شانزدهم دیماه یادآور انتصاب دکتر صادق آیینهوند تاریخدان برجسته به سمت مدیر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است. به همین مناسبت معصومه رامهرمزی، نویسنده و پژوهشگر یادداشتی را در اختیار ایبنا قرار داده است که در ادامه میخوانید.
استادان و دانشجویان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی خاطرات خوشی از سالهای مدیریت استاد در ذهن دارند. احترامی که دکتر آیینهوند برای نظرات دانشجویان قائل بود، توجهای که به پیشنهادهای آنها در برگزاری همایشهای علمی داشت و حرمتی که در قبال ایشان حفظ میکرد، نشان از درک صحیح استاد از جایگاه رفیع اهالی دانشگاه دارد.
در مدت مدیریت استاد در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، همواره درِ اتاق ایشان به روی اهالی پژوهشگاه باز بود و با صبر و حوصله به سخنان آنها گوش میکرد. از هیچگونه همکاری مضایقه نمیکرد. فراهم کردن شرایط از جانب ایشان به گونهای بود که کلاسها به بهترین نحو برگزار شود.
بدیهی است که مدیریت یک مجموعه دانشگاهی دشواریهای خاص خود را دارد و بدون نقد نخواهد بود اما جسارت استاد در قبول این مسئولیت با همه مشغلههای علمی و پژوهشی، شایان تقدیر بسیار است. در نوشتار حاضر سعی شده است شخصیت چندوجهی استاد در عرصة نظریهپردازی و عملگراییِ علمی مورد تببین قرار گیرد.
حقیقت این است که کم بهرهها در رشتههای تاریخ اسلام و معارف اسلامی کسانیاند که ادبیات عرب نمیدانند یا بر آن تسلط کافی ندارند چرا که همه منابع دست اول این رشتهها به زبان عربی است. اگر دانشگاه القدیس یوسفِ کشور لبنان به صادق آیینهوند اجازه تحصیل در رشته تاریخ اسلام میدهد به خاطر آن است که او نه تنها فارغ التحصیل زبان و ادبیات عربی که کاملاً مسلط به زبان عربی است.
استاد صادق آیینهوند با وسواسی علمی تاریخ را دنبال میکرد. در طول سالهای تحقیق، لحظهای از بیان واقعیات تاریخی فاصله نگرفت. نگاه او به تاریخ، نگاه یک مورخ واقعی بود. استاد تاریخ را اینگونه تعریف کردهاند: «تاریخ امر واقع را دنبال میکند، هندسهای از پایگاه، علل و اسباب آن امر واقع را بیان میکند.» این سخن استاد به این معناست که تاریخ همیشه خوشایند ما نیست اما وظیفه مورخ است که تاریخ را آنسان که بوده، و نه آن گونه که دوست دارد، نقل کند.
استاد آیینهوند چهره شناختهشدهای است که همه زندگی علمی و فکری خود را وقف واکاوی در ریشههای تاریخ هویت ایرانی، آسیب شناسی روایتهای تاریخی و زدودن غبار پیش فرض و تعصب از تاریخ اسلام کرده است. استاد سال 1330 در یکی از روستاهای تویسرکان به دنیا آمد. خانواده آیینهوند نقش بسزایی در حمایت او در رسیدن به اهدافش داشتند. «خانواده من در همه حال کنارم بودند و بیشترین مساعدت را برای من و راهی که در آن قدم گذاشته بودم، داشتند. یادم میآید من از همان کودکی غیر از دروس ابتدایی، یک سلسله دروس مکتبی را در کنار گلستان، حافظ، رستمنامه و کلیله و دمنه میخواندم. در واقع من از هشت سالگی شعر میخواندم، علاقه قلبیام این بود که محقق و نویسنده شوم. این آمادگی را از همان بچگی داشتم که به این سمت گرایش پیدا کنم.»
صادق آیینهوند از کودکی به امور فرهنگی و ادبی علاقمند شد و بعدها در دوران جوانی از طریق ارتباطاتی که با افراد روزنامهخوان داشت با چهرههای فرهنگی کشور مثل ملک الشعراء بهار، بدیعالزمان فروزانفر و محمد معین آشنا شد و علاقه وافری به این شخصیتها و ادامه راه آنها پیدا کرد.
قبولی در رشته زبان و ادبیات عرب دانشگاه تهران و ادامه تحصیل تا مقطع کارشناسی ارشد راه را برای آیینهوند هموار کرد.
