دوشنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۹ - ۱۵:۰۸
نازيسم و فاشيسم بزرگترين دليل هجرت نويسندگان در تاريخ اروپا بود

رضا نجفي در سخنراني روز گذشته خود درباره ادبيات مهاجرت، ضمن برشمردن تعاريفي از مهاجرت و تبعيد، روي كار آمدن نازيسم و فاشيسم را يك از مهمترين دلايل هجرت نويسندگان در تاريخ اروپا دانست و گفت: با روي كار آمدن هيتلر، كتاب سوزي در آلمان آغاز شد و بسياري از نويسندگان مجبور به مهاجرت شدند./

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، رضا نجفي كه عصر ديروز(13 تير) در سراي اهل قلم درباره ادبيات مهاجرت سخنراني مي كرد، در ابتدا با طرح سوالاتي درباره وجوه مختلف اين ادبيات، تاثير آن بر كار نويسندگان و رويكردهاي ادبيات مهاجرت، پرداخت و توضيح داد: در اكثر موارد، ادبيات مهاجرت ادبيات معترض است. درباره ادبيات مهاجرت مي‌توان سوالاتي مانند اين را كه آيا مهاجرت به معناي ترك هميشگي وطن است؟ يا مهاجرت‌هاي موقت را مي‌توان مهاجرت تصور كرد و ديگر آنكه آيا آثاري از نويسندگان كه در كشورهاي خودشان نوشته و درخارج از كشور منتشر شده، ‌جزو ادبيات مهاجرت است‌يا خير؟ مطرح كرد.

اين مترجم همچنين درباره ويژگي‌هاي ادبيات مهاجرت توضيح داد: مهاجرت معمولا به دليل دوري شخص مهاجر، موجب تغيير و تحولاتي در زبان نويسنده يا طرز فكر او مي‌شود. ولي در دوره معاصر به دليل  وجود اينترنت و رشد رسانه‌هاي مدرن خيلي وقت‌ها اين اتفاق نمي‌افتد و شخص مهاجر با فرهنگ خودش در تماس است. 

وي افزود: در هر حال برخي آثار را بسته به موقعيت و مصاديق كار مي‌توانيم جزو ادبيات مهاجرت به حساب بياوريم يا نياوريم. مثلا جمالزاده آثارش را در خارج از كشور نوشته، ولي اين آثار در زمره ادبيات مهاجرت نمي‌گنجد؛‌ چرا كه اغلب كتاب‌هاي او با توجه به محتوايشان مي ‌توانستند در ايران هم خلق و منتشر شده باشند.
 
مترجم «در قلمرو مرگ» اضافه كرد: جذب شدن يا نشدن در فرهنگ جديد، موجب مي‌‌شود كه ما آثار يك نويسنده را جزو ادبيات مهاجرت بدانيم يا ندانيم. از اين رو به هيچ وجه نمي‌توانيم بگوييم مهاجرت تاثير مثبت يا منفي در كار نويسنده دارد؛ چرا كه براساس روانشناسي فرد و روانشناسي قومي، همراه با پارامترهايي ديگر، مهاجرت مي‌تواند تاثيرات مثبت يا منفي بر كار نويسنده داشته باشد. 

وي با اشاره به چند مهاجرت بزرگ نويسندگان در تاريخ گفت: نازيسم و فاشيسم مهاجرت‌هاي گروه بزرگي از نويسندگان را در جهان سبب شدند. انقلاب اكتبر و آمدن بلشويسم نيز منجر به ترك وطن هزاران نويسنده و هنرمند روس ‌شد و جالب است كه با وجود اين هجرت، ما جريان پررنگي در ادبيات مهاجرت روس نداريم. 

