چهارشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۵
جنگ یکی از پر تنش‌ترین و پر کشمکش‌ترین روایت‌هاست/ سفر به روزهای جنگ در کنار گروه تفحص

قم - نویسنده «درخت تنها» با بیان اینکه جنگ پتانسیل این را دارد که انواع کشمکش‌ها و کنش‌ها را با خود به حیطه هنر و ادبیات بیاورد و نویسنده می‌تواند در این حوزه کاملاً نثری تکنیکی و پر کشش بنویسد، گفت: جنگ یکی از پر تنش‌ترین و پر کشمکش‌ترین روایت‌هاست.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): ادبیات داستانی جنگ یعنی داستانی که از جنگ، درباره جنگ و حواشی آن نوشته شود. این نوع ادبیات، جنگ را با تمام تلخی‌ها و شیرینی‌هایش به مخاطب نشان می‌دهد.

با شروع جنگ تحمیلی در پایان تابستان ۱۳۵۹، ادبیات جنگ هم پدید آمد. دگرگون شدن زندگی بر اثر جنگ، مسائل تازه‌ای را در دستور کار ادبیات قرار داد. نویسنده‌ها نسبت به جنگ و پیامدهای آن بی‌تفاوت نماند، برخی در ستایش از حماسه‌آفرینی رزمندگان نوشتند و گروهی نیز تأثیر آن بر زندگی مردم عادی را بازتاب دادند.

یکی از ویژگی‌های ممتاز دفاع مقدس، حضور اندیشه‌ها و احساسات دینی در آن است، تا آنجا که می‌توان ادبیات جنگ را ادبیات دینی نیز نامید. در چنین ادبیاتی، اندیشه‌های متافیزیکی، بیش از هر چیز در پیش‌برد عناصر داستان مؤثر است. به تعبیری اندیشه‌ها و احساسات دینی، جای اندیشه‌های مادی‌انگارانه را می‌گیرد و آنچه باعث و انگیزه حرکت و عمل قهرمان می‌شود، اعتقاد به باورهای دینی و مذهبی است. همچنین در ادبیات دفاع مقدس، شاهد تلفیق حماسه دینی و تاریخی با حماسه‌های جنگ هشت‌ساله هستیم.

حامد جلالی داستان‌نویس و منقد ادبی و نویسنده رمان «وضعیت بی‌عاری» آخرین اثرش را در این حوزه نوشته است و کتاب «درخت تنها» را از سوی انتشارات جمکران راونه بازار کرده است. با او درباره ادبیات داستانی و تازه‌ترین اثرش به گفت‌وگو نشستیم.

-قبل از هر چیز می‌خواستم تعریفتان را از ادبیات به عنوان یک پدیده بیان کنید.

سؤال خیلی سختی است! در چند سطر نمی‌توانم تعریفی بگویم، البته این را باید قبلش بگویم که اصلاً من بلد نیستم تعریف چیزی را بگویم، من و شما نویسنده‌ایم و بلدیم آن مفهوم را بنویسیم. حتی توی کلاس‌های نویسندگی هم نمی‌توانم به هنرجوها تعریف عناصر داستان را بگویم، بهشان یاد می‌دهم آن عنصر یا آن مفهوم را بنویسند. ادبیاتی که من می‌نویسم شامل داستان، رمان و روایت خاطره است. هر کدام دنیای خودشان را دارند، اما یک عنصر مهم در همه‌شان مشترک است و آن زبان است. اعتقاد دارم که ما دسته‌بندی در زبان نداریم و اینکه می‌گفتند زبان انواع مختلفی دارد مثل علمی و ادبی و غیره، دیگر دوره‌اش تمام شده است و اعتقادم این است که فقط یک زبان در دنیا کاربرد دارد و آن هم زبان داستان است.

اگر همه مؤلفین در تمام رشته‌ها به این زبان مسلط باشند و کتاب‌های علمی مثل فیزیک و شیمی و پزشکی و مهندسی و غیره با این زبان نوشته شوند، مخاطبین بیشتری خواهند داشت. برای من عنصر زبان شرط اصلی است. با این پیش فرض می‌توانم بگویم ادبیات یعنی نوشتن، یعنی آنچه را می‌بینیم، می‌خوانیم، درک می‌کنیم، می‌شنویم، می‌بوییم، لمس می‌کنیم، می‌چشیم و می‌گوییم را بنویسیم و سعی کنیم به آن شکل بدهیم؛ طوری که دیگران هم به همان درک ما برسند و بتوانند از آن لذت ببرند. طوری پرداختش کنیم که نه زیاده‌گویی داشته باشد که مردم از خواندنش زده شوند و نه آن قدر کم باشد که نفهمندش! این‌ها یعنی درست نوشتن، یعنی خلق ادبیات و...

