به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، دهمین نشست غرفه کتابخانه مجلس در سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با عنوان «چیستی ایرانشناسی؛ ایرانشناسی دیروز و امروز» با سخنرانی عسکر بهرامی، پژوهشگر تاریخ برگزار شد.
در این نشست در پی بحثی تحلیلی پیرامون چیستی، تاریخچه و دستاوردهای رشته ایرانشناسی، نکات مهمی در خصوص خاستگاه این مطالعات، نقش پژوهشگران غربی و چگونگی بهرهبرداری از نتایج کار آنان در ایران مطرح گردید. این گفتگو بر اهمیت واکاوی تاریخی و باستانشناسی، که تا حد زیادی مدیون پژوهشهای شرقشناسان و ایرانشناسان غربی است، تأکید شد.
محمدحسین مرعشی، دبیر نشست در ابتدا گفت: توجه غربیها به شرق و ایران، پدیدهی جدیدی نیست و ریشههای آن به دوران باستان بازمیگردد. استرابو، جغرافیدان رومی، نقل میکند که در چشم یونانیان، ایرانیان «نامیترین بیگانگان» بودند. این شناخت نه تنها به دلیل مسائل سیاسی و جنگها، بلکه به این خاطر بود که یونانیان، شرق و به ویژه ایران را «خاستگاه معرفت و خرد» میدیدند و به دنبال اندیشههای نو از این منطقه بودند.
در دوران جدید و پس از رنسانس در اروپا، توجه به شرق به دلایل گوناگونی از جمله کنجکاوی، منافع اقتصادی، و بعدها اهداف استعماری و نیز مطالعات زبانی شدت گرفت. این توجه منجر به شکلگیری رشتهی گستردهی «شرقشناسی» یا «خاورشناسی» شد که ایرانشناسی یکی از شاخههای مهم آن است. انگیزهی برخی از مطالعات، مانند تمرکز پژوهشگران آلمانی بر زبانهای ایرانی، حتی به تلاش برای شناخت نیای زبانی خودشان (هندواروپایی) بازمیگشت.
دستاوردهای کلیدی ایرانشناسی غربی
مرعشی ادامه داد: پژوهشگران ایرانشناس غربی، با استفاده از روشهای علمی مانند مطالعهی سفرنامهها و تواریخ نوشتهشده توسط همسایگان ایران در چین و روم، کتیبهشناسی، باستانشناسی و سکهشناسی، و همچنین متون کلاسیک یونانی و رومی و متون شرقی مانند ارمنی و سریانی، به شناخت عمیقتری از تاریخ و فرهنگ ایران دست یافتند.
وی یکی از مهمترین این دستاوردها را شناخت سلسلهی ۵۰۰ سالهی اشکانیان دانست و گفت: تا پیش از آن در منابع داخلی ما اطلاعات بسیار اندکی از آنها وجود داشت. فردوسی تنها به اشارهای کوتاه اکتفا کرده و نوشته بود که "از ایشان به جز نام نشنیدم". اما مطالعات ایرانشناسان بود که اطلاعات ارزشمندی دربارهی این دوره فراهم کرد.
همچنین، مطالعهی علمی دوران هخامنشی و استفاده از متون مختلف برای شناخت این دوره و حتی چاپ و دسترسپذیر کردن برخی متون مهم ایرانی-اسلامی که حاوی اطلاعات تاریخی بودند، از دیگر نتایج کار آنان است. لازم به ذکر است که منابع چینی نیز اطلاعات بسیار مفصلی دربارهی ایران دارند، هرچند دسترسی به آنها نیازمند تسلط بر خط قدیم چینی و ترجمه است.
میراث ایرانشناسی برای ایران و چالشهای داخلی
عسکر بهرامی، سخنران این نشست گفت: دستاوردهای پژوهشگران غربی از اواسط دورهی قاجار به تدریج به ایران وارد شد و تأثیر قابل توجهی بر مطالعات داخلی ایرانی گذاشت، هم از نظر روششناسی و هم از نظر محتوایی. پژوهشگران ایرانی شروع به استفاده و ترجمهی این آثار کردند.
امروزه در ایران بحثی وجود دارد که آیا تأسیس رشته یا مرکزی به نام «ایرانشناسی» به شکل رایج در غرب، به موازات مطالعات تخصصی موجود در حوزههای مختلف (مانند ادبیات، تاریخ، فلسفه، هنر) که استادان برجستهی ایرانی در آنها خبره هستند و از روشهای علمی بهره میبرند، اقدامی صحیح است. این دیدگاه مطرح شد که شاید بهتر است به جای عنوان کلی «ایرانشناسی» که در غرب مفهوم تاریخی و گستردهای دارد، بر تخصصگرایی در زمینههای مختلف متمرکز شد، همانطور که دانشگاهها به سمت تخصصیتر شدن رشتهها پیش رفتهاند.
وی گفت: با توجه به حجم عظیم دستاوردهای ایرانشناسی غربی، که بسیاری از آنها هنوز برای پژوهشگران ایرانی به طور کامل شناخته شده یا قابل دسترسی نیست، پیشنهادی برای مراکز و بخشهای متولی این حوزه در ایران مطرح شد. این پیشنهاد تأکید دارد که این مراکز باید وظیفهی اصلی خود را بر «ایرانشناسیشناسی» متمرکز کنند.
تاریخچهی ایرانشناسی در غرب
این به معنای شناخت عمیق تاریخچهی ایرانشناسی در غرب، انگیزهها، اهداف و دستاوردهای آن است. وظیفهی اصلی این مراکز باید معرفی این دستاوردها به پژوهشگران داخلی، ترجمه، نقد و بررسی و دسترسپذیر کردن این آثار عظیم (مانند کتابها و مقالات متعدد در زمینههای مختلف) باشد.
ایجاد بانکهای اطلاعاتی و عمل کردن به عنوان «پل ارتباطی» برای انتقال این دانش غنی به ایران، میتواند دستاوردهای بسیار مفیدی برای پژوهشهای داخلی داشته باشد. این رویکرد، بر شناخت و بهرهبرداری از دستاوردهای موجود تأکید دارد تا تلاش برای تکرار کاری کلی و گسترده که در غرب طی چند سده انجام شده و نیازمند تخصصهای بسیار متنوع است.
بهرامی در پایان سخنانش به نقش کلیدی «زبان ایرانی» به عنوان یکی از بهترین مؤلفهها در تعریف مفهوم فرهنگی «جهان ایرانی» که در طول هزاران سال و در گسترهی جغرافیایی وسیعی از چین تا سوریه استمرار داشته، اشاره کرد.
نظر شما