نويسنده كتاب «درآمدي بر رمان معاصر غرب» در ادامه، كشورها را براساس سنت‌هاي ادبي‌شان به دو گروه تقسيم كرد و گفت: برخي كشورها بومي‌گرايي دارند و بعضي جهان‌گرا هستند. مثلا انگليسي‌ها جهان‌گرا هستند و مهاجرت سبب خلاقيتشان مي‌شود. همچنانكه اين ويژگي در شكل منفي‌اش در اين كشور به نگاهي استعماري تبديل شده است.
 
وي افزود: نگاه فرهنگ آمريكايي به خارج از مرزهاي خودش است. در اين كشور، هيچكس نمي‌گويد چرا يك نويسنده از آمريكا يا انگليس ننوشته.اين در حالي است كه سنت ادبي روس، علاقه چنداني به تاثير از ادبيات غير بومي ندارد. با اين وصف وقتي كتابي خارج از يك كشور نوشته مي‌شود، قرار نيست الزاما ويژگي ادبيات مهاجرت را داشته باشد.
 
مترجم «هرمان هسه و شادماني‌هاي كوچك»، اختصاصاتي را نيز درباره شكل كلي ادبيات مهاجرت در ميان نويسندگان ايراني بيان كرد و گفت: مهاجرت بر نويسندگان ايراني تاثير منفي داشته است. 

وي افزود: مسلما براي نويسندگان مهاجري كه در فضاي سنتي خودشان زندگي مي‌كنند، ارتباط با ادبيات خارج از كشور مشكل است، به همين دليل مي‌توانيم بگوييم نمونه ناموفق ادبيات مهاجرت ايراني بيش از موفق آن است. 

اين مترجم در ادامه به بيان تعاريف خود از ادبيات مهاجرت پرداخت و گفت: تعاريف ما درباره ادبيات مهاجرت بسته به هر كشوري مي‌تواند متغير باشد. معناهاي مهاجرت و تبعيد نيز با هم متفاوتند. مهاجرت، پديده‌اي اجتماعي، سياسي، به معناي ترك سرزمين مادري و ‌به منظور اختيار شرايط بهتر براي زندگي است، ولي تبعيد، به معناي نفي بلد از سرزمين مادري و اسكان اجباري در سرزمين بيگانه است. 

نجفي با بيان ابعاد كامل‌تري از تعريف و كاركرد اين دو واژه اضافه كرد: برخي اوقات مرز بين اين دو واژه خيلي روشن نيست؛ ‌درحالي كه بعضي‌ها از تبعيد خود خواسته سخن مي‌گويند. چون ممكن است فردي به ميل خود رفته باشد، ‌ولي شرايط بازگشتن و كار او كشورش به راحتي ميسر نباشد. 

اين منتقد تاريخچه ادبيات مهاجرت را از قرن 16 دانست و توضيح داد: با آنكه پديده تبعيد يا مهاجرت كهن است، ولي ادبيات مهاجرت، پديده‌اي نسبتا جديد است. شروع اين ادبيات از قرن 16 بوده و اگر ما كاربرد واژه ادبيات تبعيد را از قرن 18 مي‌بينيم، به آن دليل است كه در زمان‌هاي قبل‌تر امكانان چاپ و نشر وجود نداشته است. 

مولف «از كافكا تا گراس» افزود: گئورك براندس،‌ نويسنده‌اي بود كه براي نخستين بار واژه ادبيات مهاجرت را تعريف كرد. در مجموع مي‌توان گفت كه ادبيات مهاجرت الزاما به مكان،‌ زمان يا خود نويسنده بستگي ندارد؛‌ بلكه ارزيابي آن فقط به محتوا و ويژگي‌هاي خود اثر مربوط است. اثر قرار گرفته در زمره ادبيات مهاجرت، بايد با آثاري كه در داخل يك كشور منتشر مي‌شوند، داراي تفاوت‌هايي باشد.

