جمعه ۲۰ تیر ۱۴۰۴ - ۱۲:۱۳
«مهدی آذریزدی» در آینه مستند؛ پرتره‌ای تلخ از تنهای محبوب

آذر یزدی در همان دیالوگ‌های ابتدایی فیلم که آرشیوی است به نقد تند وضعیت خانوادگی و مخصوصاً نوع برخورد مادرش می پردازد و فیلم در همان ابتدا با سوژه آشنایی زدایی می‌کند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - رویا سلیمی؛ فیلم مستند «آن مرد دیگر در را باز نکرد» به نویسندگی و کارگردانی سید هادی موسوی به مناسبت روز ادبیات کودک و نوجوان از شبکه مستند پخش شد. این مستند که پیش از اولین اکران خود را در جشنواره سینما حقیقت تجربه کرده بود، پرتره‌ای است شاعرانه از زندگی مهدی آذر یزدی نویسنده ادبیات کودک و نوجوان.

این مستند سعی دارد با واکاوی وجوه پنهان و کمتر مطرح شده زندگی آذر یزدی، تحلیلی روانکاوانه از نوع نگاه و زیست شخصی آذریزدی ارائه دهد. چندین عنصر در این مستند برجسته و با شخصیت سوژه اثر پیوند می خورد. توجه به بافت تاریخی و سنتی شهر یزد و ورود به محل زندگی مهدی آذر یزدی در محله خرمشاه، جایی که او در ابتدای مستند تاکید می‌کند در همان خانه متولد شده است، نقش کلیدی در این فیلم دارد.

دری که باز نشد

هر چند این مستند گفت‌وگو محور نیست اما با معدود افرادی در مورد این نویسنده صحبت می‌شود. آنها هیچکدام ربطی به موقعیت اجتماعی و جایگاه ادبی آذریزدی ندارند. دوستان و همسایگان محله خرمشاه هستند که در تعامل روزمره با او سر می‌کنند، هر کدام اطلاعاتی نسبت به زیست روزمره این نویسنده مطرح می‌کنند.

اما نقش آنها تنها به همین اطلاعات شاید بی اهمیت ختم نمی‌شود. موتیف ثابت کوبیدن در منزل مهدی آذر یزدی از سوی همسایه‌ها و عدم پاسخگویی او در میانه هر روایت کوتاه تکرار می‌شود. موتیفی که اسم فیلم براساس آن انتخاب شده و اشاره به نبود سوژه در زمانه ساخت اثر دارد.

آذر یزدی در همان دیالوگ‌های ابتدایی فیلم که آرشیوی است به نقد تند وضعیت خانوادگی و مخصوصاً نوع برخورد مادرش می پردازد و فیلم در همان ابتدا با سوژه آشنایی زدایی می‌کند. مخاطب عام تلویزیون که نام آذر یزدی برای او با مجموعه کتاب های «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» تداعی می‌شود؛ حالا در قابی بی پرده، او را گریان و پریشان در حال انتقاد از مادر و دوران کودکی سخت و تلخش می‌بیند.

بیان روایت‌های شخصی مستندساز

از همین جا فیلمساز تصمیم می‌گیرد اثرش را بر پایه به قول خود - عقده کودکی - بنا بگذارد و در تمام گفتار متن‌هایی که کارگردان به تحلیل شرایط و زندگی آذریزدی می‌پردازد، اشاره به فقدان‌های متعدد آذریزدی در دوران کودکی و نوجوانی می‌کند. فیلمساز معتقد است این عقده‌ها از او فردی زود رنج، تنهایی طلب و متوقع ساخته که در کنار توجه به زندگی کودکان و نوجوان و فهم نیاز به تولید کتاب کودک، او را اجتماع گریز کرده است.

تحلیل‌هایی که در قالب گفتار متن را نمی‌توان پایه و اساس مستند دانست و سندیت آن را تایید کرد. این اظهار نظرها صرفاً شخصی بوده و فکتی مستقیم نسبت به این تاثیر و تاثر در طول مستند ارائه نمی‌شود.

دریافت نکردن جایزه سلطنتی

در کنار این تحلیل‌ها، اطلاعاتی محدود و خبری از برخی نقاط عطف زندگی آذریزدی نیز مطرح می‌شود که خبروار است. یکی از این نقاط عطف که اتفاقاً می توانست برای مخاطب حائز اهمیت باشد و به شناخت بهتری از آذریزدی کمک کند، تصمیم به عدم دریافت جایزه سلطنتی از سوی اوست. فیلمساز در همان گفتارمتن اشاره می کند که «او برای رفتن به مراسم جایزه سلطنتی باید فراگ می‌پوشید و او به دلیل اینکه بچه‌های محل مسخره‌اش نکنند، نمی‌توانست فراگ بپوشد.»

این نقل قول که گویا از زبان آذریزدی شنیده شده و در مستند می‌شنویم، در حد یک دیالوگ چند جمله‌ای مطرح می‌شود و به سرعت وارد اظهار نظر بعدی می‌شویم. گفتار متن طولانی و چند صدایی مستند، بر تصویر پیشی گرفته و فیلم با توجه به اینکه تصاویر و اطلاعات بسیاری در مورد آذریزدی وجود دارد؛ تمرکز خود را بر انتقال اطلاعات از این طریق گفتار متن گذاشته است.

گفتاری که با اشعار و صدای اردشیر رستمی نیز ترکیب شده و سعی دارد مایه‌های شاعرانه‌ای در روایت داشته باشد. شاید این شاعرانگی به وجه شاعر بودن آذریزدی نیز تاکید داشته و توجه فیلمساز به این بخش از زندگی حرفه‌ای او مرتبط باشد. اما اشعار رستمی کمکی به شناخت بیشتر وجوه فردی و حرفه‌ای زندگی سوژه نمی‌کند.

نپرداختن به چند اصل مهم

در همین گفتار متن‌ها اشاراتی نیز به چند صفت از این نویسنده کودک و نوجوان می‌شود. اینکه او یکی از معماران نهاد کودکی در ایران است و با هانس کریستین اندرسن برابری می‌کند، دو گزاره مهم و قابل تامل است که باز در قالب چند جمله گفته شده و رها می‌شود. در حالیکه می‌توانست براساس همین صفات که مخاطب عام صحت و سقم آن را نمی داند، روایت را در شناخت بیشتر سوژه خود پیش برد.

در بخش های دیگری از مستند که به بازسازی فضایی از زندگی و کودکی این نویسنده پرداخته می‌شود، قسمتی از داستان‌ها و مکتوبات آذریزدی به زبان همسایه ها خوانده شده و به نوعی معرفی کتاب های آذریزدی نیز در اثر در کنار ارائه پرتره‌ای هر چند ناقص از او، می پردازد.

هر چند مستندهایی در مورد این نویسنده کودک و نوجوان ساخته شده است، اما به نظر می‌رسد توجه به جایگاه و نقش آثار او در ترویج و تدوین کتاب کودک و نوجوان مورد توجه نبوده و بیان بخش‌هایی از زندگی این نویسنده، محوریت مستند را تشکیل داده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین