سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - آناهید خزیر: کتاب «بازتابهای ادبی، آیینی و فرهنگیِ مزدیسنایی بر شاهنامه فردوسی» نوشته کوروش زرفتن از سوی انتشارات هیرُمبا در سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در دسترس علاقهمندان به شاهنامه و فردوسی قرار گرفته است.
شاهنامه نمودگاه اندیشههای دینی، فرهنگی و آیینی مزدیسنایی در روزگار پیشازرتشت و ساسانیان است. خواستِ بنیادی نویسنده در این پژوهش، نمایانساختن چگونگی، شیوهها و سنجهی بازتابهای آیینی، ادبی و فرهنگی مزدیسنایی بر شاهنامه است. از این رو، با بررسی و شناخت یارینامههای شاهنامه، نخست به همسنجی و روبرو نهادن نمایه و نشانههای ادبی، فرهنگی و آیینیِ شاهنامه با نوشتههای مزدیسنایی پرداخته شدهاست و در گام پسین، افزون بر نشان دادن همسانیها و ناسازواریها میان شاهنامه و کتابهای کهن، بسامد این نشانهها در شاهنامه آشکار شده است.
بنمایهها و یارینامههای بنیادی فردوسی
بر پایهی خوانش درونمتنی داستانهای شاهنامه، روشن است که درونمایهی شاهنامه بازتابدهندهی چگونگیِ اندیشه، فرزانگی، نگرش و جهانبینیِ ایرانیان باستان است. فردوسی با یاری گرفتن از زبان سرودگویی و بهرهمندی از بنمایهها و یارینامههای مزدیسنایی و خوانش فرهنگ، اسطورههای نیاگانی و آیین پیشااسلام ایران، توانسته است که استوانههای فرهنگی، ادبی و آیینی ایران را که در پی تازش تازیان آسیب دیده بود، در روزگار خود بازسازی و نگاهبانی کند. اگرچه دربارهی یارینامهها و بنمایههای شاهنامه، نشان دادنِ دیدگاهی استوار سخت به چشم میآید؛ پس از واکاوی دیدگاههای گوناگون، از یافتههای پژوهشی آشکار میشود که دفتر باستان یا خداینامهی پهلوی و شاهنامهی ابومنصوری از بنمایهها و یارینامههای بنیادی فردوسی است.
به دلیل در دسترس نبودن هیچیک از این بنمایهها و یارینامهها، ناگزیر به شناسایی و خوانش ادبیات مزدیسنایی و نوشتههای زرتشتی مانند گاتاها، یشتها، دینکرد، بندهش، مینوی خرد، گزیدههای زادسپرم میپردازیم تا اندکپایهای چگونگی و سنجهی پرتوپذیری شاهنامه از آنها به دست بیاید. نیز در این راه، با بررسی داستانهای شاهنامه بیگمان به برخی کتابهای زرتشتی به نامهای یادگار بزرگمهر، یادگار زریران و کارنامهی اردشیر بابکان میرسیم که با همسنجی آنان با شاهنامه، بسیاری از یکسانیها و برخی ناهمسانیها پیدا میشود.
سرگذشت و اندیشههای ایرانیان باستان
آیینهای راهیافته به شاهنامه و نمودهای آن، برخاسته از آیینهای دینی و سوادینیِ مزدیسنایی است که در بافت رزمی شاهنامه کارکرد ویژه و کارآمد دارد؛ مانند: پاسداشتِ آب، آتش، جشنهای میهنی، خاکسپاری، سو و شیوههای ستایش. همچنین نمودهای فرهنگ مزدیسنایی در شاهنامه مانند خرد، پیمانشکنی، راستی و دروغ، در شمار بنیادهای سگالیِ همسان در شاهنامه و کتابهای مزدیسنایی است. شاهنامه بزرگترین بارگیرِ باورها و اندیشههای مزدیسنایی به شمار میرود. درونمایهی آن افزون بر رسانِش و گزارش زبان، تاریخ و فرهنگ، گویای سرگذشت و اندیشههای ایرانیان باستان از گذر و نگرِ دین و آیین است.
شاهنامه برجستهترین و شایانترین بُنآگاهی فرهنگی ما ایرانیان به شمار میرود و نمیتواند تنها برآمده از پندار فردوسی و سرودگویی باشد. فردوسی از فرهنگ، آیین و چشمههای دانش و آگاهی مزدیسنان و آبشخورهای ایران باستان بهرهی فراوان برده است. برخی باورمندند که بنمایههای فردوسی در سرودن شاهنامه بر پایهی بنمایهای که خود در شاهنامه به دست میدهد، تنها بر آمده از شاهنامهی منثور ابومنصوری است که گاه در ریخت دفتر باستان، نامه، نامهی باستان، دفتر راستان و همانند آن نمود پیدا میکند. نیز برخی هم باورمندند که افزون بر شاهنامهی منصوری، دیگر کتابهای باستانی بر شاهنامه بازتاب داشته است.
