لحظه جناب آقای قزوه از اتاق بغلی تشریف آوردند. او بی درنگ با من دست داد و گفت: «بله، من قبلاً هم شما را زیارت كرده­‌ام. شما شاعر هستی. دفعه­ پیش كه من با شاعران ایران به دهلی آمده بودم شعر شما را شنیده بودم.»

او با نهایت خون­گرمی با من ملاقات كرد و من در دلم به حافظه­ او رشك می­‌بردم. جناب آقای قزوه سپس غزلی تازه خواندند و مرا سرافراز فرمودند. بعد از آن بارها تجدید دیدار می‌كردیم و روز به روز با هم آشناتر می­‌شدیم. ایشان مرا به شب شعر نَعتیه در خانه­ فرهنگ دعوت كرد، و بعد از شنیدن شعر دینیِ من نه تنها من را تشویق كرد، بلكه خواهش كرد كه اشعار دینی‌ام را به چاپ برساند.

مجموعه­ نعوت، مناقب، سلام و مراثیِ من نه فقط به صورت نفیس چاپ شد بلكه به دست مبارك سفیر كبیر دولت جمهوری اسلامی ایران در محفلی شكوه­مند رونمایی شد. من رفتم كه از آقای قزوه تشكر كنم كه ایشان خبر دادند كه تصمیم بر آن شده كه من را به ایران بفرستند. ایشان بُریده­‌هایی از روزنامه­‌ها را به من نشان داد كه مطالبی درباره­ من در آن­ها چاپ شده بود. بعدها متوجّه شدم كه آن مطالب نیز توسط آقای دكتر قزوه برای آن‌ها فرستاده شده بوده است. به همان مناسبت، از طرف صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هم در خانه­ فرهنگ با من مصاحبه­‌ای انجام شد.

به این ترتیب بود كه برای نخستین بار، سعادت قدم گذاشتن به سرزمین بزرگ، گهواره­ علم و تمدّن، كشور ایران نصیب من شد. در این سفر هم آقای قزوه به من كمكی كردند كه پس از بازگشت به هند متوجه آن شدم. وقتی كه من در تهران بودم، آقای قزوه به یكی از دوستانش در ایران زنگ زده بود و سفارش كرده بود كه در این­جا از من پذیرایی ویژه كنند تا حتّی ذرّه­ای زحمت متحمّل نشوم. آن دوستِ ایرانی، در هنگامِ برگشتن به هند، پاكتی به من داد و گفت این را فقط به دستِ خودِ جناب قزوه بسپارید. بعد متوجه شدم كه قبل از سفر، به خاطر بوروكراسیِ اداری، پولی برای بلیطِ سفرِ من تهیه نشده بوده و آقای قزوه از جیب خودش این پول را پرداخته بوده است. و آن پاكت، هزینه­ سفر من بود كه باید به ایشان بازگردانده می­‌شد.
كارمندان خانه­ فرهنگ، به من گفتند كه این اولین بار است كه چنین اتفاقی در خانه فرهنگ روی داده است. نكته­ قابل ذكر، این است كه قزوه نه هیچ وقت این نكته را ذكر كرد و نه هرگز منّتی از این بابت بر سرِ من گذاشت.

شما اگر در زمان حضور ایشان به مركز تحقیقات زبان فارسی در خانه­ فرهنگ ایران می‌رفتید، در گلشن­ آراییِ آن ریاضتِ یك نفر به خوبی به چشم می‌آمد. به همّتِ جناب قزوه بود كه دفتر قدیمیِ این مركز به ساختمان جدید منتقل شد، كتابخانه­ جداگانه­‌ای برای این مركز تأسیس گردید، و نه فقط بر تعداد كتاب­‌ها افزوده شد، بلكه نظم چیدمان كتابخانه نیز باعث تسهیل در استفاده­ پژوهشگران گردید. این میان، ذوق و خوش­‌سلیقگی و صلاحیتِ آقای قزوه كاملاً هویدا بود.

