به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، رائد فریدزاده، با اشاره به بحث اقتباس از آثار ادبی گفت: قطعاً باید سبد کالای سینما را متنوع کنیم. چندوقتی است که در انجمن سینمای جوان تاکید بر ساخت ژانرهای مختلف وجود دارد. یکی از راههای مهم برای متنوع کردن فیلمها نیز اقتباس است. در بنیاد سینمایی فارابی امتیاز برخی از کتابها خریداری شده است و خیلی از آثار کلاسیک ادبیات ما در این چندسال قابلیت ساخت سینمایی را دارند. فیلمنامه دو تا از کتابهای اسماعیل فصیح نیز نوشته شده بود.
وی درباره اکران فیلمهای طولانی گفت: این اتفاق و فرهنگ سینما رفتن کمی ذائقهسازی میخواهد و مخاطب خاصی هم دارد. هرآنچه که بتواند به رونق سینما و جذب مخاطب کمک کند باید تجربه شود.
فریدزاده درباره معرفی دبیران جشنواره ملی و بینالمللی فیلم فجر گفت: صحبتهایی با دوستان داشتهایم و قرار بود در همین ایام به شکل رسمی اعلام شود، اما این ۱۲ روز همه چیز را به تاخیر انداخت و در روزهای آینده حتماً دبیران اعلام میشوند.
رئیس سازمان سینمایی در پایان متذکر شد: این اتفاق و شکلگیری یک فضای تعاملی خوب باید ادامه یابد و هرکسی در حد توان خودش باید کمک کند که این روحیه تبدیل به یک امر سازنده شود. از این فضای همدلی و دلبستگی به خاک وطن باید حداکثر استفاده را کرد.
در بخش دیگر لیلی عاج نویسنده و کارگردان سینما با بهروز افخمی به بحث و گفتوگو پیرامون سینما پرداخت.
لیلی عاج درباره ساخت فیلم «سرهنگ ثریا» گفت: مدتها درباره «سرهنگ ثریا» صحبت کردم اما چیزی که امروزه درباره این فیلم اهمیت دارد مساله سفیدشویی است. در برهههای مختلف زمانی یکسری واژه متولد میشوند و یکسری واژه هم میمیرند مثلاً در این روزها واژه صلح تحمیلی متولد شده است. گاهی آسمان و ریسمان را به هم میبافیم تا مسائل را عقلایی جلوه دهیم درباره «سرهنگ ثریا» نیز مساله من این بود که برخی پدیدهها قابل توجیه نیستند و این تجاوز هیچگونه توجیهی ندارد. درباره سرهنگ ثریا نیز سفیدشویی سازمان منافقین نیز برای من جایگاهی نداشت.
وی عنوان کرد: عماد مغنیه در جایی گفته بود که این جنگ، جنگ روح است و من نیز باید بگویم به شرط حیات در آینده درباره سازمان منافقین برنامهای ندارم، اما عمیقاً معتقدم این تخم هرز نفاق خیلی جای کار کردن دارد.
این کارگردان بیان کرد: محمود درویش در شعری میگوید در این سرزمین چیزی است که ارزش زیستن دارد. همه چیز ما این سرزمین است و همه ما با عقلانیت و احساس درباره ایران صحبت میکنیم. تنها نگرانی من درباره آینده این است که کمی دچار روزمرگی شویم و فراموش کنیم. پس از کرونا نیز همهچیز سریعاً به روزمرگی تبدیل شد. در این روزها نیز تنها نگرانی من این است که در بحبوحه تکثر روایتها قصههای خوبی درباره این جنگ تحمیلی نگوییم و قصهگوهای خوبی نباشیم.