-صرف‌نظر از اینکه ادبیات «چگونه گفتن» است و بخشی از آن همان زبان است که به آن اشاره کردید اما همه آن نیست چرا که «چه گفتن» نیز هست. در ادبیات مقاومت و پایداری دنبال چه چیزی برای گفتن هستید؟

ابتدا باید چیزی را با هم حل کنیم یا بهتر بگویم قراردادی با هم بگذاریم، من اعتقادی به این دسته‌بندی‌ها ندارم؛ ادبیات، ادبیات است. اگر هم تقسیم‌بندی بشود، به چیزهایی دسته‌بندی می‌شود که در آن‌ها موضع‌گیری یا قضاوت نباشد. مثلاً وقتی می‌گوییم ادبیاتِ دفاعِ مقدس، اصل ادبیات‌بودن که یک نوع هنر است را نقض کرده‌ایم؛ هنر باید تعلیق داشته باشد و اگر دارای پیامی می‌خواهد باشد در مسیر پرداخت آن، پیام قطره‌چکانی به مخاطب تزریق شود. فکر کنید که ما بگوییم ادبیات دفاع مقدس، یا مقاومت، یا پایداری، در این صورت ما همان ابتدا لو داده‌ایم که مخاطب با چه پیامی روبه‌روست و اصلاً دیگر هنری شکل نمی‌گیرد.

-پیشنهادی هم دارید؟

بله، بهترین راه این است که بگوییم ادبیات جنگ. بگذاریم مخاطب خودش در مسیر کار پی ببرد که این جنگ یک نوع مقاومت یا پایداری بوده است، یا این جنگ یک نوع دفاع بوده و این دفاع برای مدافعان مقدس بوده است. این نشان‌دادن و آرام‌آرام به مخاطب اطلاعات‌دادن تا رساندنش به این مفهوم، یعنی خلق هنر و ادبیات.

جنگ یکی از پر تنش‌ترین و پر کشمکش‌ترین روایت‌هاست/ سفر به روزهای جنگ در کنار گروه تفحص

-ولی بالاخره این دسته‌بندی الان شکل گرفته و به نظر می‌رسد راه خودش را پیدا کرده است.

باز هم می‌گویم که این‌ها اعتقاد من است بر اساس چیزی که در این سال‌ها از کتاب‌های تئوری هنر و ادبیات خوانده‌ام و یا در محضر اساتیدم یاد گرفته‌ام و ادعا ندارم صددرصد درست است، و قابل بحث و مناظره است.

-اجازه بدهید صریح‌تر سوالم را بپرسم. آیا بین ادبیات جنگ و ادبیات دفاع مقدس تفاوتی قائل هستید؟

در سؤال قبلی فکر می کنم به این مسئله جواب دادم و اگر بخواهم کوتاه بگویم من معنی چیزی به نام ادبیات دفاع مقدس را نمی‌فهمم، چون کلمه «دفاع» و کلمه «مقدس» هر دو موضع‌گیری هستند و هر دو دارای پیام هستند و قبل از خواندن کتاب، پیام و اطلاعات نهایی را به خواننده لو می‌دهند، و دیگر مهم‌ترین اصل خواندن ادبیات که لذت و کشف‌وشهود است، در مخاطب شکل نمی‌گیرد؛ پس بهتر است بگوییم: «ادبیات جنگ» و اگر بلد بودیم درست بنویسیم و پرداخت کنیم، نشان بدهیم داریم از جنگی حرف می‌زنیم که دفاع بوده است و نه حمله، و این دفاع برای مدافعینش مقدس بوده است.

-اما به نظرم مفهوم ادبیات مقاومت یا ادبیات پایداری قدری با ادبیات جنگ و ضد جنگ تفاوت دارد؟

ادبیات ضد جنگ را هم راستش نمی‌فهمم! ظاهراً در ایران فقط این واژه کاربرد دارد. وقتی شما ادبیات جنگ را مساوی با ادبیات دفاع مقدس فرض می‌کنید، یقیناً کسی که اثرش آنگونه که باید دفاع مقدس را نشان ندهد، احتمالاً اسمش را می‌گذارند ادبیات ضد جنگ! برای همین من به کاربرد واژه دفاع‌مقدس در اذهان عموم کاری ندارم و به صورت کلی عرض می‌کنم: مگر وقتی ما داریم از جنگ حرف می‌زنیم می‌خواهیم از جنگیدن دفاع کنیم و بگوییم کار درستی است؟! چه انسان عاقلی از جنگیدن دفاع خواهد کرد و آن را کاری پسندیده می‌داند؟! جنگ به طور کلی مطلوب نیست و انسان ذاتاً صلح‌جو است و ذاتاً دنبال آرامش است. اگر جنگ خوب بود، در تعریف بهشت خداوند این نکته را هم اضافه می‌کرد که بهشت جایی است که در آن جنگ هم داریم، ولی در تعاریف بهشت که مدینه فاضله و اُتوپیا است، ما فقط آرامش را می‌بینیم و انسان‌هایی پاک که همه در صلح و دوستی زندگی می‌کنند. اگر از این منظر نگاه کنیم ادبیات ضد جنگ بد نیست.

-با این پیش‌فرض در همین فضای فکری خودتان دنبال چه هستید؟ یا بهتر بگویم دنبال چه می‌گردید؟

حالا با این فرض که من در ادبیات، آن هم ادبیاتی که در حوزه جنگ دنبال کسانی است که مقاوم و پایدار بوده‌اند، یا از حریم کشورشان و اعتقاداتشان دفاع کرده‌اند، دنبال چه می‌گردم؟! باید عرض کنم، من به عنوان نویسنده به هر پدیده‌ای که جالب و قابل گسترش باشد و یا طرحی نو داشته باشد و یا بتوانم در پرداخت، کار نویی انجام دهم، باید واکنش نشان بدهم، و جنگ یکی از پر تنش و پر کشمکش‌ترین‌هاست. جنگ پتانسیل این را دارد که انواع کشمکش‌ها و کنش‌ها را با خود به حیطه هنر و ادبیات بیاورد و نویسنده می‌تواند در این حوزه کاملاً نثری تکنیکی و پر کشش بنویسد؛ همان طور که بهترین کارهای دنیا اغلب کارهایی بوده و هستند که در مورد جنگ نوشته شده‌اند.

-اگر بخواهیم یک صورت‌بندی داشته باشیم این نوع ادبیاتی که درباره آن در حال گفت‌وگو هستیم، با چه نوع انسان‌هایی سروکار دارد؟ آیا می‌توان اینگونه به موضوع نگاه کرد؟

این نوع ادبیات، با انسان‌هایی سر و کار دارد که خصوصیات خاصی دارند که بخشی تیپیکال است و بخشی هم کاملاً منحصر به فرد و شخصیت‌ساز. هر دو بخش برای رمان و حتی روایت‌خاطره جذاب است. و از طرفی امثال من که سن کم داشتند و به جنگ نرفتند، اما موشک‌ها و راکت‌ها و بمب‌های دشمن را که بر سر شهرمان باریده شد را دیده‌اند، تشییع شهیدان را دیده‌اند، حجله‌ها و پلاکاردهای سیاه را دیده‌اند، مدام صوت محزون عبدالباسط را شنیده‌اند و بوی گلاب همیشه در مشامشان بوده است، چگونه می‌توانند از این لحظه از تاریخ، ننویسند؟ ما کنار آدم‌هایی درس خوانده‌ایم که امروز خندان بودند و فردا گریان، به خاطر اینکه یکی از اعضای خانواده یا همه اعضای خانواده‌شان دقیقاً روزی که پیش ما داشتند می‌خندید، زیر آوار بمب یا موشکی شهید شده بودند. از این‌ها ننوشتن، ظلم به هیچ جامعه‌ای که نباشد، ظلم به خودمان است و ننوشتنشان انگار ما را پیش این چشم‌ها که دیده‌اند، این گوش‌ها که صدای ضجه شنیده‌اند و … مدیونمان می‌کند. پس راحت بگویم برای اینکه مدیون خودم نباشم در این حوزه قلم زده‌ام؛ هم در داستان کوتاه، هم رمان و هم روایت‌خاطره از این دوره هشت ساله که به ما حمله شد و جنگی بر ما تحمیل شد و جوانان و نوجوانان ما برای دفاع رفتند، و این دفاع چون از کشور و از ناموس بود، قطعاً دفاعی مقدس بود، نوشته و می‌نویسم، همچنان که به پدیده‌های دیگر می‌پردازم و هیچکدام را به خاطر دوست داشتن عده‌ای که این طرف نشسته‌اند یا آن طرف، ننوشته و نمی‌نویسم. قطعاً نویسنده واقعی برای مدیون نشدن خودش به خودش می‌نویسد و من هم سعی دارم نویسنده‌ای واقعی باشم.

-اگر به فضای ادبیات دفاع مقدس نگاهی بیندازیم این روزها بخش عمده نویسنده‌های این گونه از ادبیات داستانی را زنان تشکیل می‌دهد. به این معنا که زنان نویسنده در این حوزه بیشتر قلم می‌زنند. این استقبال را ناشی از چه می‌دانید؟

من ادبیات جنگ را که به معنای واقعی ادبیات، نوشته شده باشد، آن قدر که باید بررسی نکرده‌ام که ببینم دقیقاً زنانه است یا مردانه، تا جایی که رمان‌ها را دیده‌ام، هیچ تفاوتی در خلق آثار جنگ بین زن و مرد نمی‌بینم. البته اینکه زنان در جمع‌آوری اطلاعات در خصوص این نوع ادبیات، جزئی‌نگرتر هستند را کتمان نمی‌کنم؛ اما راستش اگر نویسنده واقعاً بخواهد نویسنده باشد، و اگر جزئی‌نگری را نوعی روحیه زنانه بدانیم، نویسنده باید این خصلت زنانه را داشته باشد، حتی اگر مرد باشد. به قول یونگ آنیما و آنیموس در همه انسان‌ها وجود دارد و و نویسنده باید بداند چه موقع هر کدام از این دو را فعال کند تا به مقصودش برسد.

آیا چشم‌اندازی برای ادبیات جنگ یا مقاومت متصور هستید؟

در آینده ادبیات جنگ قطعاً بهتر خواهد شد، و در پژوهش واقع‌بینانه‌تر خواهیم شد و این کمک می‌کند که ادبیات و هنر خلق شوند.

-ممنونم. می‌خواهم به آخرین اثرتان بپردازم که اتفاقاً در حیطه همین ادبیات مقاومت یا پایداری دسته‌بندی می‌شود یا به قول خودتان ادبیات جنگ. ظاهراً قرار بود اسم دگیری برای کتاب انتخاب کنید. چرا «درخت تنها»؟

اسم‌هایی در نظرم بود، مثل «من زین‌الدین را نکشته‌ام» یا «من قاتل پسرتان نیستم» یا… اما بیشتر نظرم روی اسم «رد» بود، که اشاره به مسائل خاصی داشت و تقریباً اسمی نمادین بود، یعنی دالی بود که بر مدلول‌های مختلف دلالت می‌کرد و در ذهن مخاطبین مختلف، معانی مختلفی را زنده می‌کرد. عناوین مطرح شدند در جلسه‌ای که با مدیر نشر داشتم و بالاخره به این نتیجه رسیدیم که این اسم برای مخاطبین مناسب‌تر است.

جنگ یکی از پر تنش‌ترین و پر کشمکش‌ترین روایت‌هاست/ سفر به روزهای جنگ در کنار گروه تفحص

- «درخت تنها» روایت زندگی و حضور «حسین برزگر» از رزمندگان لشکر ۱۷ علی‌بن‌ابیطالب قم در جبهه‌ها و بعد از پایان جنگ در تفحص شهدا است. چه شد که سراغ این بخش از جنگ رفتید؟

راستش من قبل از این چندین کار در خصوص خاطره روایت کرده بودم، البته دوتای آن خاطرات روحانیون در تبلیغ بود و یکی هم خاطره دوچرخه‌سواری که با دوچرخه یکی از کشورهای آفریقایی را رکاب زده بود، برای همین دوستان می‌دانستند که این کار یکی از دل‌مشغولی‌های من است و به من این طرح را پیشنهاد کردند.

نهایتاً تحقیق در مورد حاج حسین و نوشتن روایت‌خاطره ایشان را به من پیشنهاد کردند. از طرفی من هم دنبال این بودم که چیزهایی که این سال‌ها گفته‌ام درباره این نوع ادبیات را در اثرخودم پیاده کنم، کما این‌که در رمان «وضعیت بی‌عاری» این کار را کرده بودم، اما دوست داشتم در یک روایت‌خاطره این اتفاق بیفتد.