تعاریف بنده از شخصیت استاد قزوه در مدّت آشنایی با ایشان در هند، برای دیگران اینچنین بود: دكتر قزوه بسیار كوشاست و با سینه­‌ای گشاده به جنگِ مشكلات می­‌رود. در چشم­ه‌ای او آثارِ كم­ خوابیدن و تلاشِ شبانه­‌روزی آشكار است. ولی شما درباره­ این اتفاقات هرچه از قزوه بپرسید، فقط یك لبخند ملیح دریافت می­‌كنید و همین خوش­ مزاجیِ او رفتار كارمندان مركز تحقیقات را هم تحتِ تأثیر قرار داده است؛ همه با برادری با هم ملاقات می‌كنند و تا نهایتِ امكان به پژوهش‌گران كمك می­ كنند. آقای قزوه همیشه مشغولِ كارِ پیگیرانه و مداوم است و هر بار كه به اتاقِ او سر بزنید، می­ بینید كه در مانیتورِ كامپیوتری كه روی میز اتاقش گذاشته، غرق است. خودكار او نیز همیشه بر كاغذ روان است. چاپ كردن مجلّه­ پُرعیاری مثل قند پارسی، كاری عرق­‌ریز و نیازمند به معلومات وسیع است. وقتی كه شماره­‌های جریده­ قند پارسی را ببینید، از چاپ نفیس آن­ها لذّت می­‌برید. عیار مضامین آن مجله آن­قدر بالاست كه بهتر است به آن عنوانِ مجلّه­‌ای علمی ـ پژوهشی بدهیم.

گرچه حضورِ آقای دكتر قزوه در هندوستان دیری نپایید، ولی ما پیش از این كارمندان فراوانِ دیگری را دیده­‌ایم كه در سال­های گذشته به دهلی آمده­‌اند و سال­‌های متمادی در مأموریت اداری بوده­‌اند ولی به اندازه­ یك­­ دهمِ خدمات ارجمندِ آقای قزوه هم فعالیت نكرده­‌اند. در زمانِ مسؤولیتِ ایشان، ویژه­ نامه­‌های ارزشمندِ زیادی در قالب مجلّه­ قند پارسی به چاپ رسید. كتاب­‌های زیادی هم زیر نظر استاد قزوه در مركز تحقیقات زبان فارسی چاپ شدند.

تأسیس انجمن بیدل یك كار فوق­ العاده و شأن­ دار در كارنامه­ جناب قزوه بود كه نظم نشست­‌های ماهانه­ آن با رفتن ایشان از هم گسست. بزمِ این انجمن با موضوع­‌های متنوعی آراسته می­‌شد.

در این انجمن در كنار مقاله­‌ها و سخنرانی­‌های پُرمحتوا، سلسله مراسمِ غزل­‌خوانی هم برگزار می­‌شد؛ در این محفل، به زبان­‌های گوناگون(فارسی، هندی، اردو، سانسكریت و...) اشعاری خوانده می‌شد كه امتدادی شایسته بر سنّت حسنه­ و دیرپای جلساتِ شعرِ فارسی در شبه­ قارّه­ی هند بود. جناب قزوه­ عزیز با همّتِ بلندشان قصد داشتند كه سلسله­ انجمن­‌هایی به این قسم را در ممالك گوناگون دائر كنند. پاك­اند آن­هایی كه چیزی را خواب می‌بینند و می­‌خواهند عملی­اش كنند.

ان­شاءالله این كوشش بارآور خواهد بود چون كه برای شخصیت­‌های فعّال، نه حدّ و مرزهای زمینی(سیاسی و جغرافیایی) سنگ راه می­‌شوند و نه حدّ و مرزهای آسمانی! یك قولِ مشهورِ انگلیسی هست كه برای چنین انسان‌هایی كاربرد دارد: «آسمان هم برای او حد ندارد».

هر بار كه من با جناب قزوه دیدار كرده­ ام، ایشان كوشیده كه در سلام كردن بر من سبقت بگیرد. این برآمده از مزاج او و آداب و تهذیب ایرانی ـ اسلامی است. قزوه معمولاً خندان جلو می­‌آید و با گرم­ خونی دست می­ دهد و می­ پرسد: «استاد! حال شما؟ چطورید؟» من بارها از ایشان خواهش كرده­ ام كه برای من از لفظ «استاد» استفاده نكنند زیرا من در برابرِ انسانِ فاضلی چون ایشان، هنوز نمی‌توانم ادّعای «طفل مكتب سخن بودن» را نیز داشته باشم. امّا بعد از آن، ایشان دوباره و دوباره می­‌گوید: «استاد! حال شما؟ خوبید؟» من معمولاً سر فرود می­‌آورم و می­‌گویم: «الحمدلله، من خوبم، خیلی ممنون».

