یکشنبه ۵ شهریور ۱۴۰۲ - ۲۳:۱۶
«پدرم، بگذار بگویم» به زودی چاپ می‌شود

هرمزگان- در جلسه نقد و بررسی«مادرم، بگذار بگویم» از چاپ کتاب «پدرم، بگذار بگویم» به زودی هم خبر داده شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بندرعباس، جلسه نقد و بررسی«مادرم، بگذار بگویم» نخستین اثر روان‌شناسی-جامعه‌شناختی، نوشته ویدا اقبالی بررسی شد و از چگونگی شكل‌گیری، وجه تسمیه، چگونگی مراحل تصویرگری، چاپ، رونمایی، محتوا، ژانر و ... بحث و تبادل نظر شد.

از چاپ این کتاب خیلی راضی‌ام 

مؤسس و مدیر انتشارات «سومیتا» نخست به برگزاری دو رونمایی متفاوت اثر در بندرعباس و کافه کتاب تهران سخن گفت و افزود: از امتیازات ویژه کتاب، سادگی، اختصار، روانی، ملموس و واقعی بودن مطالب آن است.

امیرحسین والا، کتاب را محصول سالیان تجربه نویسنده دانست که در قالب گفتارهایی خطاب به مادر بوده اما مخاطب آن، نسل نوجوان است.

وی ادامه داد: «پدرم، بگذار بگویم» نیز به زودی چاپ می‌شود. اقبالی در دومین تجربه نویسندگی‌اش، چهارچوب کلی کتاب دوم را نوشته و در حال بررسی نظرات کارشناسی برای هرچه بهتر شدن سطح کیفی آن است.

این نویسنده و شاعر خوش ذوق، اثر نخست را یک مجموعه پر از عاطفه، احساسی و والدانه و مادرانه عنوان کرد و گفت: کتاب پر از احساست سیالیت است، شیوه نگارشش خیلی متفاوت بود، ضمن اینکه از عناصر ادبی بهره گرفته  اما الزاما یک قطعه ادبی نیست و می‌تواند کتاب روان شناسی جامعه شناختی باشد و از چاپش خیلی راضی بودم.

این کتاب را زیسته‌ام

نویسنده کتاب «مادرم، بگذار بگویم» ضمن سپاسگزاری از پشتیبانی و دلگرمی ناشر، تصویرگر و شرکت کنندگان در این آیین رونمایی گفت: کتاب مال من نیست. یک اتفاق باعث خلق آن شد. رسوب سالیان سال تجربه، مطالعه و مشاهده، در ذهن من در اثر یک اتفاق ناگوار مثل یک آتشفشان فوران کرد و کتاب شد.

ویدا اقبالی ادامه داد: در دوره سخت کرونا، بینایی‌ام را از دست دادم، در حالیکه در حال نوشتن رمان خانواده بدکارکرد بودم، حس خاصی باعث شد تا نوشتن آن را متوقف کنم و علی‌رغم اینکه حال بدی را تجربه می‌کردم، خیلی اتفاقی این کتاب را شروع کردم. شاید درون‌گشایی بود. سر ریز شد و این کتاب پدید آمد.

وی افزود: روی سخنم به مادرم است که روزی به او گفتم: مرا در آغوش بگیر، او این کار را کرد اما وقتی گفتم محکم‌تر مرا بغل کن، این اتفاق نیفتاد و آغوش سرد مادرم باعث شد تا جمله: عزیزترینم، مرا عاشقانه در آغوش بگیر  در زیر تمام صفحات کتاب تکرار شود.

او نحوه آشنایی با مریم امیدی، تصویرگر و امیرحسين والا، مؤلف را نیز کاملا اتفاقی دانست.

این نویسنده اضافه کرد: هر روز باید آگاهانه رفتار کنیم، به کوچک‌ترین اتفاقات و رویدادها توجه کرد. زیرا هر کسی حتی با مطالعه، مشاوره و دانش فراوان نیز گاهی ممکن است دچار دوگانگی شود و گاهی نیز با کوچک‌ترین رفتاری که با کودکان می‌شود، شاید تأثیرات جبران‌ناپذیری رقم بخورد.

این مددکار اجتماعی از همکاری‌اش با سازمان ملل در خصوص دو پروژه مهم در خصوص دریاچه ارومیه و ارتقای کیفیت زندگی زنانی روستایی که از کرونا آسیب دیده بودند در هرمزگان خبر داد و از کار میدانی در روستاهای کم برخوردار این استان سخن گفت.

این مشاور و تسهیلگر افزود: فرزندان قربانی قربانی‌شدگان هستند. ما نیز جوری زندگی می‌کنیم که با  ما رفتار می‌شود. پیشینه سرویس‌دهی به ما در زندگی فرزندان ما خودش را نشان می‌دهد. گاهی ممکن است زندگی ما یک چرخه معیوبی داشته باشد و آن را به فرزندانمان نیز انتقال دهیم.

اقبالی همچنین گفت: نوشتن این کتاب خارج از توان من بود اما خیلی اتفاقی به لطف خدا نوشته شد و برای خودم خیلی جذاب است. زیرا آنچه یک کودک می تواند به مادرش بگوید در این کتاب آمده است.

نویسنده با خوانش فصل احساسات و حریم شخصی گفت: باید به کودکان و نوجوانان حق انتخاب بدهیم  و با عدم دخالت، عدم فشار و اجبار کردن،  بین خودمان و فرزندانمان فاصله نیندازیم. زیرا گاهی با ناآگاهی کاری می‌کنیم که کودکان و نوجوانان، ما را نپذیرند.

وی با ذکر خاطرات و بیان دیدگاه دیگران در خصوص کتاب گفت: یکی از آشنایان گفت تا حالا هیچ کتابی نخوانده‌ام،  کتاب شما را اولین بار خواندم و بعد از قرآن این دومین کتابی است که می‌خواهم به خانه ببرم. این جمله واقعا به من انرژی داد تا کتاب‌های بعدی را در دستور کار قرار بدهم.

او عدم حضور تصویرگر  در آئین نقد و بررسی را سکونت وی در تهران ذکر کرد و در خصوص اسم کتاب هم گفت: اسم کتاب ناخودآگاه به ذهنم خطور کرد و بعد فهمیدیم که این بهترین اسمی است که می‌توانستیم برای آن انتخاب کنیم.

اقبالی در پایان از موضوع خودشناسی در کتاب هم گفت و افزود: این کتاب را لمس کرده‌ و زندگی کرده‌ام.

از خوانش کتاب لذت وافر بردم

شهره طاعتی از مددکاران اجتماعی در نقد این اثر گفت: واقعا جزو معدود آثاری است که از خوانش آن لذت وافر بردم.

وی به دوستی اش با اقبالی اشاره کرد و گفت: با توجه به شناختی که از او دارم، می‌دانم که به کتابش پایبند است. واقف است. توصیه و نصیحت نمی‌کند، در زندگی عملی انجام می‌دهد.

او افزود: سادگی کتاب باعث شده که برای هر فردی با هر سطح تحصیلاتی کاربردی باشد.

طاعتی در خصوص نگارش کتاب پدرم بگذار بگویم گفت: با شناختی که از او دارم اقبالی می‌تواند ملموس بنویسد، زیرا رسالت پدر و مادر را می‌شناسد هر چند باید دیدگاه پدرها را حتما لحاظ کند.

جای چنین اثری خالی است

مریم سید افقهی نويسنده و شاعر هرمزگانی نیز با سؤال ژانر کتاب گفت: با تجویزهای روان‌شناسی کتاب مشکل دارم. برداشت خوشایندی از تجویز ندارم و در این زمینه با اشتراک تجربه‌ها موافقم.

وی با اشاره به کهن الگوها، ادبیات و اساطیر پرداخت و گفت: کهن الگوی مادر، ریشه اش بسیار عمیق است و اسم کتاب برای من جذاب بود.

او کتاب را سرشار احساسات دانست و اضافه کرد: طبق گفته کارل گوستاو یونگ روانشناس، همه چیز از مادر شکل می‌گیرد.  منشأ همه چیز نیز مادر است. در الگوهای اساطیری هم مادر نشان زمین و باروری است.

سید افقهی در خصوص کتاب دوم اقبالی گفت: پیش از نوشتن «پدرم، بگذار بگویم» باید چند کتاب دیگر «مادرم، بگذار بگویم» بنویسد زیرا جای چنین اثری خالی است.

سایر حاضران نیز به تحلیل و بررسی این اثر پرداختند و همچنین پیشنهاد  ایده انتشار فایل صوتی اثر نیز مطرح شد.

«مادرم، بگذار بگویم» سال ۱۴۰۲ به همت نشر سومیتا در ۱۲۸ صفحه، در قطع رقعی به صورت مصور و به قیمت ۱۳۵ هزار تومان وارد بازار نشر شد.

ویدا اقبالی، زاده ۱۷ مرداد ۱۳۵۴ در تهران است. وی یک مددکار اجتماعی و مدیر موسسه حمایتی همگامان توسعه پایدار در بندرعباس است و «مادرم، بگذار بگویم» نخستین اثر مکتوب او است.

آئین نقد و بررسی کتاب «مادرم، بگذار بگویم» یکشنبه شب پنجم شهریور با مشارکت کتابخانه عمومی آیت‌الله طالقانی بندرعباس و نشر سومیتا در سالن این کتابخانه برگزار شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها