به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در ساری، مترجم کتاب «خانه گربهها» اثر «هیوا قادر» شامگاه چهارشنبه در کتابفروشی سرو ساری، گفت: پرداختن به مسئله مهاجرت و تنهایی انسان، محور اصلی رمان «خانه گربهها» است و نویسنده به شکل متفاوتی به این موضوع پرداخته است.
مریوان حلبچهای با اشاره به اینکه مکان داستان در یک کشور اروپایی است، اظهار کرد: نویسندگان جوامع شرقی که در مغرب زمین، داستان مینویسند و برنده جایزه میشوند تحت فضای احساسات گرایی و یا تحقیر جامعه خود قرار دارند و خیلی از منظر فنی و هنری به موضوع داستان نمیپردازند.
وی با بیان اینکه نویسنده در این اثر از نگاه اینچنینی به دور است، افزود: نویسنده نقش جامعه شرقی و غربی را از منظر مفهوم به خوبی بیان کرده است.
این مترجم با اشاره به اینکه در رمان «خانه گربهها» ارتباطات انسان جامعه شرقی و غربی با مشکلاتی روبهرو است، گفت: نویسنده به تنهایی انسان غربی و چهره لبریز از خشم و تعصب انسان شرقی اشاره میکند.
حلبچهای با بیان اینکه نویسنده به شکل بسیار هوشمندانه، شخصیتهای داستان را رازآلود نگه میدارد و خواننده چیز زیادی از پیشینه آنها نمیداند، تصریح کرد: نویسنده با قدرت تفکری که داشته، به گذشته شخصیتهای داستان، برنگشته است.
وی با اشاره به اینکه نویسنده خیلی از خانه به عنوان محلی امن برای آرامش فکری و روانی استفاده نکرده است، ادامه داد: تنها خانهای که نویسنده در داستان نشان میدهد خانهای است که در نهایت در آن خیانت میبینیم و خراب میشود.
این مترجم خاطرنشان کرد: در طول داستان هم تنهایی محض را میبینیم و هم غیبت خانه، مکان و دیالوگ اما زندگی همچنان پیش میرود و افراد با هم و تنها هستند و این مهندسی رمان در ساختار بسیار جالب بود.
داستان مهاجرت
در ادامه این نشست، منتقد و روزنامهنگار گفت: واضحترین موضوع درباره رمان «خانه گربهها»، حیطه ادبیات مهاجرت و است که نوعی بیسرزمینی محسوب میشود.
علیرضا آقاییراد با بیان اینکه مهاجرت، سرزمینی برای مهاجران ایجاد نمیکند، اظهار کرد: اهل بودن و ساکن بودن، ۲ جنبه متفاوت از مهاجرت است.
وی با اشاره به اینکه در عصر مدرنی که در آن زندگی میکنیم سرزمینها و کشورها با مردم ساکن در آنجا رسمیت پیدا نمیکنند، افزود: نظم نوین جهانی، انسانها را به رسمیت نمیشناسد بلکه حاکمیتها را میپذیرند و تفکر و خواست انسانها برای نظامهای مستقر در جهان، اهمیتی ندارد.
این منتقد ادبی خاطرنشان کرد: در جهان ما و خاورمیانه، چه بیسرزمینی و چه مهاجرت، به مفهوم تغییر سرزمین، وقتی وارد ادبیات شود ادبیات مهاجرت نام میگیرد.
آقاییراد اظهارکرد: ادبیات مهاجرت گاهی درباره انسانهایی که حتی ۱۰ نسل آنها در یک سرزمین زندگی کردهاند اما همچنان مهاجر محسوب میشوند مصداق مییابد.
آقاییراد تصریح کرد: وقتی «بختیار علی» از فاشیسم صحبت می کند، سخن اودرباره فاشیسم درون سرزمینی است اما «هیوا قادر» در این اثر، دست ما را گرفته و از این حیطه جغرافیایی بیرون آورده و نشان میدهد آسمان در غرب هم به همین رنگ است.