نكته­ بسیار مهمّ دیگری كه درباره­ این شاعرِ با اخلاق و این دانشمند ایرانی قابل ذكر است، آن است كه ایشان نیز مانند بسیاری از بزرگان، از مشكلاتِ زندگی حساب نمی­ برند و گلایه نمی­ كنند. «لُرد آی­وری» از نویسندگان شاخص، در كتاب «لذّت­های زندگی» (Lord ivory, Pleasures of life) می­ گوید: «من نمی­‌گویم كه زندگی تخت­‌خوابی از گل است، ولی یقین من آن است كه می­‌تواند چنین باشد». از فكری چنین مثبت­‌انداز، در زندگی توانایی­‌های زیادی برمی­‌آید. شاید رازِ نشاطِ چنین شخصیت­‌های فعّالی در همین است كه آن­ها در هر حال از طرز فكر مثبت استفاده می­‌كنند.

جناب قزوه با پیشانیِ گشاده چنان غم و مشكلات را تحمّل می­‌كند كه دیگران به­ قدر ذرّه‌ای هم متوجّه آن نمی­‌شوند.

برای مثال، از دیگران شنیدم كه در هنگامی كه آقای قزوه در هندوستان بودند، در ایران به ایشان یك صدمه­ بزرگ مالی رسیده است. من برای اظهار افسوس پیش ایشان رفتم ولی ایشان با لحنی آرام گفتند این هم جزء زندگی­ست و هیچ اهمیّتی به این قضیه نمی‌­دهند. ایشان من را به دفترشان بردند و نواری برای من گذاشتند كه در آن یك خواننده­ ایرانی، شعر آقای قزوه را با موسیقی و ترنّم آراسته بود. من بنا ندارم كه اشعار منتخب این سخن سرای شیرین­ بیان را پیش روی شما بگذارم چون گفته شده كه:

«كهلتا كسی په كیون مری دل كا معامله
شرون كی انتخاب نی رسوا كیا مجهی»
یعنی:
«چه اتّفاقی می­ افتد كه حالِ دلِ من برای كسی آشكار می­ شود؟
بی­شك انتخابِ شرون وارِ من، مرا رسوا كرده است»

شرَوَن، یكی از شخصیت­‌های اسطوره­ایِ حماسه­ رامایَن و نمادِ «فرزندِ كامل» است.
حالِ من هم چنین است كه گفته­‌اند: «زبانِ یارِ من تركی و من تركی نمی­‌دانم». من می‌خواهم این مصراع را كمی تغییر بدهم و بگویم: «زبانِ یارِ من، زبان شیرینِ پارسی­ست و من می­‌كوشم آن را در سنّ هفتاد و هفت سالگی بیاموزم!» با فارسیِ دست و پا شكسته­‌ای كه بلدم، به دوستانِ ایرانی­ام می­‌گویم: «هنوز، من زبانِ فارسی كم كم می‌دانم!»

من چطور می­‌توانم درباره­ شاعرِ با حیثیتی مثل جناب قزوه اظهار نظر كنم، در حالی كه این كار، كارِ یك شاعرِ نقّادِ مستند و معتبر و بلندپایه است. من، تنها مثل طفلی هستم كه در كنارِ دریا ماسه­­‌ها را جمع می­‌كند و از عمقِ دریا خبری ندارد. از خدای پاك و برتر همین را می­‌خواهم كه بلندی­‌های نو به نو نصیبِ جناب آقای دكتر علی­رضا قزوه كند. به قولِ شاعر:

«الله كری زور قلم اور زیاده!»
یعنی:
«زین بیش، خدایا! قلمش را قوّت بخش!»

پروفسور محمود عالم: قزوه حلقه‌ی وصل فارسی‌زبانان هند بود

یادداشت پروفسور محمود عالم (استاد دانشگاه­ جواهر لعل نهرو دهلی نو و رئیس سابق مركز مطالعات آسیای میانه­ هندوستان) را درباره‌ خدمات فرهنگی علیرضا قزوه در هندوستان :

