یکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۸:۱۶
انتقام گرفتن ایده پستی است/ عکس یادگاری دیرهنگام با مرحوم پیکتی/ سرآمدان فرهنگ و تاریخ ایران در دوره اسلامی

امروز یکشنبه، 24 اسفند 1393 روزنامه‌های شهروند، آرمان، شرق، ایران، مردم سالاری و شاپرک مطالبی از دنیای کتاب منتشر کرده‌اند. ترجمه گفت‌وگو با کورت ‌ونه‌گات از موضوعات خواندنی روزنامه‌های امروز است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- زینب کامرانی: امروز یکشنبه 24 اسفند 1393 روزنامه‌های شهروند، آرمان، شرق، ایران، مردم سالاری و شاپرک مطالبی از دنیای کتاب منتشر کرده‌اند.


کتاب در روزنامه شهروند


انتقام گرفتن ایده پستی است

روزنامه شهروند در صفحه ادبیات ترجمه گفت‌وگو با کورت ‌ونه‌گات را منتشر کرده است. «بله، رسم روزگار چنین است.» این دیالوگ بازتکرار را همه ما در «سلاخ‌خانه شماره پنج به یاد داریم. رمانی که نام ونه‌گات را در ادبیات جهان ماندگار کرد. «صبحانه‌ قهرمانان» یکی دیگر از شاخص‌ترین آثار ونه‌گات است که به‌تازگی با ترجمه راضیه رحمانی و از سوی نشر «ققنوس» منتشر شده. انتشار این رمان، مناسبتی شد برای بازخوانی دیگر بار ونه‌گات و آثارش، نویسنده‌ ضدِجنگِ بزرگ آمریکایی که در آثارش با طنزی سیاه به نقد جامعه خود می‌نشیند.
او در پاسخ به سوال « آیا ارزش‌های اخلاقی حاکم در کتاب‌هایتان ریشه در ارزش‌هایی دارد که والدینتان در مورد احترام گذاشتن به شما آموزش داده‌اند؟» گفت: فکر می‌کنم همین‌طور است. همچنین ممکن است تحت تأثیر ایدا یانگ هم باشد.  ترحم و بخشندگی را از ایدا یانگ کسی که واقعا فهیم بود فرا گرفتم و همچنین از والدینم. آنها انسان‌های کینه‌توزی نبودند. انتقام گرفتن ایده پستی است. البته حجم عظیمی از ادبیات را داریم که موضوع آنها با انتقام پیش می‌رود.  خیلی از داستان‌ها هستند که انتقام زمینه  اصلی آن است.  به‌عنوان نمونه، فردی که حساب‌های قدیمی را با مردم تسویه می‌کند. همین‌قدر یاد گرفته‌ام که این به هیچ عنوان ایده خوبی نیست.  اگر ایده خوبی بود اول از همه خودم آن را انجام می‌دادم.



 
نویسنده ای که خواننده را مجبور می کند دنیا را بی‌طرفانه، منتقدانه و از زاویه بالا بنگرد
روزنامه شهروند در صفحه ادبیات نقدی درباره کورت‌ونه‌گات و کتاب «صبحانه قهرمانان» منتشر کرده که در آن می خوانیم: برخلاف رمان‌های رئالیستی که سعی داشتند به خواننده بقبولانند که شخصیت‌ها و تمام آنچه می‌خوانند واقعیت است، ونه‌گات می‌خواهد خواننده را وادارد که به واقعیت داستانی ‌بودن رمان بیندیشد تا بدین وسیله سوالات هستی‌شناسه‌ای در مورد شخصیت‌ها و رمان و ارتباط این دو با نویسنده در ذهن خواننده ایجاد کند. شایان ذکر است که ونه‌گات تنها به برانگیختن سوالات هستی‌شناسانه در مورد ماهیت ساختگی بودن رمان اکتفا نمی‌کند و فلسفه وجود و هستی خود خواننده را هم هدف می‌گیرد. یکی از تکنیک‌هایی که در این راستا به کار می‌بندد، استفاده از زمان ماضی بعید در سراسر کتاب است. (برای مثال: «دووین هوور و کیلگور تراوت زمانی با هم آشنا شدند که کشورشان ثروتمندترین و قدرتمندترین کشور سیاره زمین شده بود. این کشور از انواع منابع غذایی، مواد معدنی و ماشین‌آلات برخوردار بود و مردم کشورهای دیگر را با تهدید به شلیک موشک‌های بزرگ یا انداختن بعضی چیزها با هواپیما روی کشورشان حسابی ادب کرده بود.») در واقع، برای ایجاد سوالات بنیادی در ذهن خواننده و به منظور آشنایی‌زدایی بیشتر، از زمان‌ماضی بعید یا گذشته کامل، که بر گذشته دور دلالت دارد، برای روایت قصه‌اش استفاده می‌کند؛ گویی دیگر چنین سیاره‌ای، با چنین آدم‌های خودشیفته و ویرانگری وجود ندارد. ونه‌گات بدین شیوه می‌خواهد خواننده را قادر سازد از بیرون به دنیای خود بنگرد، یعنی از فاصله زمانی و حتی مکانی، تا بدین صورت سوالات هستی‌شناسانه‌ای در مورد جهان حاضر، انسان‌ها، اعمال و طرز رفتارشان به ذهن خواننده متبادر کند و او را مجبور سازد، دنیا را بی‌طرفانه، منتقدانه و از زاویه بالا بنگرد، بل این‌که حقیقت وجودی آن را دریابد.



کتاب در روزنامه آرمان

هدیه دادن کتاب؛ تیری با چند نشان

روزنامه آرمان در صفحه آخر یادداشت کوتاهی درباره هدیه دادن کتاب منتشر کرده که در آن آمده است: چه خوب است که این سنت نیکو را از یک جا شروع کنیم که کتاب را آن قدر ارزش بداریم که می‌تواند به عنوان یک عیدی ارزشمند به عزیزان هدیه شود که بدین وسیله کمکی به اقتصاد نشر شود و همین طور به افزایش مطالعه سرانه و کتابخوانی که دغدغه همه افراد حوزه فرهنگ از جمله نویسندگان، مترجمان، مولفان، ناشران و دوستان وزارت ارشاد است. کما اینکه افزایش مطالعه می‌تواند نتایج و پیامدهای مثبت در زندگی همه مردم داشته باشد تا آنجا که درک ما از عید هم می‌تواند به تناسب مطالعه افزایش پیدا کند.



کتاب در روزنامه شرق

عکس یادگاری دیرهنگام با مرحوم پیکتی

روزنامه شرق در صفحه اندیشه پاسخ مترجم کتاب «سرمایه در قرن بیست‌ویکم» به نقد ناصر زرافشان را منتشر کرده که در آن نوشته شده است: اگر مترجم یا نویسنده مقدمه نخستین ترجمه «سرمایه در قرن بیست‌ویکم» با چنان قصدی به این کار پرزحمت و خالی از سود مادی اقدام کرده باشند، با توجه به عدم‌تعصب و عدم‌گرایش‌های جزم‌اندیشانه ایشان و همدلی با مطالب کتاب، شاید عکس یادگاری آنان، عجیب ننماید. آنچه عجیب به نظر می‌رسد، تمایل عده‌ای با گرایش‌های ضدسرمایه‌داری، به تکرارکردن همین عکس‌گرفتن‌ها، آن هم با نویسنده‌ای است که به صراحت از مارکسیست‌بودن تبری جسته و تلاش تحسین‌برانگیز وی در این کتاب، کار واقع‌بینانه، عدالت‌گرایانه و دلسوزانه‌ای برای تقویت نظام حاضر و سرپانگه‌داشتن سرمایه‌داری معاصر است!
بسیاری از خوانندگان مقدمه این کتاب اظهار کرده‌اند که از مقدمه کتاب بیش از خود کتاب لذت برده و پاسخ‌ برخی از سوالاتشان در باب نظام اقتصادی ایران را گرفته‌اند. اخیرا در یکی از‌‌ همان سایت‌هایی که نقد یکی از دوستان آقای زرافشان را منتشر کرده بود، یکی از خوانندگان اظهارنظر کرده بود که یکی از استادان اقتصاد در همایشی در کیش گفته است که مقدمه این کتاب را ده‌بار خوانده و هربار لذت برده است. طبیعی است برای کسانی که می‌کوشند از «پیکتی مخالف مارکسیسم» نیز برداشتی مارکسیستی ارایه کنند، مقدمه‌ای که عمدتا نقد اندیشه مارکس و تحسین تحولات مستمر و خردپسند در سرمایه‌داری است، برآشوبنده است. راستی این سوال پیش می‌آید که در این دیار هیچ انگلیسی‌دان غیرمارکسیستی کتاب را نخوانده است که اشکالات ترجمه را دریابد و بر آن نقدی بنویسد؟
 

ما لزوماً مالک خودمان نیستیم
روزنامه شرق در صفحه اندیشه نقدی درباره کتاب «اندیشه» منتشر کرده که در آن عنوان شده است: مایکل سندل، یکی از مهم‌ترین منتقدان معاصر نظریه عدالت لیبرال، صدای رابرت کندی در دانشگاه کانزانس را رساترین صدایی می‌داند که امکان مواجهه با «سیاست خیر جمعی» را ممکن می‌کند. او در کتاب «عدالت» که اخیرا با ترجمه حسن افشار به فارسی منتشر شده، می‌کوشد مبانی سیاست خیر جمعی را طرح و جنبه‌های آن را نشان دهد. سندل، توفان سال٢٠٠٤ و واکنش افراد به آن شرایط را دستمایه نوشتن کتاب «عدالت» قرار داده و در ابتدای کار، با گره‌زدن توامان اخلاق به امر سیاسی و زندگی روزمره مبانی نظری خود را دنبال می‌کند. سندل در این کتاب با مثال‌های ساده، زندگی روزمره را به آرای اقتصاددانان گره می‌زند و آنها را در تداخل و دخالت با امر اخلاقی پیش می‌برد. به‌همین‌جهت سراغ پیش‌پاافتاده‌ترین تجربیات روزمره می‌رود، مسایلی که از فرط تداوم، از اذهان عمومی و فهم عرفی پنهان مانده‌اند. او برای شروع، با طرح مثال مالکیت بر اعضای بدن خود، می‌پرسد: «آیا مالک خود هستیم؟» سندل پاسخ لیبرال‌پسند نمی‌دهد: «ما لزوماً مالک خودمان نیستیم» چون او با پاسخش بار دیگر آرای لیبرال‌ها را زیرسوال می‌برد و آزادی و حقوق فردی محض را نقد می‌کند و بر محدودیت‌‌های جدی اخلاقی دست می‌گذارد. او حتی بحث سربازی را مطرح می‌کند؛ اینکه آیا سربازی باید اجباری، اختیاری یا خریدنی باشد؟ آیا سربازی یا حب وطن می‌تواند فروشی باشد یا نه؟ او حتی بحث امکان یا عدم امکان اجاره رحم را طرح می‌کند و با اشاره به شهرکی در هندوستان که زنان آن رحم خود را اجاره می‌دهند، به ابعاد اخلاقی این قضیه می‌‌پردازد. سندل مبانی نظری کار خود را با مثال‌های روزمره فراهم می‌کند و عامل پیش‌آورنده وضع موجود را در گام نخست، کالایی‌سازی انسان در معنای افراطی آن و نیز نظام اقتصادی حاکم می‌داند؛ طرح مساله‌ای که ضرورت اخلاق را بیش‌ازپیش در بحث او نشان می‌دهد. به باور سندل، نمونه‌هایی از این دست، کالاهایی نیستند که بتوان در بازار خریدوفروش کرد.


کمدی منطق؛ رمانی تصویری
روزنامه شرق در صفحه اندیشه نقدی درباره کتاب «کمدی منطق» منتشر کرده که با الهام از داستان جست‌وجوی مبانی ریاضیات نوشته شده است که جدی‌ترین و عمیق‌ترین وقایع آن از اواخر قرن نوزدهم تا شروع جنگ جهانی دوم رخ داده است. با وجود اینکه بیشتر شخصیت‌های این کتاب واقعی هستند، اما داستان کتاب چنین نیست و قرار نبود روایتی گام‌به‌گام از تاریخ باشد. این کتاب، یک رمان تصویری است و قرار است به همین شکل باشد. نویسندگان این کتاب می‌گویند: «در بازسازی زندگی برتراند راسل، ناچار بودیم راه خود را از میان منابع بسیاری پیدا کنیم، بنابراین آنها را انتخاب، خلاصه و ساده کرده‌ایم، تغییر داده‌ایم و در مواردی از نو آفریده‌ایم. اگرچه روایت ما از شخصیت‌های اصلی در حد امکان به زندگی واقعی آنها نزدیک است، اما در چند مورد ناچار بودیم جهت حفظ انسجام و عمق داستان از بعضی واقعیت‌های تاریخی فاصله بگیریم. بیشتر این موارد درباره ملاقات‌هایی است که شاهدی در مورد وقوع آنها در دست نیست یا حتی، در بعضی مواقع، اصلا اتفاق نیفتاده‌اند. اما این ملاقات‌های خیالی مبتنی بر تاثیرات فکری متقابل این متفکران در عالم واقعیت بر یکدیگر با استفاده از نامه‌ها یا نوشته‌هایشان بوده است. باید اضافه کنیم که جدا از ساده‌سازی‌هایی که لازمه چنین روایت‌هایی است، به‌هیچ‌وجه به خود اجازه ندادیم که در ایده‌های ماجراجویانه بزرگی که طرح داستان را شکل می‌داد، بینش‌ها و مفاهیم محوری آنها و مهم‌تر از همه، چالش‌های عاطفی، وجودی و فلسفی درهم تنیده با آنها دست ببریم.»




کتاب در روزنامه ایران


سرآمدان فرهنگ و تاریخ ایران در دوره اسلامی

روزنامه ایران در صفحه فرهنگی به مناسبت بیست وپنجمین سال درگذشت سیدحسن سادات‌ناصری مطلبی منتشر کرده که در کنار تألیف کتاب و سرودن شعر به کار معلمی نیز اشتغال داشت. ایشان از سال 1340 تا 1345 در مدارس قم به تدریس پرداخت و در سال 1345 رسماً به عضویت هیأت علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران درآمد.
وی فعالیت‌های مطبوعاتی‌اش را از طریق همکاری با نشریاتی همچون وحید، یغما، ارمغان‌ و آموزش و پرورش ادامه ‌داد و مقالات و تحقیقات ارزشمندی را منتشر ‌کرد.
آثار وی عبارتند از: بدیع و قافیه، تصحیح، تحشیه و تعلیق تذکره آتشکده آذر، تصحیح و طبع دیوان ملامحمد رفیع واعظ قزوینی، تألیف دو کتاب درسی برای نظام جدید آموزشی دبیرستان‌ها، اهتمام به چاپ قرآن کریم با ترجمه منقول از کشف الاسرار، تصحیح دیوان محتشم کاشانی، تألیف کتاب سرآمدان فرهنگ و تاریخ ایران در دوره اسلامی، تصحیح دیوان حافظ، صناعات ادبی در دو مجلد، تألیف کتاب هزار سال تفسیر فارسی همراه با استاد منوچهر دانش پژوه و تصحیح و تحشیه بخش‌های چاپ نشده آتشکده آذر




کتاب در روزنامه مردم سالاری


رفتار مصرف‌كننده

روزنامه مردم سالاری در صفحه آخر مطلبی درباره کتاب «رفتار مصرف‌كننده» منتشر کرده که در اوج دانايي و ظرافت هنري نويسنده‌اي چيره‌دست در قالب واژگان، عبارات، جداول، شكل‌ها، نمودارها، پنجره‌ها و دريچه‌هاي مختلف به زيبايي آراسته شده است. سولومون در هر صفحه از متن، خواننده را به تفكر درباره آنچه خوانده است برمي‌انگيزد. گاه اين تأمل، در كنار آمارهايي است كه مي‌دهد، گاه در كنار پژوهشهايي است كه عرضه كرده است، و گاه از تضاد بين مقايسه‌هايي است كه خواننده «بين برندها»، كالاها و محصولات در متن كتاب مي‌خواند.با اين همه، در صفحاتي از كتاب با عنوان «چالش رفتار مصرف‌كننده»، از خواننده مي‌خواهد به پرسشهايي پاسخ دهد. «چالش رفتار مصرف‌كننده»، به نوعي پرسشهاي خاص، پرسش‌هاي باز و آزاد را مطرح مي‌كند. خواننده نمي‌تواند به صرف مطالعه، به اين پرسشها پاسخ دهد.خواننده براي پاسخ به اين پرسش‌ها - كه در بخش چالش رفتار مصرف‌كننده عنوان شده است - به الزام بايد به «بازار» و «واقعيت‌هاي بازار» توجه چند بعدي داشته باشد، اقدامات متفاوتي به راه اندازد. پژوهش‌ها و گزارش‌هاي تازه‌اي مهيا سازد، فرضيات متفاوتي از اين پژوهش‌ها و گزارشها استخراج كند، برخي از فرضيات را آزمون كند. پس از آن بر پايه دانش و بينش، برخي چارچوب‌هاي كليشه‌اي را در هم شكند.جالب است بدانيد پاسخ يكساني براي اين پرسش‌ها وجود ندارد. از شركتي به شركتي ديگر، در گذر زمان پاسخها تغيير مي‌يابد، از كالا و خدمتي به كالا و خدمتي ديگر، رنگ و بوي پرسش‌ها دگرگون مي‌شود و ضروري است فرضيات تازه‌اي بر پايه دانش و بينش جديد عرضه شود. گاه نتيجه اين رفت و برگشتها، به «پارادايم شكني» مي‌انجامد؛ اگر خواننده صبور در پي پاسخگويي زود و تند و سريع و از سر رفع تكليف نباشد!



 
کتاب در روزنامه شاپرک


زنگار بشر
روزنامه شاپرک در صفحه ادبیات نوجوان مطلبی درباره زندگي و آثار فيليپ راث منتشر کرده که از سال 1992 وقت خود را فقط صرف نويسندگي کرده‌است. او نخستين نويسنده زنده آمريکايي است که مجموعه آثارش از سوي کتابخانه آمريکا منتشر شده‌است.
اولين کتاب او خداحافظ کلمبوس و پنج داستان کوتاه که در سال 1959 منتشر شد نگاهي به زندگي يهوديان در آمريکاي پس از جنگ داشت.اين کتاب جايزه کتاب ملي براي داستان را براي او به ارمغان آورد،اگر چه برخي از دورن جامعه يهوديان به خاطر آن چه که او تصوير کرده بود،وي را محکوم کردند.اولين رمان او با عنوان "رها" اثري واقع‌گرايانه است که به مسائل اجتماعي و اخلاقي دهه 50 ميلادي آمريکا مي پردازد.راث اين شيوه را در کتاب وقتي که او خوب بود،نيز پي گرفت.رمان واقع‌گرايانه ديگري که تمرکزش بر روايتي کمياب در آثار راث-زني جوان اهل غرب ميانه-است.او با سومين رمانش شکايت پورتنوي بيشتر مشهور شد.
فيليپ راث در پي تلاشي ناموفق براي اصلاح اطلاعاتي در مورد رمان «زنگار بشر» در ويکي‌پدياي انگليسي به اين مسئله با نوشتن نامه‌اي سرگشاده خطاب به ويکي‌پديا که در نيويورکر منتشر شد اعتراض کرد. او در اين نامه بيان مي‌کند که در صفحه ويکي‌پدياي انگليسي —که هم‌اکنون اصلاح شده‌است— رمان «زنگار بشر» الهامي از زندگي آناتول برويارد معرفي شده اما اين رمان در اصل بر پايه زندگي يکي از دوستان او به نام ملوين تومين که استاد پرينستون است نوشته شده‌است. به گفته راث مدير ويکي‌پدياي انگليسي در پاسخ به نامه اعتراض اوليه چنين نوشته‌است: «از نظر شما اطلاع دارم که نويسنده بزرگترين اختياردار درباره آثارش است، اما ما به منابع ثانويه براي تأييد اين مساله نياز داريم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط