سرویس بینالملل خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: خرید کیف بیرکین آسان نیست؛ حتی اگر آماده پرداخت هزاران دلار باشید، نمیتوانید بهسادگی وارد فروشگاه هرمس شوید و یکی از قفسه بردارید. راوی بینام رمان «سکه» اثر یاسمین ظاهر، که اخیراً برنده جایزه دیلن توماس دانشگاه سوانزی برای نویسندگان زیر ۳۹ سال شده، توضیح میدهد: «به اکثر مردم گفته میشود کیف بیرکین موجود نیست؛ اگرچه این حرف صحیح نیست و تنها تمایلی به فروش آن به آنها وجود ندارد.»
این شخصیت فلسطینیِ ساکن نیویورک، پس از درگیر شدن در جریان خریدوفروش بیرکین، مجبور است با سیاستهای انحصاری و مبهم فروش هرمس که بیشتر به مشتریان وفادار امتیاز میدهد، کنار بیاید. البته این موضوع، تنها بخشی فرعی از زندگی وی است؛ شغل اصلی او تدریس در مدرسهای برای پسران محروم است. اما در این رمان متفاوت و غیرمتعارف که الیف باتومان آن را «غریب» و اسلاوی ژیژک «شاهکار» دانستهاند شغل واقعی شخصیت اصلی، نظافت است: وسواس شدید و دقیقی نسبت به پاکیزگی بدن و محیط اطراف خود دارد.
او روالی به نام «عزلت CVS» (با الهام از زنجیره داروخانههای آمریکایی) برای خود ساخته است؛ فرایندی که طی آن با محصولات بهداشتی تهیهشده از داروخانه، هر روز چندین ساعت حدوداً به اندازه برگزاری یک ماراتن در نیویورک بدن خود را الّا نقطهای در وسط کمر با لیف حمام ترکی شستوشو میکند. روزی پس از یکی از این عزلتها، احساسی داغ و چرخان در آن نقطه از بدنش پیدا میکند و باور دارد که سکه نقرهای است که در کودکی هنگام رانندگی بلعیده است. این سکه به محوریت وسواس ذهنی او تبدیل میشود.
ظاهر میگوید: «وسواس روشی عالی برای خلق مسیر سقوط یک شخصیت است.» خودش نیز وسواس نظافت را از مادر و دیگر زنان خانواده به ارث برده است. راوی رمان میگوید: «وقتی وارد خانه یک زن میشوید، هرگز به جنون نهفته در فرایند پاکیزه نگهداشتن خانه نمیاندیشید.» با نگارش رمان «سکه»، یاسمین ظاهر بیشازپیش به بهداشت و همچنین مد که نسبت به آن دلبستگی و دلزدگی توأمان دارد حساس شد؛ هرچند همزمان آن را ابزاری برای تبعیض، طبقهگرایی و نخبهگرایی میداند و به این موضوعات انتقاد دارد.
یاسمین ظاهر، ۳۳ ساله، در بیتالمقدس متولد شد و در ۱۷ سالگی برای تحصیل در رشته مهندسی زیستپزشکی به دانشگاه ییل رفت. او بیان میکند: «در بستری سنتی بزرگ شدم؛ نویسندگی برایم قابل تصور نبود، بنابراین به سراغ رشتههای علمی رفتم تا پزشک شوم؛ چرا که افراد مشابه من همین مسیر را طی میکردند. اما در میانه دهه بیستسالگی، شجاعت انجام رؤیای واقعیام را یافتم.»
پس از آن، نویسندگی خلاق را در نیو اسکول آموخت و تحت راهنمایی کتی کیتامورا قرار گرفت. شروع نگارش «سکه» پس از نقل مکان به نیویورک و الهامگیری از «اشتیاق بر اساس GH» اثر کلاریس لیسپکتور شکل گرفت؛ کتابی درباره زنی که پس از کشتن یک سوسک در خانهاش با بحران وجودی مواجه میشود. ظاهر میگوید: «لیسپکتور الهامبخش من بود تا بیپروایانه و بدون نگرانی از عقلانیت یا داوری اخلاقی بنویسم.» علاوه بر لیسپکتور، الهامبخش ادبی دیگر یاسمین ظاهر، کورت وونهگات است که به او آموخت امکان آفرینش ادبیات معاصر بدون تقلید از کلاسیکها وجود دارد.
پیشنویس اولیه را «خیلی سریع، شلخته و عجیب» نوشت و سپس طی شش سال آن را ویرایش کرد. در این مدت به عنوان خبرنگار روزنامه هاآرتص و خبرگزاری فرانسه، عمدتاً در حوزه فرهنگ و البته سیاست فعال بود. در بیشتر بخشهای کتاب، فلسطین تنها به صورتی گذرا مطرح میشود؛ برای مثال، بقایای حمام پس از عزلت CVS را «زیبا مثل تابستان فلسطین» توصیف میکند. ظاهر توضیح میدهد: «شخصیت رمان ابتدا میپندارد میتواند خود را در آمریکا بیریشه و بدون محدودیت بازآفرینی کند، اما گذشته و فلسطین مرتباً به سطح برمیگردد.»
همین روند برای خود ظاهر نیز رخ داد: «میخواستم رمانی فرحبخش و جسور بنویسم، اما ناخودآگاه گذشته و حتی حال دردناک بالا میآمد و ناگزیر به پذیرش آن شدم.» اگرچه شخصیت اصلی رمان در نیویورک کاملاً تخیلی است، تقریباً تمامی خاطرات کودکیاش واقعی و متعلق به خود ظاهر، از جمله سکه بلعیدهشده، است.
در پایان رمان، خواننده درمییابد که طی نکبت کوچ اجباری فلسطینیان در سال ۱۹۴۸ زمینهای جد بزرگ شخصیت اصلی داستان، به دست اسرائیلیها تصرف شد. مراسم اهدای جایزه دیلن توماس نیز مصادف با روز نکبت (۱۵ مه) بود. ظاهر عنوان میکند: انتشار «سکه» تحقق رؤیایی دیرینه بود، اما با یکی از دشوارترین سالهای زندگیاش همزمان شد.
ظاهر تصریح میکند: «فلسطینی بودن هویتی فراگیر است. همواره آن را احساس میکنی چه درونی و چه بیرونی و امروز این موضوع حتی شدیدتر است. نگرانم توجه به کتاب، صرفاً ناشی از فلسطینی بودنم باشد؛ آن هم در حالی که شخصیت رمان، همان قربانی مورد انتظار مخاطب از یک نویسنده فلسطینی نیست.»
ظاهر حتی شخصیت مذکور را «نزدیک به یک کنشگر» میداند؛ او اغلب قضاوتگر، بیادب و در روابط با دانشآموزانش مرزها را رعایت نمیکند. او میگوید: «به رمانهایی با شخصیتهای صرفاً خوب و بد علاقهای ندارم و آنها را خستهکننده میدانم. همواره جذب رمانهایی میشوم که بخشهای پنهان و سرکوبشده نفس مرا به چالش میکشد؛ چرا که خواندن و نوشتن داستان، کاوش در فضای خیال و رؤیا و جنبههایی از وجود است که در زندگی روزمره تحقق نمییابند.»
این نویسنده اکنون به همراه همسرش، که در نیویورک با او آشنا شده، در پاریس اقامت دارد و مشغول نگارش کتاب بعدیاش با محوریت رمزونگارانه در فضای اتاق خبر در یافا است؛ اثری که از تجربهاش در هاآرتص الهام گرفته است. درباره تأثیر جایزه ۲۰ هزار پوندی معتبرترین جایزه بریتانیا برای نویسندگان جوان بر روند کارش میگوید: «اصولاً فردی درونگرا هستم و سعی میکنم به این مسائل فکر نکنم. اما خوشحال میشوم اگر کتابم به دست خوانندگانی برسد که با آن ارتباط واقعی برقرار کنند.»
و اما درباره وسواسهایش: «پس از هفت سال زندگی با این رمان، فکر میکنم دیگر چندان وسواسی و علاقهمند به مد نیستم. گویی نوشتن، وسواسهایم را درمان کرد.»
منبع: گاردین، ۱ جون ۲۰۲۵
نظر شما