او ادامه داد: تجربه موسیقایی خوشآیند در بُعد گروهی، احساس همبستگی و تعلق به گروه را در افراد پرورش میدهد و در بُعد فردی نیز احساس شور و شعف یا آرامش را برمیانگیزد. از جهتی دیگر، قابلیت موسیقی برای شدت بخشیدن احساسات و نیز القا کردن احساسات قوی و نیرومند تأثیر مستقیمی در واکنشهای فیزیولوژیک بدن در موقعیتهای مختلف دارد و به این ترتیب در صورتی که در نتیجه تجربه موسیقایی حالت آرامش بر فرد عارض شود میتواند به فرونشانی استرس و برانگیختن هورمونهای باززایی که در ترمیم و رشد سلولها نقشی حیاتی دارد منجر شود.
جنادله با بیان اینکه این قابلیتهای موسیقی سبب شده است که موسیقی درمانی یکی از گزینههای مهم در درمان برخی اختلالات روانشناختی یا پزشکی قلمداد شود عنوان کرد: فرونشانی درد، مراقبت از بیماران مبتلا به دمانس، آسیبهای مغزی، عقب ماندگی ذهنی و مشکلات خواب از جمله مواردی هستند که تأثیر مثبت موسیقی درمانی بر آنها آزموده شده است.
به گفته او، دکتر تئوریل در این کتاب فعل و انفعالات بدن در جریان تجربه موسیقایی را به دقت تشریح کرده است و با ارائه مثالهای پژوهشی دقیق به توضیح اثرات موسیقی بر سیستمهای مختلف بدن پرداخته است، سپس این تأثیرات را در خوانندگی انفرادی و هم سُرایی نیز پیگیری کرده و از آنجا که خود وی نیز در زمینه موسیقی و خوانندگی فعالیت دارد علاوه بر تجارب پژوهشی از تجارب دست اول خویش نیز برای تبیین موضوع مدد جسته است.
او با تأکید بر اینکه مؤلف از تأثیرات موسیقی بر رشد نیز غافل نبوده و در این زمینه نیز به ذکر پژوهشهای مختلفی پرداخته است که دال بر تأثیر موسیقی بر بیان هیجانی و تقویت تواناییهای شناختی در کودکان هستند یادآور شد: احتمالاً همه ما تصور میکنیم که چون موسیقی اثرات مثبتی بر سلامت دارد، موسیقیدانها باید سالمتر از بقیه باشند؛ دکتر تئوریل نظر دیگری دارد و با بررسی شرایط روانی و جسمانی موسیقیدانها (مصنفین و نوازندگان) و شرایط شغلی خاص و ویژه آنان، به این نتیجه میرسد که آنها بیش از سایر افراد در مشاغل دیگر متحمل استرس و اضطراب میشوند و همه میدانیم که در معرض استرس و اضطراب مکرر بودن، تأثیر مستقیمی بر سلامت فرد دارد.
این مترجم بیان کرد: آنچه بر جذابیت کتاب تجربه موسیقایی میافزاید این است که نویسنده از جوانب مختلفی به موسیقی نگریسته و توانایی وی در حوزه موسیقی، پژوهش و پزشکی به خوبی او را یاری رسانده است تا به دقت موضوع را موشکافی و ابعاد مختلف آن را بررسی کند. بسیاری از افراد از تأثیرات روانشناختی و جسمانی (و حتی اجتماعی) موسیقی آگاهی درستی ندارند و این امر سبب میشود که در انتخاب نوع موسیقی که میخواهند گوش دهند حساسیت زیادی به خرج ندهند و از جهتی هم غفلت از این امر باعث میشود قابلیتهای فراوان موسیقی در سلامت افزایی، ایجاد آرامش، ایجاد همبستگی گروهی و حتی تقویت سیستم دفاعی بدن (با استناد به برخی پژوهشها که در کتاب تجربه موسیقایی و سلامت روان شناختی ذکر شدهاند) مورد توجه قرار نگیرند؛ به نظر میرسد این کتاب میتواند این آگاهی را در خواننده ایجاد کند تا هم به اثرات روانی و جسمانی موسیقی پی ببرد و هم به قابلیتهای آن در سلامت بخشی وقوف بیشتری پیدا کند.
جنادله درباره مخاطبان هدف این اثر هم توضیح داد: کتاب تجربه موسیقایی و سلامت روان شناختی را هم دانشوران و متخصصان حوزه پزشکی، روانپزشکی، روانشناسی و موسیقی میتوانند مطالعه کنند و هم سایر افراد با تحصیلات و گرایشهای مختلف. این کتاب از آن حیث که به ارائه نتایج پژوهشهای علمی در زمینه موسیقی میپردازد به آشنایی خواننده با برخی مفاهیم و اصطلاحات در حوزه پژوهش نیاز دارد، اما این موضوع نباید خواننده ناآشنا به این مفاهیم را نگران کند؛ زیرا مضامین همگانی و اطلاعات غیر تخصصی در این کتاب کم نیستند، در زمینه موسیقی نیز مترجم سعی خود را کرده است تا اصطلاحات و مفاهیم موسیقایی مطرح شده در کتاب را تا حد امکان توضیح دهد تا خواننده ناآشنا با این مفاهیم درکی اولیه به دست آورد و از مطالعه کتاب لذت بیشتری ببرد. در زمینه برخی مفاهیم پزشکی و زیستشناختی نیز این رویه اتخاذ شده است.
