سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه خداوردی: در دنیای پرشتاب و مدرن امروز، جایی که فناوری و رسانههای اجتماعی بهسان طوفانی در حال تغییر و تحول در سبک ثبت کلمات هستند، هنر نوشتن همچنان جاذبهای خاص و جایگاهی ویژه برای دوستداران ادبیات و علاقهمندان به قلم و کلمات دارد. روز «همه مینویسند» که هر ساله در ۲۱ اکتبر برگزار میشود، فرصتی است تا کودکان و نوجوانان را به دنیای شگفتانگیز نوشتن دعوت کنیم. این روز، نهتنها یک مناسبت، بلکه سفری است به دنیای تخیل و خلاقیت؛ دنیایی که در آن کلمات میتوانند به ابزاری برای شکوفایی استعدادها و بیان احساسات تبدیل شوند.
اما چرا یادآوری این روز تا این حد اهمیت دارد؟ زیرا نوشتن، فراتر از یک ابزار ساده برای بیان افکار و احساسات، پلی است که کودکان و نوجوانان را به دنیای درونی خود متصل میکند. با هر کلمهای که روی کاغذ مینشیند، دریچهای به سوی احساسات و تفکراتی گشوده میشود که ممکن است در دل آنها پنهان مانده باشد. نوشتن به آنها کمک میکند خود را بهتر بشناسند و احساساتشان را با دیگران به اشتراک بگذارند. همچنین این فرآیند فرصتی برای ایجاد شور و اشتیاقی مادامالعمر برای نوشتن فراهم میآورد و به آنها یادآوری میکند کلمات قدرت دارند؛ قدرتی که میتواند زندگیها را تغییر دهد.
فرقی نمیکند نوشتن به شکل داستانهای شخصی و خاطرهنگاری باشد یا خلق داستانهای تخیلی؛ به هر حال در نوشتن، امکانات بیپایانی وجود دارد که کودکان و نوجوانان میتوانند از آنها بهرهبرداری کنند. هر یک از این اَشکال نوشتن، دنیای خاص خود را دارد و میتواند به نوجوانان کمک کند تا صدای خود را پیدا کنند.
در پی درک بهتر این دنیای جذاب، با چند دانشآموز گفتوگو کردهام تا از تجربیات و نظراتشان درباره نوشتن و تأثیر آن بر زندگیشان آگاه شوم. سوالاتی درباره نویسندگان الهامبخش آنها، تأثیر نوشتن بر شناخت احساسات، ارزیابی کلاسهای انشای مدرسه و عناصر جذاب یک انشا در این گفتوگوها مطرح شد. این گفتوگوها نمایی کوچک از دنیای نوشتن آنها ارائه میدهد و نشاندهنده قدرت کلمات در شکلدهی به هویت و تفکر آنهاست. هر کلمهای که نوشته میشود، میتواند الهامبخش نسلهای آینده باشد و دنیایی بسازد که در آن کودکان و نوجوانان، داستان خود را بنویسند و صدایشان را به گوش دیگران برسانند.
ملینا حاجیبابایی، ۱۲ ساله و دانشآموز کلاس هفتم: من بسیار کتاب میخوانم. در کلاس نویسندگی شرکت کردهام. وقتی بچه بودم و به خانه داییام میرفتم، او کتابهای داستان زیادی به من هدیه میداد و شعرهای بلند و سنگینی را برای حفظ کردن به من معرفی میکرد. در آن زمان بود که به نوشتن و خواندن علاقهمند شدم. با بزرگتر شدن، کتابهای لیلا فروغی راد به من الهام دادند تا بیشتر بنویسم. شاید قبلاً هر ماه یک متن کوتاه مینوشتم؛ اما پس از خواندن آن کتابها، انگیزهام برای نوشتن بهشدت افزایش یافت.
وقتی نوشتن را آغاز کردم، متوجه شدم تخیلی بسیار قوی دارم و این نوشتن باعث شد در انشایی که در مدرسه مینویسم، قویتر شوم. بهسرعت میتوانستم درباره موضوعاتی که در مدرسه به من داده میشد، انشا بنویسم. به نظر من، اگر در یک داستان، اتفاقی غیرمنتظره یا غافلگیرکننده برای خواننده بیفتد، او جذب آن کتاب خواهد شد. شما داستانی را میخوانید و ناگهان اتفاقی رخ میدهد که اصلاً فکرش را نمیکنید؛ این امر باعث میشود آن کتاب واقعاً برای خواننده جذاب شود.
دیناسادات حسینی، ۱۷ ساله، محصل کلاس دوازدهم: میزان مطالعه من از زمانی که مهر آغاز و سال تحصیلی جدید شروع شده، کمی کاهش یافته است؛ اما سعی میکنم هر شب حدود ۱۵ الی ۲۰ دقیقه را به خواندن کتابی غیر از کتابهای درسی اختصاص دهم.
تا کنون در کلاس نویسندگی شرکت کردهام و از بین نویسندگان، عرفان نظرآهاری و کتاب او به نام «لیلی نام تمام دختران زمین است» و همچنین مجموعه اشعار فاضل نظری برای من بسیار الهامبخش بودهاند. نوشتن به من کمک کرده است احساساتم را بهتر درک کنم و آنها را به دیگران منتقل کنم. به عنوان مثال، هنگامی که بسیار عصبانی هستم یا از موضوعی ناراحت، سعی میکنم آن را روی کاغذ بیاورم و بنویسم. وقتی این کار را انجام میدهم، درمییابم موضوعی که باعث ناراحتی و عصبانیت من شده، آنقدرها هم خاص و بزرگ نیست که در ذهنم به آن بال و پر دادهام و به سادگی میتوانم با آن کنار بیایم و آن احساس را از خود دور کنم.
کلاسهای انشای مدرسه از این نظر بسیار مفید است که وقتی بچهها انشایشان را میخوانند، دیگران باید به خوبی گوش کنند و مهارت گوشدادن تقویت میشود. از طرفی، باید انشای دوستانشان را نقد و بررسی کنند و ویژگیهای مثبت و منفی آن را بیان کنند. این کار باعث میشود نویسنده انشا، نظرات دریافتی را در انشاهای بعدی بهبود ببخشد و همچنین کسانی که در این نقد و بررسی شرکت میکنند، با بیان ویژگیهای مثبت و منفی، توانایی نوشتن خود را ارتقا دهند. انشا و داستان زمانی جذاب و خواندنی میشود که با توجه به گروه سنی مخاطبان انتخاب و نوشته شود. همچنین، در نوشتن انشا بهتر است قوانین و قواعد مربوطه رعایت شود؛ به عنوان مثال، انشا باید مقدمهای خوب، بدنهای منسجم و نتیجهگیری داشته باشد و از موضوع دور نشود. استفاده از آرایههای ادبی نیز میتواند جذابیت بیشتری به متن ببخشد و خواننده را تا پایان، همراه خود بکشاند.
ستایش سهرابی، ۱۱ ساله، محصل پایه پنجم ابتدایی: من بیشتر اوقات کتابهای داستانی میخوانم. نوشتن به من کمک کرده است احساساتم را بهتر بشناسم و آنها را با دیگران به اشتراک بگذارم. همچنین، نوشتن باعث شده که اعتمادبهنفس پیدا کنم و در مسابقات انشانویسی شرکت کنم و برنده شوم و جوایزی دریافت کنم. از نظر من، ویژگیهای یک داستان خوب این است که باید مفهوم روشنی داشته باشد و نویسنده منظور خود را به شنونده و خواننده در چند جمله کوتاه توضیح دهد.
پانیذ سعیدی، ۱۰ ساله، محصل کلاس پنجم: من تاکنون در کلاسهای نویسندگی شرکت نکردهام و تنها در چند کانال عضو بودهام. من خواندن شعر و داستان را دوست دارم و بیشتر رمانهای خارجی مطالعه میکنم. اولین رمانی که خواندم، «چهجوری تا همیشه زنده باشی» اثر سالی نیکولز بود که بسیار آن را دوست داشتم و تأثیر زیادی بر من گذاشت. این کتاب پای من را به دنیای کتابخوانی و رمانخوانی باز کرد.
ما تاکنون کلاس انشا نداشتیم و تنها در درس نگارش که آن هم شامل نوشتن چند خط انشا بود، شرکت کردهایم. به طور کلی، به نظر من برای نوشتن، ابتدا باید کتابهای زیادی بخوانیم. علاوه بر خواندن کتاب، هنگامی که دایره لغاتمان را گسترش میدهیم، باید به قلم نویسنده نیز توجه کنیم و ببینیم که چگونه نوشته است. سپس باید آنچه را که در ذهن داریم، روی کاغذ بیاوریم و از دیگران تقلید نکنیم.
کیاوش شهسواری، ۱۴ ساله، محصل مقطع تحصیلی هشتم: میزان کتابخوانیام تقریباً متوسط است. در کلاسهای نویسندگی شرکت میکنم؛ اما نه به منظور نویسندگی به طور حرفهای بلکه برای افزایش اعتمادبهنفس و بهبود ارتباط با دیگران. کتابی که برای من الهامبخش بوده، کتاب اولی است که خواندهام و نام آن «موش خبرنگار» است. نویسندهاش الیزا بتادمی است. در درس انشا نیز در مدرسه، بیشتر از کلمات تکراری استفاده میشود. به نظر من، موضوعات لحظهای که اتفاق میفتند، هیجان داستانها و انشاها را بیشتر میکنند.
امیرعلی کمانکش، ۱۴ ساله و دانشآموز کلاس هشتم: تا به حال در کلاس نویسندگی شرکت نکردهام؛ اما همیشه کتاب میخوانم. در زمان مدرسه، در هفته سه الی چهار ساعت مطالعه آزاد دارم؛ اما در تابستان این میزان بیشتر است. کتابهای زیادی خواندهام؛ اما با مطالعه مجموعه کتابهای «دنیای آدمنباتیها» بیشتر به داستاننویسی و رماننویسی علاقهمند شدم.
مطالعه و نوشتن به من کمک کردهاند بتوانم منظور و احساساتم را بهتر به دیگران منتقل کنم. خوشبختانه در مدرسه ما به درس انشا توجه ویژهای میشود. به نظرم یک انشای خوب باید نکاتی داشته باشد؛ از جمله قالببندی مناسب، ایده خوب و استفاده از کلمات متناسب با موقعیتها که باعث جذابتر شدن یک انشا یا داستان میشود.
نظرات