شنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۰:۰۶
برای کتاب نخواندن عذر دیگری بیاور

کریم مهرآبادی نویسنده و کارگردان در یادداشتی که در اختیار ایبنا قرار داده معتقد است: هرچقدر هم کتاب گران باشد، هزینه‌ای که ما بابت کتاب نخواندن می‌دهیم بسیار بیشتر از هزینه‌ای است که بابت کتاب خواندن می‌دهیم.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - کریم مهرآبادی:  «بسم الله الرحمن الرحیم؛ من سال‌هاست که علاقه وسواس‌گونه‌ای به ثبت کردن دارم. ثبت خاطره، ثبت دخل و خرج و ثبت معمولی‌ترین لحظات؛ شاید انتخاب رشته عکاسی برای دانشگاه هم به این علاقه بی‌ربط نباشد. چندین سال است که دخل و خرجم را تا ریال آخر ثبت می‌کنم. یعنی اگر کسی از من بپرسد فروردین نود و نه چند ریال درآمد داشتی، مربوط به چه کاری بوده، چند ریال خرج کردی و کجاها خرج شده، می‌توانم با جزئیات کامل به او توضیح بدهم. حتی قبل از این نرم‌افزارها، این کار را به صورت دستی و کاغذی انجام می‌دادم. از زمان کرایه تاکسیِ 200 تومانی و فلافل 900 تومانی. در نرم افزار دیگری بیست و چهار ساعت شبانه روز را ساعت می‌زنم. حتی زمان‌ خواب را. یعنی وقتی کار را شروع می‌کنم زمانسنج «کار» را فعال می‌کنم، ساعت غذا، زمانسنج «استراحت، تغذیه و وبگردی»، موقع کتاب خواندن زمانسنج «مطالعه» و الی آخر. جمعه هر هفته مصرف عمر هفته و آخر هر ماه هم مصرف عمر آن ماه را بررسی می‌کنم. 314 روز هم است که اعمال روزانه‌ام را ثبت می‌کنم. نرم افزاری که برای ثبت خاطرات روزانه بود را تبدیل کردم به کارنامه. مثلا دوشنبه 15 آذر «غیبت فلانی را کردم»؛ «در انجام فلان کار تعلل کردم» و یا مثلا «دخترم را به مسجد و پارک بردم تا مادرش ساعتی را به کارهای دیگرش برسد». حالا این ثبت کردن‌ها چه فایده‌ای دارد؟ کاری که احتمالا برای هشتاد و پنج درصد مردم کاری باشد از روی سیری یا بیکاری یا حتی نوعی بیماری! اما برای من فایده دارد. می‌توانم بگویم دیگر برایم حیاتی است. در رابطه با نامه عمل فایده‌اش این است می‌توانی بعد از مدتی به تماشای خودت بنشینی و اگر صادقانه اعمالت را ثبت کرده باشی حیرت می‌کنی از تعداد و تکرار یک رفتار اشتباه. شاید تاکیدی که در روایات روی حسابرسی روزانه شده است به همین جهت باشد. فایده ساعت زدن این است که می‌فهمی زمانت کجا دارد هرز می‌رود و سعی می‌کنی جلویش را بگیری. مثلا وقتی دوست یا همکاری همان ابتدا می‌گوید: «بسیار خب جلسه‌ای بگذاریم» تو می‌دانی که این جلسه با رفت و آمدش پنج شش ساعت آب می‌خورد پس سریع قبول نمی‌کنی. ثبت دخل و خرج هم فواید خودش را دارد؛ مثلا آخر هر ماه می‌توانی جواب این سوال را که «من که چیزی نگرفتم! پس مثلا 15 میلیون و 734 هزار تومان کجا رفته؟» را با همان جزئیاتی که گفتم داشته باشی. می‌توانی قیمت فروشندگان مختلف را مقایسه کنی و کاسبان منصف‌ محله را پیدا کنی و فلفل دلمه را به جای 75 هزار تومان، دو تا چهارراه آن طرف‌تر بگیری 31 هزار تومان. می‌توانی مطمئن باشی که بدهی‌هایت را فراموش نمی‌کنی. مثل آن چند دوستی که من نمی‌خواهم اسمشان را بیاورم اما از من قرض گرفتند و فراموش کردند. غافل از اینکه من در قسمت «بدهی و طلب» ثبت کرده‌ام! می‌توانی به خودت اعاده حیثیت کنی. مثل آن روزی که فروشنده‌ای به صورت من خیره شد و بعد از مکثی گفت: «اون بار به جای 40 تومن 4 تومن کشیدی. حالا قابلی هم نداره البته». و فکرش را هم نمی‌کرد من بروم بالای سر تراکنش‌های همان روز و به او نشان بدهم که «ببین فلان ساعت بوده و از فلان کارت کشیده شده و 40 تومان هم بوده» و فروشنده سرخ شود و معذرت‌خواهی کند. خب، این‌ها چه ربطی به کتاب و کتابخوانی دارد؟ ربطش اینجاست که این محاسبه‌ها پنبه دو عذر بزرگ کتاب‌نخوان‌ها را می‌زند. یعنی گرانی کتاب و مشغله زیاد. وقتی بعد از مدتی دیدی که روزانه دو ساعت و چهل و پنج دقیقه از زمانت را در اینستاگرام تلف می‌کنی، نمی‌توانی بگویی وقت ندارم روزی نیم ساعت کتاب بخوانم. بله کتاب گران است اما آخرین پیتزایی که با نوشیدنی و سالاد کنارش سفارش دادی پول سه جلد از آن کتابی می‌شد که در کتاب‌فروشی برداشتی و با تعجب گفتی: «150 تومن؟! چه خبره بابا؟!». ثبت کردن و بعد از مدتی محاسبه کردن یک هوشیاری به انسان می‌دهد که باعث می‌شود بداند چه چیزی واقعا گران است و چه چیزی ارزان. چند سال پیش با صادق؛ یکی از دوستان کتاب‌خوانم، راجع به گرانی کتاب حرف می‌زدیم. به صادق گفتم هر چقدر هم کتاب گران باشد، باز 
هزینه‌ای که ما بابت کتاب نخواندن می‌دهیم بسیار بیشتر از هزینه‌ای است که بابت کتاب خواندن می‌دهیم.» 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها