سیدفرید قاسمی در قالب کتابی، از پرونده انتشار مقاله موهن «ایران و استعمار سرخ و سیاه» که به دستور شاه و مشاورت دستگاههای امنیتی و دولتی در سال 1356 نگاشته و به روزنامه اطلاعات تحمیل شد، پرده برداشته است.
قاسمی در این کتاب -چنانکه از عنوان دوم آن پیداست- به پژوهش و بررسی مدارک متعددی ازجمله نامههای ساواک، نقل قولهای مقامات دولتی پهلوی و... حول محور انتشار مقالهای موهن با نام «ایران و استعمار سرخ و سیاه» پرداخته است؛ مقالهای که بعد از غیرمشروع اعلام شدن سلطنت پهلوی، مستقیما با دستور محمدرضاشاه پهلوی نگاشته و در روزنامه اطلاعات منتشر شد.
پژوهشها حاکی از آن است نگارش این مقاله که با پیگیریهای امیرعباس هویدا، نخستوزیر وقت ایران به فرهاد نیکوخواه، رئیس دفتر مطبوعات، به یک روزنامهنگار قدیمی به نام علی شعبانی واگذار میشود؛ فردی که دست از روزنامهنگاری کشیدهبود و به مرغداری اشتغال داشت(!). البته با وجود نقل قولها و اظهارات منتشر شده در این کتاب، هنوز اطلاع دقیقی از نگارنده اصلی مقاله مذکور که با نام مستعار و جعلی «احمد رشیدیمطلق» منتشر شد، در دست نیست.
در ادامه؛ هویدا تایید شاه را برای انتشار مقاله میگیرد و طی ابلاغیهای از داریوش همایون، وزیر اطلاعات وقت میخواهد تا در روزنامه معتبری چاپش کند. او نیز این مقاله را که مملو عبارات و اشارات توهین آمیز به آیتالله خمینی بوده، به روزنامه اطلاعات تحمیل میکند و...
قاسمی در مقدمه «اخگر انفجار» این رویکرد تحمیلی به رسانهها را محکوم میکند و مینویسد:
« روزنامهنگار با وسواس و بلوغ، خیابان خبر و پسکوچههای نظر را میشناسد اما در میدان عمل/کاربرد با جریانهای اداری مواجه میشود که هیچ درک و دریافتی از پرهیزهای این حرفه ندارند. نه مرز تخیل و تحرک و اقناع را میفهمند، نه به هویت، وثوق و اعتبار منبع میاندیشند. وانگهی به محتوا و گیرنده هم بیتوجهاند. برداشت خودشان را بر استنباط روزنامهنگارانه مرجح میدانند. انتقاد را که ابداً، حتی نقد را هم برنمیتابند و میخواهند روزنامهنگار بهجای همنشینی با اجتماع، همخانه سیاستهایشان شوند.این خودکامههای خودخواه، چشمانداز ناداشته خود را به دورنما و افق روزنامهنویسها چیرگی میدهند و با ناسزانویسی آتشی برپا میکنند تا به پیشه خودسوزی و دیگرسوزی برسند و عمری را با فرافکنی روزگار بگذرانند.»
این کتاب که نهمین عنوان از مجموعه «برگی از تاریخ» در انتشارات جهان کتاب است، در شمارگان 1000 نسخه و با قیمت 20هزارتومان روانه بازار کتاب شده است.
نویسنده آثاری همچون «سرگذشت مطبوعات ایران: روزگار محمدشاه و ناصرالدینشاه»، «مطبوعات ایران در قرن بیستم»، «راهنمای مطبوعات ایران عصر قاجار»، «تاریخ روزنامهنگاری ایران» در این کتاب، انتشار مقالات تحمیلی به مطبوعات وقت را بهعنوان یک رویه اشتباه و غیرحرفهای، مورد انتقاد قرار میدهد؛ مطالبی که مقاله «ایران و استعمار سرخ وسیاه» تنها یکی از آنهاست:
«آنچه پیشرو دارید، درباره نمونهای است از یک «مانور» ناشیانه که «آغاز شمارش معکوس» شماری قدرتمدار را رقم زده. کسانی که حرف روزنامهنگارها را برای عدم چاپ نوشتههای هناکانه نشنیدند و 400 روز بعد طومارشان درهم پیچیده شد. از مشهورترین مقاله تحمیلی/ «ایران و استعمار سرخ و سیاه» با عنوانهای «مقاله انقلابآفرین»، «اخگر»، «شراره» و «جرقه شعله»، «آتش به انبار باروت» «گاف گُنده»، «ریسک بزرگ»، «خطا»، «انتحار سیاسی»، «حماقت باورناپذیر» و... یاد میکنند. با مجموعه حاضر اما درخواهید یافت ماجرا به یک تکمقاله ختم نمیشود. درآن روزها، زنجیرهای از نگارشها را به روزنامهها تحمیل کردهاند و بهرغم ایستادگی شماری از مطبوعاتیها به چاپ سپردهاند. از اینرو، کتاب مقابل شما نقیض/باژگونه روایتهایی است که تا کنون انتشار دادهاند.»
نظر شما