لیلی عاج ادامه داد: امید دارم که در آینده به سمت داستان برویم، زیرا بنیانهای داستان برای من بنیانهای مستحکمتری است. من نمیتوانم ذوق و علاقهام را نسبت به رمان پنهان کنم و مهمترین پیوندهای من با فلسطین نیز پیش از اخبار ازطریق رمان و شعر اتفاق افتاد. ادبیات جهانی مستحکمتر است و سینما با تمام جذابیتها و عشقی که به آن دارم همواره عجله و پول در آن تاثیرگذار هستند. امیدوارم نسلی از نویسندگان داشته باشیم که داستانگوهای های خوبی از این روزگار باشند. دوست داشتم بدانم که اگر آقای آوینی این روزها بودند چه چیزهایی میساختند و چه کلمات و نریشنهایی میگفتند.
از ادبیات وارد ماجرای فلسطین شدم
این نمایشنامهنویس بیان کرد: من به شخصه از ادبیات وارد ماجرای فلسطین شدم و عکسهای برخی عکاسان را دنبال میکردم که هر فریم آنها برای من یک داستان کوتاه و فیلم بود. اکنون متوجه شدم که برای همان لحظههای واقعی میتوان تخیلات و روایتهای متعددی نوشت. انسانها میتوانند به یک اتفاق واقعی وجه حماسی و تخیلی ببخشند. من در نمایشنامههایم نیز دنبال مسائل واقعی هستم. مدتها درگیر بسته شدن کارخانه قند ورامین بودم و تلاش کردم این کارگران به سالن تئاتر بیایند و نمایش خودشان را ببینند. من همواره به این فکر میکنم که در ساخت یک فیلم یا تئاتر رخداد واقعی از سلولهای روحی من عبور کند. ممکن است این مسیر کاملاً درست نباشد همانطور که اعتقاد دارم فیلمنامه سرهنگ ثریا دچار لکنت، اما سرشار از احساس است. دوست دارم که یک داستان از درون من عبور کرده باشد و من ارزش افزودهای بر آن داستان داشته باشم.
وی درباره تئاتر گفت: چیزی که در تئاتر برای من خیلی جذاب است این است که شما هیچ شاهکار نمایشنامهنویسی را در جهان نمیتوانید پیدا کنید که دو نفر آن را نوشته باشند گویا مساله مولف بودن و قائل بودن به اندیشه یک شخص خیلی در تئاتر اهمیت دارد؛ بنابراین در تئاتر میتوان رد فکری آدمها و نسلها را جستوجو کرد.
فیلم «خانم یامامورا» پروژه ۲ ساله من است
وی درباره ساخت فیلم «خانم یامامورا» توضیح داد: یک کتاب بسیار خواندنی به نام «مهاجر سرزمین آفتاب» وجود دارد که این فیلم اقتباسی از این کتاب است. فیلم «خانم یامامورا» پروژه دو ساله من است و این روزها در پیشتولید جدی بودیم و امیدوارم چرخه همه تولیدات ما ادامه داشته باشد، زیرا شهری از جنگ نمیترسد که زنده است. آدمهای کمی خانم یامامورا را میشناسند و این مساله بار روی دوش من را سنگینتر میکند. این خانواده در جنگ جهانی اول خدمات زیادی برای کشور ما داشتند. رویکرد من در فیلمنامه این اثر تاکید بر بلوغ از دست دادن است. چطور میشود که زنی از ژاپن به ایران بیاید و هویت جدیدی پیدا کند. این از دست دادن میتواند ازدست دادن مسائل مالی باشد تا ازدست دادن فرزند در جبهه.
دوست دارم برای فلسطین یک نمایش کار کنم
لیلی عاج تصریح کرد: خیلی دوست دارم برای فلسطین یک نمایش کار کنم. من کرمانشاهی هستم و رژیم صهیونیستی بیمارستان فارابی را در کرمانشاه مورد هدف قرار داد. مادر من از این اتفاق خیلی ناراحت بودند در حالی که در غزه جنایات بسیار زیادی انجام دادهاند که بسیار ناراحتکننده است. صحنه تئاتر ما هنوز درباره چنین اتفاق مهمی خالی است. در سینما برای تولید یک اثر اراده و پول زیاد نیاز است، اما پرداختن به چنین مسائلی در عرصه تئاتر راحتتر است.
نظر شما