«یكی از بهترین لحظات زندگی من، اوقاتی بود كه با آقای دكتر علی­رضا قزوه، شاعر و محقّق نامی ایران از نزدیك آشنا شدم. از آن روز تا این لحظه كه من این یادداشت را می­‌نویسم، ایشان را سراپا باصفا و سرشار از تلاش و كوشش علمی دیده­‌ام. وی ادبیات ایران را به خوبی می­‌شناسد و خود یكی از ادیبان نامدار ایران است. من در چند سفر كه به ایران داشته­‌ام و از جمله در سفر اخیر خود در تاریخ نوامبر 2011 میلادی، در تهران و شیراز از نزدیك شاهد بودم كه بسیاری از شاعران جوان و پیشكسوت ایران، نه تنها با ایشان آشنایی داشتند، بلكه افتخار داشتند كه ما شاگردان استاد قزوه هستیم. من در سفر قبلی هم كه در تهران و در هتل انقلاب بودم، در سمیناری شركت كردم و در آن­جا هم همه­ ادیبان و شاعران ایران سراغ ایشان را از من می­‌گرفتند. خوشبختانه حضور ایشان در هند باعث ایجاد بركت­‌هایی بود؛ از جمله یك انجمن ادبی بسیار قوی و خوب به نام انجمن ادبی بیدل كه توسّط ایشان تأسیس شد. ضمناً ایشان چند سایت و وبلاگ ادبی مهم و مرجع افتتاح كردند و در آن­ها ادبیات فارسی­ زبانان (از جمله شاعران تاجیكی مثل مؤمن قناعت و استاد عینی و لایق شیرعلی و...) را معرفی كردند.

وی در زمینه­ بیدل­‌پژوهی نیز كارهای ارزشمندی كرد؛ از جمله چاپ كتاب­‌های دیوان دو جلدی بیدل، و بیدل به انتخاب بیدل، و چندین شماره از ویژه­‌نامه­‌های قند پارسی كه در هندوستان به عنوان یك مجلّه­ پژوهشی معتبر شناخته شد.

در انجمن ادبی بیدل كه ایشان ریاست آن را بر عهده داشتند، بیش از 80 نفر از استادان دانشگاه­‌های هند نیز عضو بودند و من نیز در این انجمن ادبی افتخار عضویت داشتم و گاه با شعرخوانی و سخنرانی در خدمت ادبیات فارسی­ زبانان بودم. ما ضمناً در این انجمن با خدمات شاعران دیگر سرزمین­‌های فارسی­‌زبان از جمله افغانستان و تاجیكستان نیز آشنا شدیم و بارها ایشان با خواندن اشعاری از شاعران فارسی‌زبان هند و ایران و افغانستان و تاجیكستان، شاعران این سرزمین­‌ها را به یكدیگر معرفی كردند؛ ضمن آن كه بارها نیز شاعرانی از این كشورها میهمان این انجمن بودند.

من بیش از 90 مقاله در مجلّات انگلیسی­ زبان و اردو زبان و فارسی­ زبان چاپ كرده­‌ام و درباره بیدل­ شناسان تاجیك و ایرانی نیز مقالات متعدّدی دارم؛ از جمله درباره­ عینی و تورسون­زاده و مؤمن قناعت كه دوست خوب من نیز هست مقالات فراوانی نوشته‌ام. به اعتقاد من، آقای قزوه از معدود شخصیت­‌هایی­ است كه در زمینه­ ادبیات تاجیكستان و ایران و هند و افغانستان و دیگر حوزه­‌های فارسی­‌زبان، اطلاعات ذی­ قیمتی دارد و من یادداشت­‌های ایشان را در زمینه­ ادبیات تاجیكستان و همچنین رساله­ ایشان را درباره­ سیر غزل تاجیكستان هم مطالعه كرده­‌ام و از هر نظر اطلاعات ایشان و نقدها و نوشته­‌های ایشان را بدیع و سودمند می‌دانم و توصیه می­ كنم كه آن­ها را در كتابی مستقل به چاپ برساند.

در خاتمه، به­ عنوان استادی از سرزمین هندوستان كه سال­‌ها در دانشگاه جواهر لعل نهرو دهلی­ نو تدریس كرده­‌ام و سال­ها عنوان ریاست مركز فارسی و مطالعات آسیای مركزی هندوستان را بر عهده داشته­‌ام، به دكتر علی­رضا قزوه كه حلقه‌ وصل فارسی‌دوستان هندوستان بودند و همین‌طور به دوست­داران شعرش سلام و درود می‌فرستم و خوشحالم كه با نوشتن این یادداشت، بهانه­‌ای برای اظهار دوستی مجدّد ما مردمان هندوستان با مردمان شریف و بافرهنگ ایران پدید آمد.»

پروفسور چندر شیكهر: دكتر قزوه ادب فارسی را در هند احیاء كرد

یادداشت پروفسور چندر شیكهر (استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه دهلی هندوستان) را درباره‌ی خدمات فرهنگی علیرضا قزوه در هندوستان:

«آقای دكتر علی­رضا قزوه، شاعری فرهیخته و ادب­ شناس و ادب­ پرور و پژوهش­گری با دقّت تام در ابعاد گوناگون ادب­شناختی هستند؛ به­ ویژه در ادب فارسی ـ تاجیكی كه یكی از شاخه­‌های اصلی و شاخص ادب فارسی به شمار می­‌آید.