«خانه گربهها» رمان رابطهها
در بخش دیگری از این نشست یک روانشناس بالینی گفت: کتاب «خانه گربهها» رمان رابطهها است اگر نگوییم در هر سطر اما در هر پاراگراف رمان، رابطهها را میبینیم.
ارسطو میرانی با بیان اینکه رمان به شدت خلاقانه نوشته شده، اظهار کرد: ساختار، موقعیت و محیطی که داستان در آن ساخته و پرداخته میشود بدیع و هنرمندانه انتخاب شده است.
وی با اشاره به اینکه تنوع مضمونی رابطهها در رمان بسیار جالب است، افزود: به نظر میرسد کتاب «خانه گربهها» مجموعهای از داستانهای کوتاه است اما نویسنده با هنرمندی، داستانها را در قالب رمان منسجم و برگشتهایی که به شخصیتها دارد به هم ربط داده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی گرگان گفت: فراتر از ساختار، نویسنده میخواهد بگوید تنوع در زندگی و جامعه واقعی ما وجود دارد اما با وجود این تنوع در زندگی انسان معاصر، مشکلات درهم تنیده هم دیده میشود اگرچه این ۲ مقوله متفاوت هستند اما از هم جدا نیستند.
وی با بیان اینکه نویسنده در موارد مختلف، شخصیتهای داستان و گربهها را با هم تلفیق میکند و راوی هم در صفحه ۳۱ رمان، خود را به شکل گربه میبیند، تصریح کرد: این آمیختگی هنرمندانه گربهها و انسانها اتفاق میافتد تا نویسنده بگوید ماجرا درباره آدمها است.
این منتقد با اشاره به شکنندگی انسان در جهان امروز که برای «رابطه» و «با هم بودن» است، ادامه داد: انسانها در میان موجودات زنده بیش از همه برای زنده بودن به رابطه نیاز دارند و بر همین اساس در ابتدای صحبتهایم به این نکته اشاره کردم که «خانه گربهها» برای من رمان رابطهها است.
میرانی خاطرنشان کرد: این رمان، نگاه تیزبینانه و انتقادی به روابط انسان در جهان معاصر دارد، مسئله اصلی که شخصیتها خودشان در رمان تجربه میکنند درد تنهایی است که نویسنده توصیف جالبی از آن دارد.
وی با بیان اینکه تنهایی دردی است که راوی و دیگر شخصیتها از آن رنج میبرند، اظهار کرد: رمان در ظاهر مربوط به گربهها است اما هر جا که قرار است عشقی اتفاق افتد گربهها نمیتوانند حضور داشته باشند، حضور فراگیر گربهها، فقدان رابطه و عشقی است که باید وجود داشته باشد.
این استاد دانشگاه افزود: رمان در فصل زمستان میگذرد و اشاره مداوم نویسنده برای القای سرما به خواننده، بازتابی از سردی بین روابط همه شخصیتها در رمان است.
وی با بیان اینکه در طول رمان، رابطه هم میبینیم، گفت: اما مسئله این است که هیچیک از این رابطهها، افراد را از تنهایی رها نمیکنند، تنهایی در دل رابطهها است.
این روانشناس بالینی با اشاره به سه شکل تنهایی اعم از تنهایی به معنای فیزیکی، تنهایی ناشی از نداشتن تجربه مشترک و تنهایی که محصول درک نشدن است، تصریح کرد: هسته اصلی داستان، مشکل انسان امروز است که انتظار درک کردن دارد در حالی که اساس بر سوءتفاهم است.
میرانی ادامه داد: تاریخ نشان داده درک کردن کار سختی است اما برای خوب زیستن با کسانی که از درک آنها ناامید هستیم، باید تلاش کنیم.
وی با بیان اینکه جذابیت هنر در جزئیات است و آکندگی ظرائف را در این رمان شاهد هستیم، گفت: هنر نویسنده نشان دادن ظرائف است، هر رابطه انسانی اصیل برای شکل گیری اگر هیچ شرطی نداشته باشد نیازمند آزادی در برقراری رابطه است اما رمان با اسارت شروع میشود.
در پایان این نشست جشن امضای کتاب توسط مریوان حلبچهای انجام شد.
نظر شما