اما ژیرو کیست و جهان ادبی او چگونه است؟ این نویسنده 56 ساله نویسنده الجزایریالاصل فرانسوی رمان و داستانهای کوتاه برای نگارش «سریع زندگی کن» به عنوان برنده این دوره از جایزه ادبی «کنگور» اعلام شد.
«سریع زندگی کن» کتابی است با محوریت اتفاقات غیرمحتملی که منجر به مرگ همسر نویسنده منجر شد. برای ادای احترام به شوهرش که بیش از 20 سال پیش در یک تصادف کشته شد، بریژیت ژیرو «سریع زندگی کن» را نوشت، بدون اینکه لحظهای تصور کند که جایزه گنکور را برای او به ارمغان میآورد.
وی در مصاحبهای با خبرگزاری فرانسه توضیح داد: «مدتی کتابفروش بودم. سپس بهعنوان یک روزنامه نگار آزاد در لیون لیبراسیون کار کردم. دیگر چه؟ مشاور ادبی جشنوارهها... زمانی سردبیر هم بودم. من حدود ده کتاب نوشتهام: رمان، مقاله، داستان کوتاه.»
این نویسنده همچنین میگوید: «در دهه 80 برای موسیقی بسیار به انگلستان سفر کردم. آن زمان در آلمان زندگی میکردم. هر کاری میکردم که بتوانم از آنجا بزنم بیرون.»
همانطور که در کتاب میخوانیم، یک «درام»، یک «فاجعه» در 22 ژوئن 1999 در لیون، زندگی بریژیت ژیرو را به دو نیم کرد. آن روز شوهرش، کلود، با موتورسیکلت بسیار قدرتمندی خیلی سریع از چراغ راهنمایی رد میشود، به زمین میخورد و بهبود نمییابد.
در سال 2001، ژیرو هفتههای پس از این مرگ را در کتاب «اکنون» بازگو کرد. او این اثر را «کتاب شگفتی، انفجار، سقوط بلافاصله پس از آن مینامد. وی میگوید: «پس از آن فاجعه، زندگی کرده و کتاب منتشر کردم. بهرغم تمامی اتفاقهایی که پیش آمد باز توانستم خودم را سر پا کنم. هرچند که در آن صورت دیگر آن آدمی نیستید که پیشتر بودید.»
وی البته در سال 2007 نیز جایزه کنگور را برای داستان کوتاه به خاطر مجموعهداستان «درباره عشق زیادی اغراق شده» به دست آورد و همچنین برای داستان «روز شجاعت» نامزد نهایی جایزه مدیسی شد.
ژیرو درباره حادثهای که باعث شد دست به نوشتن «سریع زندگی کن» بزند، میگوید: «مدتها بود که میدانستم باید کتاب را بنویسم. کتابی که مطابق با کلود، داستان عشق ماست، کتابی که همه اینها را در بر میگیرد و به دنبال حقیقت، تمام حقایق است. اما من نمی توانستم آن را قبل از یک دوره 20 ساله بنویسم، زیرا باید در فاصله خوبی از کل ماجرا قرار میگرفتم». او در گزارشی مملو از خشم و پشیمانی مینویسد: «تصادف، حرکت، تشییع جنازه» و با سؤالات ابدی چرا، چگونه و اگر، کار خود را پیش میبرد.
داستان بلافاصله مورد استقبال منتقدان قرار گرفت و توجه چندین هیئت داوران جوایز پاییز را به خود جلب کرد. همانند حادثهای که جان همسر ژیرو را گرفت، زنجیرهای از رویدادهای غیرمحتمل، یک اثر دومینویی روی داد که در نهایت باعث شد همهچیز به خوبی و خوشی پایان گیرد.
در کتاب «سریع زندگی کن» میخوانیم: «وقتی فاجعهای رخ نمیدهد، بدون نگاه کردن به عقب جلو میرویم، مستقیم به افق خیره میشویم. وقتی فاجعهای رخ میدهد، به عقب برمیگردیم، برمیگردیم تا آنجا را تسخیر کنیم، به بازسازی ادامه میدهیم. میخواهیم منشا هر حرکت، هر تصمیم را بفهمیم. صد بار به عقب برمیگردیم. اینگونه متخصص علت و معلول میشوید. ردیابی میکنیم، تشریح میکنیم، کالبد شکافی میکنیم. میخواهیم همه چیز را در مورد طبیعت انسان بدانیم، نیروهای صمیمی و جمعی که باعث میشوند آن اتفاق بیفتد.»
سرنوشت کتاب ژیرو نیز برآمده از همین رویدادهاست، کتابی که از زمان انتشار در حدود از شش ماه پیش، نزدیک به 100 هزار نسخه فروخته است.
نظر شما