روزگاری آلمان (یا پروس)، از کونینگسبرگ (نام پیشین شهر کالینینگراد و شرقیترین شهر بزرگ آلمان تا قبل از اشغال توسط شوروی سابق)، منزل بزرگترین فیلسوف آلمانی – امانوئل کانت- تا استراسبورگ و کلیسای جامعاش (منزل یوهان ولفگانگ گوته،بزرگترین نویسنده و شاعر آلمانی) که اکنون در مرزهای فرانسه است، بوده است و این کتاب سعی میکند تحول واحدهای سیاسی و تاریخی 500 سال اخیر این کشور را موشکافی کند.
هر آنچه مربوط به تاریخ این کشور تا 1914 است با تحولات 30 سال پسازآن، کلاً زیرورو میشود؛ مارتین به مدد صنعت چاپ گوتنبرگ ترجمه انجیل را به آلمانی تعالی بخشید و با شکاف مذهبی ایجادشده جنگ 30 ساله مذهبی در آلمان را موجب شد ولی در جنگ جهانی دوم،همین مردم،هنگام حمله ارتش سرخ به آنها، سرود مذهبی مارتین لوتر بهنام « A Mighty Fortress Is Our God » را باهم زمزمه کردند.
هرکس که قصد درک آلمانیها را دارد، باید کتاب مک گریگور را بخواند که سعی کرده مجاورت انسانیت و استبداد را کنارهم، در تاریخ این کشور بررسی کند.(اردوگاه اجباری در بوخن والد،جایی که روزی گوته قدم میزند و تفکر میکرد)
به گفته نویسنده درد و رنج ناشی از جاهطلبیهای جنونآمیز نازیها هنوز هم فراتر از درک انسانی است و تراژدی آن برای مردم شرق آلمان بعد از جنگ بیشتر احساس شد و محل تولد کانت تبدیل به کالینینگراد شد و براسلاو و مابقی آن در زیرمجموعه لهستان قرار گرفت.
سپس از بقایای شکست دوباره تاریخی خود، معجزه اقتصادی آلمان را خلق کردند و تکنیکهای مدرن توسعه را جلو برده و صنعت خود را متحول کردند. نسل جدید پس از جنگ با سؤال فرزندان خود درباره جنگ روبهرو شدند و بعدها با سقوط دیوار برلین و نماد بازسازی رایشتاگ و ... مردم به بازآفرینی کامل خود پرداختند و وقتی به گذشته خود مینگرند، انگار کشوری دیگر را مشاهده میکنند....
نظر شما