استاد سید هادی خسروشاهی در وصف آشنایی خود با آیینهوند چنین میگوید:
آشنایی من با صادق آیینهوند به دورانی بر میگردد که او تحصیلات مقدماتی و دبیرستانی خود را در تویسرکان و اسدآباد همدان به پایان رسانده و به تهران آمده بود تا به عنوان دانشجو، در دانشگاه تحصیل کند... صادق دانشجویی بود؛ آرام، ساکت، کم حرف، متین، محجوب، اما جستجوگر و آگاهی طلب... بعدها از دایره تخصص تحصیلی خود فراتر رفت و به جای انحصار در پژوهش ادبیات عرب، به تحقیق در مسائل تاریخ قدیم و رجال قرون نخستین، به تاریخ اسلام و تشیع و بعد تاریخ معاصر پرداخت.
تسلط به زبان عربی و شخصیت وارسته استاد آیینهوند
صادق آیینهوند پس از پشت سر گذاشتن دوره کارشناسی و کارشناسیارشد در رشته زبان و ادبیات عرب در دانشگاه تهران در سال 1362 ماموریت یافت که به عنوان رایزن فرهنگی ایران در سوریه انجام وظیفه کند.
ایشان با شروع دوره ماموریت خود، فرصت را غنیمت شمرده و دوره دکتری رشته تاریخ را در دانشگاه القدیس یوسف لبنان آغاز کرد. پس از پایان ماموریت و اخذ مدرک دکترا با دست پر و اندوختهای علمی در رشته تاریخ به ایران بازگشت.
آشنایی با استادانی همچون دکتر ابراهیم البزون، دکتر وجیه کوثرانی از دانشگاه لبنان و دکتر عمادالدین خلیل از استادان تاریخ در سوریه به وسعت دید ایشان در رشته تاریخ کمک شایانی کرد.
استاد در پاسخ به سوال یکی از دانشجویانش با نام عبدالله ناصری دربارة علت گرایش به رشته تاریخ، این گونه پاسخ میدهد: آنچه مرا به تاریخ کشاند، ادبیات سیاسی متعهد شیعه بود. از این رهگذر با علمای شیعه در تاریخ آشنا شدم و به حوزه مطالعات تاریخی علاقمند شدم.
دکتر آیینهوند پس از بازگشت از سوریه مدیر گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس شد. سپس به مدت 8 سال ریاست دانشکدة علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس را بر عهده گرفت.
«نهادسازی» و «اولین بودن» ویژگی بارز دکتر آیینهوند در زندگی است. در سال ۱۳۶۸ مجلّة بینالمللی علوم انسانی جمهوری اسلامی ایران را به دو زبان عربی و انگلیسی با کمک وزارتعلوم، تحقیقات و فنآوری تأسیس کرد. از اولینهای تأثیرگذار ایشان، تاسیس مجله آفاق الحضاره الإسلاميه است و مجله تمدن اسلامی که به زبان عربی و توسط ایشان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعاتِ فرهنگی تأسیس شد اما مهمتر از اینها «نهادسازی» در تأسیس رشتههای تاریخ به ویژه تاریخ اسلام و مطالعات زنان در دانشگاههای کشور است. استاد این مهم را به قدری مجدانه پیگیری کردند که در بستر بیماری و روزهای پایانی عمرشان، خبر تأسیس رشتة تاریخ اسلام در مقطع کارشناسی را شنیدند. هیچیک از فعالیتهای علمی باعث نشد که ایشان از فعالیتهای اجرایی دوری کنند. تأسیس دو انجمن ایرانی «تاریخ اسلام» و «انجمن ایرانی تاریخ» و همکاری در راهاندازی «انجمن ایرانی تحول علوم انسانی» و «انجمن ایرانی مطالعات زنان» مرهون تلاشهای بیوقفة دکتر آیینهوند است.
صادق آیینهوند پدر علم تاریخ اسلام در ایران، مؤسس رشته مطالعات زنان با دهها فعالیت فرهنگی، اجرایی و آموزش است.
«مورخ چند وجهی»
آیینهوند صاحب نگاه نو و متفاوت به تاریخ اسلام در حوزه و دانشگاه است. این نگاه را میتوان در دو بخش بررسی کرد: از یک سو، نگاه نوی ایشان برگرفته از آموزههای علمی و آکادمیک است و از سوی دیگر به آشنایی ایشان با منابع اصیل تاریخی، دانش زبان عربی و نظام واژگانی این زبان مربوط میشود.
دکتر جعفر حبیبزاده، مشاور عالی دکتر صادق آیینهوند در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این باره میگوید: استاد آیینهوند نماد وحدت حوزه و دانشگاه بودند. هم حوزویان از ایشان درس آموختند و هم دانشگاهیان.
استاد به دلیل تسط بر منابع اسلامی و پیشااسلامی و شناخت دقیق اصطلاحات تاریخی و آشنایی نزدیک با این منابع، در تحلیل رخدادها و حوادث توانستند از آنها بهره بگیرند و به نظرات جامعتری برسند.
از سوی دیگر، در حیطه حوزه و دانشگاه، دکتر آیینهوند محصول نظام علمایی و نظام دانشی دانشگاهی است. این موضوع از ایشان فردی چندوجهی ساخته بود. با شناختی که از علم تاریخ و تاریخ اسلام کسب کردند، به درستی شرعیات را میشناختند و نگاه متفاوتی به تاریخ اسلام داشتند.
یکی از مصادیق نگاه نو به تاریخ اسلام، مسئله «عصری کردن دین» و گفتمان دینی است که ایشان به آن توجه داشتند. استاد ریشة اختلاف عصر و نسل را متوجه شده بودند. اینکه هر عصری نسل خود را تربیت میکند و هر نسلی تابع عصر خود است. این عصری شدن دین و نسل را زمانی فرد میتواند متوجه شود که به هر دو آگاه باشد و دکتر آیینهوند به خوبی این را میدانست.
استاد در بررسی حادثه عاشورا از منظر نگاه معاصر چنین گفتهاند: در طول تاریخ، عاشورا را بر حسب شرایط و اقتضائات تفسیر کردند، بر حسب درک خود و زمانه خود عاشورا را تحلیل کردند. در زمان ما با توجه به انقلاب و تحولات عظیمی که در علم و تکنولوژی، پدیدهها و تحولات اجتماعی و تحولات اندیشگی و گسترش رسانههای جدید و انفجار اطلاعات داشتیم، نیازمند تدوین روشنتر و واضحتری از قیام عاشورا هستیم تا خطوط این قیام مشخصتر بشود. در حقیقت هدف قیام مشخص شود و بعد کاربرد آن قیام در رابطه با جوامع امروز مشخص بشود. یعنی نسل جدید میتواند با ادبیات خاصی با عاشورا و واقعة کربلا ارتباط برقرار کند، مثلاً ما عزاداری را صرفاً برای عزاداری برگزار نمیکنیم که تبدیل به یک هدف بشود. عزاداریهایی که در ایام عاشورا برگزار میشود، برای جنبههای متعالیتری است که آن درک معرفتی است از قیام و آن درک معرفتی هم باید کمک کند به شناخت بیشتر و عمیقتر ما از اسلام و به ما جهت بدهد و الگو بدهد برای این که از آن به صورت عملی بهرهبرداری کنیم و بتوانیم این رسالت را در خودمان مجسم و عملی و کاربردی کنیم. امروزه این مهم وظیفة مورخان و وظیفة تحلیلگران تاریخ اسلام و عاشورا است.
استاد حداقل در دو دانش تخصص داشت: در ادبیات عرب و در تاریخ. اطلاعات تاریخی آیینهوند گسترده بود و از آثار بیشمارش این نکته را میتوان فهمید. اما آنچه باعث تمایز او میشد فهم تاریخی او بود. بدون شک فهم تاریخی او بر اطلاعاتش سیطره داشت. درک فنی و صحیح از علم تاریخ او را از یک تاریخدان صِرف به یک متفکر تبدیل کرد.
مورخ واقعی کسی است که بر بلندای دادههای تاریخی قرار میگیرد و با فهم دقیق، ردپای پنهان این علم را روشن میسازد که نیازمند مهارت عالمانه طی سالهای بیشمار است.
«مورخی پر کار و پر اثر»
دکتر صادق آیینهوند از جمله استادان پرکارى است که جداى از تدریس مستمر در دانشگاه و نیز شرکت در کنفرانسها و سمینارهاى داخلى و خارجى، به صورتى پیگیر، در کار ترجمه و تألیف آثارى ارجمند نیز فعال بودهاند. آثارى که ایشان ترجمه یا تألیف کردهاند، هر یک در پاسخ به نیاز مبرمى در جامعه علمى، یا روشنگرى و عبرتآموزى در زمینهاى خاص از تاریخ اسلام است.
آنچه در آثار این محقق نامدار تاریخ اسلام به گونهای بارز جلوه دارد، کوشش او در درک درست وقایع تاریخ صدر اسلام و شناخت عمیق رجال آن دوران و نیز تبیین رخدادها براساسا جریانشناسى وقایع است. کارى که نقش او را در بین محققان تاریخ صدر اسلام ازاین جهت برجسته و متمایز میکند.
تألیف و ترجمه بالغ بر 28 جلد کتاب و انتشار ۹۶ مقاله، راهنمایی 25 پایاننامه دکتری و 75 پایاننامه کارشناسیارشد نشاندهنده پرکاری و دغدغهمندی این مورخ خستگیناپذیر است.
از نخستین آثار قابل توجه ایشان میتوان به کتاب «تاریخ سیاسی اسلام» و «زنان صدر اسلام» و به دو جلد «ادبیات انقلاب در شیعه» اشاره کرد که نگرشی انقلابی در شیعه را عرضه کرد و در زمان چاپ خواهان بسیاری داشت. این اثر مکرر توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی تجدید چاپ شد.
استاد اثری هم با عنوان «قیامهای شیعه در تاریخ» به رشته تحریر درآورد که مرکز فرهنگی رجاء و همینطور بخشهای تبلیغات سپاه آن را منتشر کرد.
استاد رسول جعفریان درباره این کتاب میگوید: به نظرم همین ادبیات روی شعر معروفِ مرحوم آقاسی درباره «شیعه و انقلاب» تأثیر گذاشت. در واقع مرحوم آقاسی در این زمینه وامدار آیینهوند بود.
از دیگر آثار ایشان در این عرصه میتوان به «حجر بن عدی، انقلابی شهید» اشاره کرد. یکی از زمینههای فعالیت استاد، نگارش در حوزه منابع تاریخ اسلام بود که بعدها در قالب یک اثر دو جلدی با نام «علم تاریخ در گستره تمدن اسلامی» منتشر شد. پیش از آن هم کتاب «علم تاریخ در اسلام» را به زیور طبع آراست که در شمار نخستین آثاری بود که پس از انقلاب درباره منابع تاریخ اسلام منتشر شد.
مرحوم آیینهوند به ترجمه آثار تاریخی-ادبی از عربی به فارسی هم علاقه داشت و چندین ترجمه منتشر کرد که یکی از آنها کتابی درباره «مالک بن نبی» و کتابی درباره قیام امیر عبدالقادر جزایری بود. ترجمه کتاب «نهضت ترجمه در شرق جهان اسلام در قرن سوم و چهارم» از دیگر آثار اوست.
فقدان استاد و کارهای ناتمام
استاد آیینهوند مسئولیتهای فرهنگی متعددی همچون مدیر کل پژوهشها و برنامهریزی فرهنگی، ریاست مرکز سیاست علمی و پژوهشی وزارت آموزش عالی و ریاست دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس را برعهده داشت.
آخرین سمت اجرایی ایشان، ریاست پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بود. غروب عمر استاد آیینهوند با غروب آفتاب روز پنجشنبه ۱۷ اردیبهشت سال 1394 همزمان شد.
وی به دلیل ابتلا به بیماری نارسایی خونی در گذشت. گویا یکی از آرزوهای این مورخ تاریخ اسلام، وفات در سن پیامبر اکرم(ص) بود. ایشان در شصت و سه سالگی دعوت حق را لبیک گفت. خانواده استاد آیینهوند برای زنده نگه داشتن نام، اندیشه و سلوک اخلاقی و معنوی ایشان، یکی از مهمترین یادگاریهای ارزشمند دکتر آیینهوند، یعنی کتابخانه شخصی و تخصصی او را وقف دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس کردند. کتابخانهای که با وسواس و علاقه بسیار در طول عمر پر برکتشان جمعآوری کرده بودند.
در واقع با وقف کتابهای ایشان به عنوان یکی از مهمترین و ارزشمندترین یادگاران او به دانشگاه کوشیدند، گنجینهای جهت استفادة دانشجویان، استادان و جویندگان علم و آگاهی هدیه کنند.
این کتابخانه شامل پنج هزار جلد کتاب فارسی، عربی و انگلیسی است که با تلاش ستایشبرانگیز دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس، لیستبرداری و طبقهبندی شده است. این مجموعه در گروه تاریخ دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس در فضایی با نام «کتابخانه تخصصی دکتر آیینهوند» گردآوری شده و همه علاقهمندان میتوانند با حضور در آن فضا کتابهای مورد نظرشان را جستجو کرده و از آنها استفاده کنند.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
نظر شما