به اعتقاد بنده، ایشان كارهای ماندگاری در این عرصه انجام داده­‌اند. رساله­‌ی دكتری جناب آقای علی­رضا قزوه را این كمینه پیش از سفر به تاجیكستان مطالعه كردم و در دوران سفر به دانشگاه خجند و در ملاقات با دوستان ادب­ پرور و ادب­شناس تاجیكی از دانشگاه دوشنبه و خجند در باب سهم ارزش­مند دكتر علی­رضا قزوه در شناخت اصالت ادب فارسی تاجیكی گفت­‌وگوهای سودمندی مطرح گردید. جا دارد اثر گران‌مایه­ ی دكتر علی­رضا قزوه به­ عنوان منبع و مأخذ دست اوّل در باب فارسی تاجیكی به­ ویژه شعر یكصد سال اخیر تاجیكستان مورد توجّه و دقت قرار گیرد تا این ادبیات نسبتاً ناشناخته امّا مهم و اصیل در دنیای پهناور زبان فارسی كه پرچم آن در بیرون از مرزهای ایران بیشتر و بلندتر افراشته است، شناسایی پیدا كند.

ناگفته نماند كه دقّت نظر همراه با پُركاری دكتر علی­رضا قزوه قابل ارزش و تهنیت است و همّت بلند وی در چند سال گذشته كه وی عنوان مدیریت مركز تحقیقات فارسی دهلی نو را بر عهده داشت، بر هیچ­كس پوشیده نیست. به­ ویژه تلاش­‌های او در زمینه بیدل­‌پژوهی و چاپ حدود 50 عنوان كتاب از آثار فاخر ادیبان و استادان و پژوهش­گران ایران و هند و افغانستان و تاجیكستان و برپایی حدود 40 جلسه انجمن ادبی بیدل سبب شد تا شعر فارسی و تاجیكی و دری در میان ادیبان و شاعران و استادان هندوستان نیز بیشتر شناخته شود و شعر فارسی با شعر اردو و سانسكریت با هم در یك انجمن مشترك خوانده شود تا ادب تطبیقی و جهانی و ادب مقاومت در سراسر قلمرو زبان فارسی به شور و وجد بیاید و هلهله­‌ی عظیمی به جهت احیاء و تجدید روزگار طلایی زبان فارسی به ذهن­‌ها متبادر شود.

به راستی با این چند كلمه­ كوتاه نمی­‌توان شخصیت ادبی و فرهنگی آقای دكتر علی­رضا قزوه را بیان كرد. كارهای علمی و پژوهشی ارزش­مند ایشان به­‌ویژه در شناسایی فارسی در سرزمین هندوستان قابل تقدیر می­‌باشد. در همان سال‌های حضور ایشان در هندوستان، در ساهیتا آكادمی هندوستان، در مراسم بزرگداشت ادیب شناخته‌شده­ تاجیكستان، استاد تورسون­زاده كه از طرف سفارت جمهوری تاجیكستان و ساهیتا آكادمی هند برگزار شد، شاهد سخنرانی ارزش­مند آقای دكتر قزوه به زبان انگلیسی بودیم كه خدمات و تلاش­‌های استاد تورسون­زاده و مقام بلند ادبی ایشان را به استادان و ادیبان هندوستان به خوبی معرفی كرد.

او همچنین در سمینارهای متعدّدی در هندوستان درباره­ ادیبان ایرانی و همچنین شاعران بزرگ شبه­ قاره همچون تاگور و اقبال لاهوری نیز سخنرانی كرد.

این كمینه، رئیس سابق دپارتمان زبان فارسی دانشگاه دهلی و دبیر اجرایی فرهنگستان زبان و ادب فارسی ایران در هندوستان و مسؤول تألیف فرهنگ بزرگ چهار زبانه­ آریان، به اغتنام فرصت، سلام خود را به شاعران و استادان زبان و ادب فارسی در سرزمین دوست داشتنی ایران ابلاغ می­‌كنم و برای اعتلا و رشد روزافزون فرهنگ و ادبیات آن سرزمین و همه­ی خادمان فرهنگ و ادبیات فارسی از درگاه خداوند منّان سعادت آرزو دارم.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها