به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، كتاب «عهد قاجار: مذاكره، و دولت در ايران قرن سيزدهم» نوشته ونسا مارتين با برگردان حسن زنگنه عصر روز يكشنبه (30 بهمن) با حضور منتقدان و تاريخپژوهان در سراي اهل قلم موسسه خانه كتاب نقد و بررسي شد. در اين نشست دكتر جواد سخا (كارشناس تاريخ)، جعفر گلشن (منتقد و پژوهشگر) و خديجه معصومي (دبير نشست) به بحث و گفتوگو در اين باره نشستند.
سخا در اين نشست گفت: در اين كتاب به مفهوم عدل اشاره شده است، عدلي كه در ذهن توده مردم بود و عدلي كه در انديشه سياستگذاران قرار داشت. جامعه ايران در دوره قاجاريه بر اساس مباني شريعت اسلامي پايهگذاري شده و يك مفهومي كه از عدل و عدالت عنوان ميشد اين است كه مردم از حكومت عدل ميخواهند و حكومت نيز از آنها عدالت ميخواهد. پرسش اين جاست كه عدالت در دوره قاجار بر اساس آثار انديشه سياسي چه معنايي پيدا كرده است؟
وي افزود: به گمانم آنچه بر اين كتاب تأثير منفي گذاشته است، ضعف بحث نظري است. كتاب اطلاعات بسيار خوبي دارد اما ضعف بحث نظري نقطه منفي اين كتاب بهشمار ميرود. همچنين بيشتر واژه عدل به مفاهيم دوره صفويه برميگردد، ولي در دوره قاجار عدل مورد بررسي و تحليل قرار نگرفته است. نويسنده منابع بسياري را از نظر گذرانده است ولي نتوانسته به تحليل عدل و عدالت در دوره قاجاريه بپردازد.
سخا اظهار كرد: در فصل نخست كتاب جامعه ايران و ويژگيهاي جامعه ايران مطرح شده و پس از آن بازار و نقش كلانتر و داروغه شرح داده شده است. نويسنده هنگامي كه از بوشهر سخن ميگويد بحث را نيمه كاره رها كرده و در سال 1260 هجري شمسي آن را به پايان ميرساند. ما از واكنش اهالي بوشهر در دوره محمدشاه اطلاعات خوبي داريم و دليل اين كه نتوانستهاند هرات را تسخير كنند مطرح شده است.
وي ادامه داد: شايد بتوان گفت ميان پادشاهان ايران محمدشاه منحصر به فرد است و خود را ملزم ميداند كه عامه مردم را در جريان كار تسخير هرات قرار دهد. آن چه در بوشهر مهم است پيوندي است كه شكست هرات را از انگليسيها نشان ميدهد اما واكنشي كه پيش ميآيد اين آگاهي را به تصوير نميكشد.
ناصرالدين شاه بيشتر مورد توجه تاريخنويسان است
وي افزود: تاريخنويساني كه درباره قاجاريه مينويسند از دوره فتحعلي شاه گامهاي بزرگي برميدارند و بيشتر به ناصرالدين شاه ميپردازند و در دوره محمدشاه تنها به حاج ميرزا آغاسي اشاره دارند و محمدشاه را پادشاهي بيمار نشان ميدهند كه از خود ارادهاي نداشته و بيشتر سحر و جادو بر انديشه آنها مسلط بوده است.
سخا اظهار كرد: بحث اصلي نويسنده به اين مسأله اختصاص دارد كه مردم آموخته بودند كه چگونه با دولت چانهزني كنند و اين كه مردم چگونه شيوه مبارزه با حكومت را ياد گرفته بودند و اين كه حكومت چگونه شيوه برخورد با مردم را آموخته بود و آيا شيوه برخورد حكومت با مردم در سراسر كشور يكسان بوده است يا نه؟
وي افزود: نويسنده ميگويد اصليترين مسأله در آن دوره ماليات بود و اين كه اكثر اعتراضات بر بحث مسايل دنيوي بوده و مردم اين دغدغه را نداشتند كه حكومت مسايل ديني را رعايت ميكند يا نه بلكه انديشههايشان بيشتر بر سر مسايل دنيوي، مادي و ماليات بوده است. در يك جمله بگويم در اين كتاب مباحث اخروي درباره دوره قاجاريه مطرح نيست و محور مسأله و دغدغه مردم پرداخت ماليات بوده است.
سخا افزود: نويسنده بحث ايلات را به خوبي مطرح كرده و تئوري نويسنده نيز به روشني آشكار است. در بخشي ديگر از نوشتهها ميتوان به طبقه روحانيون اشاره كرد كه روحانيون طبقهاي بودند كه بين مردم و حكومت حايل ميشدند و بخشي از اعتبار خود را از اين مسأله به دست ميآورند.
وي افزود: اين مسايل نشان ميدهد كه بيش از 90 درصد اين كتاب را وجه تاريخ اجتماعي دربردارد و كاملترين بخش كتاب نيز به اصفهان ميپردازد و نشان ميدهد كه مردم در امر مبارزه با حكومت چقدر با تجربه شدهاند و كدام گروهها پيشرو هستند. تجار عموما بحث اقتصادي داشتند. همچنين در اصفهان با پديدهاي به نام لوطيان و اوباش روبهرو ميشويم كه اثرپذيري بسياري در جامعه دارند.
سخا افزود: در دوره قاجاريه مردم از يك آزادي نسبي برخوردارند و در اعتراض با حكومت يكي از شاخصههاي دوره قاجار اعتراضهاي مكرر مردم است كه مردم به حكومت اعتراض بسياري ميكنند ولي حكومت با مردم مدارا ميكند و مسأله به خوبي و خوشي به پايان ميرسد.
كمبود منابع درباره لوطيان و بردگان در دوره قاجاريه
سپس جعفر گلشن منتقد و پژوهشگر در ابتداي سخنانش به ظاهر و مشخصات كتاب اشاره كرد و گفت: نگارش شناسنامه كتاب بسيار مهم است و اين مسأله را كتابخانه ملي به عهده دارد كه فيپاي كتاب را مينويسد اما من به ندرت ديدم كه فيپاي كتاب با شناسنامه آن يكسان باشد! در كارهاي پژوهشي شناسنامه كتاب يكي از ضروريات محسوب ميشود اما من در برخي مواقع ديدهام حتي عنوان كتاب در فيپا و شناسنامه متفاوت است و اين يكي از معضلاتي است كه كتابخانه ملي بايد بيشتر و درستتر به آن بپردازد.
وي به نقاط قوت كتاب اشاره كرد و گفت: حسن زنگنه اين كتاب را بسيار خوش ترجمه كرده است و اين مسأله مورد توجه نويسنده كتاب نيز قرار گرفته است زيرا مارتين به زبان فارسي آشنا است و جزو نويسندگان گروه تاريخ كشور انگلستان است كه گرايش به انديشههاي ماركسيستي دارد و شايد بتوان گفت كه از آن انديشه تبعيت ميكند و تاريخ را از پايين به بالا نگاشته است.
گلشن افزود: هنگامي كه كتاب را مطالعه ميكردم بيشتر بخش دوم كتاب نظر مرا جلب كرد؛ بخشهايي كه به لوطيان و بردگان اختصاص داشت، زيرا به لوطيان و بردگان در دوره قاجاريه كمتر پرداخته شده ولي نويسنده اين موضوع را به خوبي جدا كرده و به آن پرداخته است. نويسنده بسيار روشمند به تاريخ نگريسته است و پژوهشي درخور ارايه داده است.
وي افزود: نكته ويژه اين است كه مارتين انگليسي است ولي به بوشهر، اصفهان و شيراز سفر كرده و با زبان فارسي به خوبي آشناست و حتي به سراغ نسخههاي خطي و اسناد آن روزگار رفته و به منابع انگليسي نيز دسترسي خوبي داشته است.
گلشن ادامه: نويسنده معتقد است كه حفظ كشور در برابر افراد بيگانه ساختارها و راهكارهايي دارد و تمام اين استدلالها را با اين نظريه ميآورد كه چانهزني با دولت از جمله مواردي است كه كانون محوري نظريه خود قرار داده است. اين جا اين مسأله به ذهن من خطور ميكند و براي من روشن نيست و آن مسأله چانه زني با دولت است كه آيا با حاكميت تعامل ميكند يا نه؟
وي اظهار كرد: نقش علما و روحانيون در دوره قاجار و حتي پيش از انقلاب بسيار مهم بود و تبعيت از مراجع تقليد يكي از ويژگيهايي بود كه از آن پيروي ميشد ولي مارتين به اين موضوع اشاره نكرده است. نويسنده به رابطه دين، دولت و مردم پرداخته و مثلثي را ترسيم كرده است و به طبقات فرودست جامعه اشاره ويژهاي دارد.
گلشن به لوطيها اشاره كرد و گفت: جامعه نيازمند قهرمان است كه بتواند حق خُرد و كلان را بگيرد. لوطي به اين مسأله واقف بود كه اگر ظلمي را رفع كند ميتواند به عنوان قهرمان به حساب آيد و از يك احترام نسبي برخوردار باشد. لوطي در دورههاي تاريخي جوانمردي كرده و حتي جان خود را براي حفظ مردم از دست داده است.
وي افزود: لوطي در يك دورهاي آگاه بوده كه جامعه به او نيازمند است و اين جايگاه را در جامعه احراز كرده است. لوطيگري باعث شد كه بتوانند خواستههاي به حق مردم را برآورده كنند و ظلم رفته بر مردم را به درستي برگردانند.
گلشن در پايان سخنانش به فره ايزدي پادشاهان نيز اشاره كرد و گفت: مارتين در اين كتاب به فره ايزدي نيز اشاره ميكند كه اين نيرو در پادشاهان وجود داشته و فره ايزدي باعث ميشده كه پادشاه واسطه بين خداوند و مردم باشد و جامعه ايراني هيچ گاه تصور نميكرد كه بي عدالتي از طرف پادشاهان صورت گيرد.
دوشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۰:۲۲
نظر شما