او با اشاره به اینکه موسیقی جزء تفکیکناپذیر زندگی امروزی است افزود: همه ما به ضرورت و ناگزیر بودن آن اذعان میکنیم به همین دلیل باید نسبت به نوع و کیفیت موسیقیای که انتخاب میکنیم و تأثیری که در ما برمیانگیزد حساسیت نشان دهیم و این حساسیت حاصل نمیشود مگر با ارتقا یافتن سواد موسیقایی ما. برای محقق شدن این امر مهم لازم است نه تنها در زمینه انواع موسیقی (ژانرهای مختلف، موسیقی ملل، موسیقی آوازی و سازی و...) بلکه در زمینه اثرات روانشناختی، جسمانی و اجتماعی آن نیز آگاهی کسب کنیم. لذا آنچه در این کتاب مورد بحث قرار گرفته است میتواند پیش درآمدی اساسی برای کسب این نوع آگاهی باشد. در یک سخن، همه ما به این سواد موسیقایی نیازمندیم پس این دانش باید در اختیار همه قرار گیرد.
جنادله با بیان اینکه پژوهش علمی در زمینه هنرهای مختلف و به ویژه موسیقی، پژوهشی که اثرات مثبت یا منفی هنرها را بر ابعاد مختلف بشر و زندگی او ارزیابی میکند، فعالیتی اساسی در همه جوامع است گفت: چیزی که این اهمیت را سبب میشود ارتباط تنگاتنگ هنرها (و در اینجا موسیقی) با زندگی روزمره ما است. ما در هر جا و در هر زمانی با هنر در ارتباط هستیم. پس منطقی و عاقلانه به نظر میرسد که از شیوههای علمی برای ارزیابی اثرات این هنرها و به طور خاص موسیقی، بر فرد و جامعه استفاده شود. اجرای این گونه پژوهشها میتواند برای شناسایی اثرات انواع گوناگون موسیقی در شرایط مختلف و بر روی افراد مختلف بسیار سودمند باشد؛ یافتههای این پژوهشها قابلیت کاربرد در زمینههای مختلف را دارد.
به گفته این محقق، متأسفانه تخصیص اعتبار برای انجام چنین پژوهشهایی یا به سختی انجام میگیرد یا اصلاً انجام نمیگیرد و طرحهای پژوهشی این چنینی، طرحهایی غیر ضروری و حتی غیر مفید تلقی میشوند. در کتاب حاضر، پژوهشهای زیادی ذکر شده است که به طور مستقیم یا غیر مستقیم موسیقی را موضوع خود قرار دادهاند. وجود چنین کتابهایی تاحدی میتواند خلاء نبود پژوهشهای محلی در این زمینه را پر کند، اما به طور محدود؛ زیرا پژوهشهایی که در این کتاب ذکر شدهاند در محدوده جغرافیایی خاص و روی افراد خاصی اجرا شدهاند که این امر سبب میشود قابلیت تعیمم یافتههای آنها بر جامعه ما بسیار کم یا ناممکن شود.
او با تأکید بر اینکه برای پر کردن این خلاء بهترین روش اجرای پژوهشهای محلی توسط محققان داخلی روی نمونه داخلی است بیان کرد: پژوهشهایی که در این کتاب ذکر شدهاند میتوانند مثالهای خوبی باشند تا پژوهشگران علاقهمند از آنها الگو بگیرند و مسئله پژوهشی خود را مطابق با شرایط محلی تدوین کنند. البته باز هم باید گفت که این کار به حمایت نهادهای مسئول و تأمین اعتبار برای اجرای چنین پژوهشهایی نیاز دارد.
جنادله در پایان گفت: گوش دادن به موسیقی و داشتن تجربه موسیقایی تمام عیار و سلامتزا یک مهارت است؛ باید آن را کسب کرد. برای دست یافتن به این مهارت بهتر است درباره ارکان موسیقی، انواع موسیقی، سازهای موسیقی و تئوری موسیقی تا حدودی اطلاعاتی کسب شود و از همه مهمتر اینکه باید موسیقی شنید، انواع موسیقی را باید شنید. یکی از بهترین راهها برای وسعت بخشیدن به ذائقه موسیقایی، شنیدن انواع موسیقی (ژانرهای مختلف، موسیقی ملل، موسیقی سازی و آوازی، موسیقی آیینی و مذهبی و...) است. احساسی که موسیقی کلاسیک در فرد برمیانگیزد ممکن است با موسیقی جاز یا پاپ متفاوت باشد، همچنین موسیقی هندی حال و هوای متفاوتی با موسیقی عربی یا ترکی ایجاد میکند. برقراری ارتباط با انواع مختلف موسیقی باعث بسط و توسعه ذائقه موسیقایی ما میشود و این امر به ما امکان میدهد که تجربه موسیقایی خود را از منابع مختلف و گستردهتری کسب کنیم و از مزایای آن بهرهمند شویم. اهمیت موسیقی و تجربه موسیقایی در زندگی تا به آنجاست که فرد لاجرم به یاد نیچه و گفته مشهورش میافتد: «بدون موسیقی زندگی اشتباهی بیش نیست.»
انتشارات ارجمند کتاب «تجربه موسیقایی و سلامت روانشناختی نظریهها، پژوهشها و تأملات» نوشته تورِس تئوریل را با ترجمه خالد جنادله منتشر کرده است.
نظر شما