نجفي در بخش ديگري از سخنانش، كشورهاي آمريكا و آلمان را داراي ادبيات مهاجرت جدي دانست و گفت: آمريكا و آلمان داراي ادبيات مهاجرت جدي اند. در آلمان بحث مهاجرت نوعي دگرگوني در ادبيات به وجود آورد كه بخشي از آن محصول جنگ است.

اين نويسنده تصريح كرد: نازيسم در حوزه ادبيات مهاجرت، موجب فروپاشي ادبيات آلماني شد. بسياري از نويسندگان بعد از روي كار آمدن هيتلر، به دهكده‌اي در فرانسه مهاجرت كردند كه اين دهكده پايتخت ادبيات آلماني نام گرفت. برخي از اين نويسندگان به دليل غناي ادبيات آلمان و مواجه شدن با ناهمخواني‌هاي فرهنگي در كشوري بيگانه، خودكشي كردند و عده‌اي نيز خلاقيت ادبي‌شان رو به ضعف گذاشت و به مرور نسلي از نويسندگان آلمان مضمحل شد. در واقع تغييرات بر ادبيات آلماني سلبي بود؛ ‌نه ايجابي. تا جايي كه در نهايت ادبيات اين كشور، كارش را از صفر شروع كرد. 

نجفي در ادامه به تاثير مهاجرت در ادبيات آمريكايي پرداخت و گفت: مهاجرت بر ادبيات آمريكا، واقعا تاثيرات شگرفي بر جاي گذاشت و ما تقريبا نمونه اين تاثير را در هيچ كشور ديگري نمي‌بينيم. ادبيات مهاجرت به دليل شاكله و روح مهاجرت در اين كشور، بسيار موفق بوده. در حال حاضر در آمريكا به دليل نفوذ ادبيات مهاجرت، شاخه‌هايي مانند ادبيات آمريكايي، آفريقايي، جنوب، اسپانيايي و حتي شاخه‌اي از ادبيات يهودي داريم.

نجفي كه در ادامه سخنانش از سابقه ادبيات مهاجرت در ايران سخن گفت، توضيح داد: سابقه ادبيات مهاجرت به دوران مشروطه باز مي‌گردد و آثار نويسندگاني چون ميرزا حبيب‌اصفهاني، ميرزا آقاخان كرماني،‌ طالبوف و آخوندزاده در زمره ادبيات مهاجرت جاي مي‌گيرند.

وي افزود: بعد از تب و تاب مشروطه و بعدها كودتاي 28 مرداد،‌ به دليل سانسور شديد، ادبيات مهاجرت ايراني شكل مي‌گيرد. بزرگ علوي به خارج مي‌رود و خيلي‌ها اغلب آثار او را آثاري در زمره ادبيات مهاجرت و در تبعيد برمي‌شمارند. در اين حال بسياري از نويسندگان ديگر ايراني نيز مانند جمالزاده، چوبك و هدايت به خارج از كشور رفتند و حتي در آنجا فوت كردند. 

نجفي درباره اينكه اغلب نويسندگان ايراني بهترين آثارشان را در داخل كشور خلق كرده‌اند، ‌گفت: اغلب نويسندگان ايراني در مهاجرت موفق نبودند. در حال حاضر نيز بسياري از داستان‌نويساني كه در خارج از كشور سكونت دارند، ‌بهترين آثارشان را در ايران خلق و منتشر كرده‌اند.
 
نجفي درباره خصيصه‌هاي ادبيات مهاجرت در كتاب‌هاي نويسندگان ايراني توضيح داد: تاثير منفي مهاجرت بر آثار نويسندگان ايراني، چه در وجوه مضموني و چه در ابعاد زباني، چشمگير است. ادبيات مهاجرت ايراني در حال حاضر عموما به خاطره‌نويسي تبديل شده. در هرحال اميدواريم با رشد رسانه‌ها فاصله‌ ميان ادبيات مهاجرت و ادبيات داخل كشور،‌ كمتر شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

اخبار مرتبط

تازه‌ها

پربازدیدها