سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «فیلمفارسی» چه معنایی میدهد و دقیقاً به چه سبک فیلمهایی گفته میشود؟ در تاریخ سینمای ایران هیچ واژهای به اندازه «فیلمفارسی» محل چالش، دعوا و اختلاف نبوده است. این واژه اولین بار در دهه ۳۰ توسط یکی از منتقدان سینمایی معروف آن زمان، یعنی هوشنگ کاووسی به کار برده شد و هفت دهه پس از آن همچنان کاربرد دارد و البته همچنان محل چالشهای بسیار است.
حسین معززینیا در کتاب «فیلمفارسی چیست؟» تلاش کرده تا به ابهامات و پرسشهای مرتبط با «فیلمفارسی» پاسخ دهد. او در این کتاب علاوه بر گردآوری مقاله و صحبتهای ستارههای فیلمفارسی، خودش گفتوگوهایی با کارگردانان سرشناس سینمای ایران انجام داده است.
معززینیا، کتابش را با آوردن گفتوگویی از کاووسی شروع کرده است. سعی کرده همان اول کار به دل ماجرا بزند و تعبیر و تفسیر واژه را از زبان مبدعش بیاورد. کاووسی در این گفتوگو توضیح میدهد که «فیلمفارسی» را در مورد فیلمهایی به کار برد که وقتی پیش تهیهکننده برده میشد، تهیهکننده اول از همه میپرسید این فیلم چند دعوای کافهای دارد! فیلمهایی که نه فرم داشتند، نه ساختار و نه قصه؛ پس کاووسی تصمیم گرفت برای بیان این سینمای بیارزش از اصطلاح «فیلمفارسی» استفاده کند.
گفتوگو با بازیگران قبل از انقلاب
پس از پرداختن به این گفتوگوی کوتاه، معززینیا، بخشی از گفتوگوهای بازیگران فیلمهای قبل از انقلاب را آورده است. محمدعلی فردین، یکی از ستارههای مشهور آن زمان سینمای ایران معتقد بود وزارت فرهنگ باید فیلمهای خوب و باکیفیت بسازد و به وجه تجاری بودن سینما اشاره کرده است. فردین در ادامه توضیح میدهد که ما مجبوریم برای اکثریت فیلم بسازیم نه اقلیت و اگر ما فیلمی بسازیم که مردم متوجه آن نشوند و آن را درک نکنند به آنها خیانت کردهایم.
ناصر ملکمطیعی، یکی دیگر از بازیگران مشهور «فیلمفارسی» در پاسخ به سوالی درباره تعریف فیلم خوب چنین میگوید: «فیلم خوب فیلمی است که پول خوب در بیاورد و این نظر مردم است و چون من تابع نظریات مردم هستم این عقیده را به زور هم شده قبول میکنم…» صحبتهای این ستارهها تا حدودی طرز فکرشان را در مورد سینما و فیلم خوب نشان میدهد.
در میان بازیگران، برخی از آنها موضعی انتقادیتر نسبت به دیگران داشتند. برای مثال فروزان، یکی دیگر از بازیگران سرشناس قبل از انقلاب در گفتوگویی که در سال ۱۳۴۸ با مجله «فیلم و هنر» داشته، نگاهی انتقادی به وضعیت سینما داشته و در این مورد نظرش را اینگونه بیان میکند: «من راه حلی برای نجات فیلم از وضع فعلی ندارم، چون اگر میتوانستم و میدانستم خودم شخصاً دست به تهیه فیلم میزدم و جزء سازندگان میشدم. این راه حل را باید آنهایی که فیلم میسازند نشان بدهند نه بنده! دوم اینکه مردم تا کی میتوانند این وضع را تحمل کنند؟ به نظر من، تا موقعی که خسته شوند و دیگر برای دیدن اینگونه فیلمها نروند، وقتی که فیلمی فروش نکرد دستاندرکاران آن مجبور میشوند فیلمی درست کنند که حداقل مردم عادی بپسندند.»
فیلمفارسی از بین نرفته است
گفتوگو با علیرضا داوودنژاد و مهدی فخیمزاده یکی از بخشهای جذاب کتاب است که به روشن شدن موضوع کمک میکند. داوودنژاد از منظر خود به مفهوم اصطلاح «فیلمفارسی» میپردازد و میگوید: «خوشبینانهترین تفسیری که پیدا کردم این بود که کاووسی نگاه کرد و دید فیلمهایی که در ایران ساخته میشود هیچ شباهتی به زندگی ایرانی ندارد، فقط زبان فارسی در آن وجود دارد. شاید به این دلیل اسمش را گذاشت فیلمفارسی.»
داوودنژاد در ادامه صحبتهایش توضیح میدهد که فیلمهای ایرانی به کاریکاتوری از فیلمهای خارجی تبدیل شده بودند. او اشاره میکند که در سال ۱۳۵۶، سینمای ایران فقط ۱۱ فیلم تولیدی داشت که حاکی از ورشکستگی سینمای ایران در آن سالها بود. به عقیده این کارگردانان اگر درسال ۱۳۵۷ انقلابی رخ نمیداد، سینمای ایران در سالهای ۱۳۵۹ یا ۱۳۶۰ به بنبست میرسید.
اما مسئله اصلی اینجاست با وجود وقوع انقلاب اسلامی و تغییر محتوایی فیلمها، اصطلاح «فیلمفارسی» از بین نرفت و همچنان به تولیدات سالهای اخیر گفته شد. اگر امروز به فیلمهای کافهای با حضور جاهلها ساخته نمیشود، ولی نگاه سطحی و محتوای مبتذل، سبب میشود تا واژه «فیلمفارسی» همچنان کارکرد داشته باشد.
کتاب «فیلمفارسی چیست؟» با پرداختن به مقالات و آوردن میزگردی از حضور کارشناسان و متخصصان، به دنبال پرداختنِ دقیق و عمیق به تمام ابعاد سوژهاش بوده است. به نظر میرسد در این راه هم موفق بوده و میتواند به بخش زیادی از سوالات ذهنیِ خواننده پاسخ دهد.
این کتاب در ۳۶۶ صفحه توسط نشر هرمس منتشر شده است.
نظر شما