درونمایهی داستانهای شاهنامه
با نگرش به این برداشتها و باورها دربارهی بنگاه شاهنامهی فردوسی، پیداست که شاهنامهی منصوری زنجیروار به نسکها و ادبیات زبانی و نوشتاری مزدیسنایی پیوند استوار دارد. خداینامه از بنمایههایی است که به شاهنامهی ابومنصوری و در دنباله به شاهنامهی فردوسی راه یافتهاست. نیز خداینامهها هم برگرفته از باورهای ایرانیان باستان و ادبیات زبانی مردم است که به همین روش، به دیگربنمایههای آیینی، سگالی، فرهنگی و تاریخی پیشینیان پیوند میخورد. بر پایهی گفتههای فردوسی و بررسی نوشتههای مزدیسنایی میتوان گفت که شاهنامه تنها یک سرچشمه و بنمایه به نام شاهنامهی ابومنصوری نمیتواند داشته باشد.
بیگمان یارینامههای در دسترسِ فردوسی و آبشخورهای سگالی او گوناگون بودهاست و همهی این آبشخورها در گسترهی فرهنگ ایران باستان جای داشتهاست. اگرچه فردوسی از یارینامههای شاهنامه و نامهای کتابهای مزدیسنایی و نوشتههای دینیِ پهلوی آشکارا سخن نگفتهاست؛ به روشنی میتوان از راهِ درونمایهی داستانهای شاهنامه، ژرفساخت، پیامها، اندرزها و مانند آن پی برد که آموزههای مزدیسنان و فرهنگ و نگرش مزدیسنایی مانند یگانهدانستن خداوند، ورجاوندی خرد و دادگری، جاودانگی اشه یا راستی، پرهیز از دروغ، باور به رستاخیز، پیروزی نیکی در کارزار میان خوبی و بدی بافت بنیادی شاهنامه را درست و استوار کرده است.
این کتاب جدا از بخش آغازین (گونههای ادبیات و زبانهای ایرانی) در سه بخش بنیادی به سامان رسیده است:
نخست، «بازتاب ادبی»: در این بخش نخست به شناسایی و خوانش ادبیات مزدیسنایی و نوشتههای زرتشتی از روزگار اوستا تا روزگار فردوسی دست زدهایم. نیز با خوانش بیتهای شاهنامه بنمایههای ادبی فردوسی را در سرودن شاهنامه جستجو کردهایم و آنگاه با روبرو نهادن دیدگاه و پژوهشهای شاهنامهپژوهان لایههای پنهان و تو در توی سرچشمههای شاهنامه را در پرگار بررسی و واکاوی جای دادهایم. در این راه، در پهنای کتاب، از نسکها و نوشتههای مزدیسنایی مانند یشتها، اوستا، گاتاها، دینکرد، بندهش، مینوی خرد، گزیدههای زادسپرم و از اندرزنامههای پهلوی مانند «یادگار بزرگمهر» بهره گرفتهایم. در این بخش که با ادبیات مزدیسنایی و بهویژه ادبیات پهلوی پیوند دارد، جستارهایی دربارهی بنمایههای شاهنامهی ابومنصوری و فردوسی به نگارش در آمدهاست تا روشن شود که بازتاب ادبیات کهن و خداینامهها در این دو شاهنامهی منثور و منظوم چگونه و تا چه اندازه بودهاست و فردوسی تا چه پایه از آنها بهره گرفتهاست. از این رو، به چشم آمد که یادگار بزرگمهر با شاهنامه همسنجی شود. نیز با پروا به بازگفتهای داستان اردشیر در شاهنامه، به کتاب پهلویِ «کارنامهی اردشیر بابکان» پرداختهایم تا بازگفتهای آن را با شاهنامه بازخوانی و بررسی کنیم و از این راه سنجهی همسانیها و ناهمسانیهای هر دو پیدا و آشکار شود. افزون بر این، با بررسی و واکاوی داستان «جنگ گشتاسپ با ارجاسپ» در شاهنامه، کتاب پهلوی «یادگار زریران» را برای نشان دادن پایهی همسانی و ناهمسانی آن با سرودههای دقیقی، پیش رو گذاردهایم و همسنجی و سرهسنجی کردهایم. پهلویدانی و پهلویخوانی فردوسی هم از جستارهای بایستهاست که دور از نگاه نویسنده نمانده است.
دوم، «بازتاب آیینی»: در این بخش به بررسی و کارکرد دو آخشیج سپند مزدَیَسنان به نام «آب» و «آتش» و آیینهای در پیوند با آن، دستزدهایم و دیگرآیینها مانند جشنهای میهنی ایران، آفرینگان، جشنهای ماهانهی باستانی، خاکسپاری، سو و گونهها و شیوههای ستایش، در پرگار بررسی و واکاوی جای گرفتهاست. آیینهای مزدیسنان در پهنای تاریخ باستان ایران تا به امروز اگرچه در گلوگاههای تاریخی گاهی دچار افزایش و یا کاهش بودهاست؛ همچنان گوهر پاسداشت آخشیجان و نیز ارجمندی آیینهای کهن کارایی دارد. با بررسی شاهنامهی فردوسی و نگاه ویژه به کارکرد آخشیجان و دیگرآیینهایی مانند جشنهای میهنی، جشنهای ماهانهی باستانی، خاکسپاری، وَر، سو و گونهها و شیوههای ستایش، درمییابیم که بنگاه این آیینها در باورها و آیینهای مزدایی جای دارد که بیشینه، از راه دین زرتشت و آموزههای آیینیاش به فرهنگ و تاریخ و ادبیات ما رسیدهاست. این آیینها کارکرد گسترده در رویدادهای شاهنامه و کسان آن دارد. در پرگار نمودهای آیینی شاهنامه، آخشیج آتش و آیینهای ستایش در جایجای شاهنامه بسامد بالا دارد. نیز از دید بسامد، آیین خاکسپاری، جشنها، یادکرد روزها و ماههای باستانی و آیین «ور» در گامهی سپسین جای دارند. با اینکه در نوشتههای مزدیسنایی آخشیج آب و آتش، سپند شمرده میشوند و در شمار جستارهای ویژه و مزدیسنایی است، در شاهنامه سپندینگی آب دارای بسامد پایین است.
سوم، «بازتاب فرهنگی»: اگرچه نمودهای فرهنگ مزدیسنایی در شاهنامه فراوان است و در مقالهها و پایاننامهها بسیار به آن پرداختهاند؛ نگارنده کوشیدهاست تا به آن دسته از نمایههای فرهنگی بپردازد که کمتر به آن نگریستهاند یا کمتر واکاوی و چهرهشناسی شدهاست. در این بخش جستارهایی مانند امشاسپندان، پیمانشکنی، اشایی (راستی) و دروج (دروغ)، خرد و کارکردهای آن در گاتاهای زرتشت و نوشتههای پهلوی و شاهنامه، در پرگار پژوهش جای دارد. اگرچه نمودهای فرهنگ مزدیسنایی در شاهنامه فراوان است؛ خرد و کارکردها و دریافتههای همبسته با آن، جایگاه ورجاوند، بنیادی و بسامد بالا دارد. این ارجمندیِ خرد در شاهنامه، بنیاد سامانهی دینی زرتشتی به شمار میرود. چهرهشناسی و واکاوی شایانترینِ این نمودهای فرهنگی مانند امشاسپندان، پیمانشکنی، اشایی (راستی)، دروج (دروغ) و خرد نشان میدهد که همه، خاستگاه مزدیسنایی دارد و پارهای از آنها مانند پاسداشت اشا و خرد و نکوهش دروج، در اوستا، گاتاها، کتابهای پهلوی و اندرزنامهها ریشههای بنیادی و ستبر دارد. زیرساخت سگالی شاهنامهی فردوسی و بافت رزمیاش برآمده از نمودهای ادبی، آیینی و فرهنگی مزدیسنایی است. در یک برآیند فراگیر، دربارهی سنجهی بازتاب نمودها و نمودارهای ادبی، آیینی و فرهنگیِ مزدیسنایی بر شاهنامه میتوان چنین گفت که نمودهای ادبیِ مزدیسنایی کارکرد ساختاری در سامان یافتن شاهنامه داشتهاست؛ زیرا ادبیات مزدیسنایی در پیوند استوار با آیین و فرهنگ است. نیز در شاهنامه فرهنگ و آیینهای مزدایی و نمودهای آن، از سنجه و بسامد یکسان برخوردار هستند.
کتاب «بازتابهای ادبی، آیینی و فرهنگیِ مزدیسنایی بر شاهنامه فردوسی» در ۴۶۲ صفحه و قیمت ۴۵۰ هزار تومان از سوی غرفه هیرمبا در شبستان اصلی راهرو ۳، غرفه ۸۶۲ واقع شده است.
نظر شما