ترکیب جنگ با خاطرات تفحص هم کاری بود که قبلاً انجام نشده بود و برایم جذاب بود و اینکه حاج حسین خودش حضور فیزیکی داشت و می‌توانستم با او حرف بزنم و حتی سفرکنم، هم جذابیت کار را برایم بیشتر کرد. البته در نهایت نسخه اصلی که مطابق با اعتقاداتم در مورد تحول ادبیات این چنینی بود و رساندنش به استانداردهای جهانی را ناشر نپذیرفت و باز هم همان دلیلی که قبلاً اشاره کردم را داشت، اینکه این ناشر و این نوع ادبیات جامعه مخاطب خاص خودش را دارد و این تحول یک‌باره، همین مخاطبین را هم از دست می‌دهد و چون هنوز باب نشده، مخاطبین مخالف این جریان را هم جذب نخواهد کرد، برای همین مجبور شدم نسخه دومی برای نشر آماده کنم که هم در زاویه دید کاملاً متفاوت بود؛ هم در چینش فصول و هم در نوع روایت.

-می‌توانید درباره نسخه اول کمی توضیح دهید؟

نسخه اصلی چیزی میان روایت‌خاطره و رمان‌خاطره بود که در آثار ادبیات جنگ غرب بارها انجام شده است اما نهایتاً این اثر روایت‌خاطره‌ای شد با روایت متداول اول شخص و فصولی که تا حدودی خطی هستند. البته بعضی تکنیک‌ها که مد نظرم بود، نهایتاً در اثر دوم ماند و حتی بعضی تابوشکنی‌ها در روایت؛ مثل چیزهایی که شاید از دید خیلی‌ها، حرف‌های مگو هستند. مثلاً فصل اول کتاب به جنایتی می‌پردازد که بسیار فجیع بوده است و تا به حال با گذشت ۲۲ سال که از کشفش گذشته، در هیچ کتاب و یا سایتی درج نشده و از این بابت خوش‌حالم که لااقل در این موضوعات دستم باز بوده و سپاس‌گزار ناشر محترم هستم.

-فرمودید که درباره خاطرات تفحص قبلاً کاری انجام نشده بود؟

بله، در این موضوع یک یا دو کتاب کار شده است، ولی مؤلفین کسانی بودند که با گروه تفحص همراه بوده‌اند و خودشان جزئی از این نیروها شده بودند و فقط هم به تفحص پرداخته‌اند. تفاوت فاحش «درخت تنها» با آن آثار این است که راوی از ابتدای جنگ و حتی قبل از جنگ و قبل از انقلاب روایتش را شروع می‌کند، راوی نیروی تعاون بوده و در طول جنگ چیزهایی نقل می‌کند که کمتر شنیده‌ایم، در تفحص هم یکی از معدود آدم‌های خبره تفحص است که نامش را هر کسی که در تفحص شهدا دستی داشته باشد شنیده است و با تمام این اوصاف رئیس یا فرمانده نبوده است.

-در مسیر نوشتن کتاب چه فعالیت و اقدامات میدانی در راستای تحقیق و پژوهش انجام دادید؟

ابتدا مصاحبه کردم. برای دقت بیشتر در مصاحبه‌ها، نقشه‌های ۱۰۰ در ۷۰ از مناطق جنگی تهیه کردم که لمینت براق کردم تا بتوانم کف زمین پهن کنم و موقع مصاحبه با ماژیک تخته وایت برد، بتوانیم علامت بزنم تا یک بار از این طریق در مناطق سفر کرده باشم. در همین حین عکس‌های آن دوران را هم بررسی می‌کردم که این کار منجر شد به اینکه من آلبومی جدید برای حاج حسین بسازم که در آلبوم جدید عکس‌ها بهتر حفاظت می‌شدند و زیر آن در مقوایی که عکس‌ها روی آن چسبانده بودم اطلاعاتشان درج شد و هر کدام در کاور و زونکنی جدید قرار گرفتند که دسترسی به عکس‌ها و اطلاعات بسیار آسان باشد. و همین طور در مورد مدارک مربوط به جنگ و تفحص حاج حسین که آن‌ها هم همین طور کاور و زونکن شدند تا همیشه کنارمان باشند.

حاج حسین سررسیدهایی از سال‌های تفحص داشتند که این‌ها را اگر می‌خواستم همیشه جلوی دستم باشد، مستهلک می‌شدند و برای همین همه را اسکن کرده و از آن‌ها پرینت گرفتم و هر کدام را بنابر منطقه دسته‌بندی کردم و این پرینت‌ها که طبق مناطق و تاریخ‌های مختلف صحافی شده بودند، همیشه کنارمان بود.

بعد از مصاحبه‌ها در یکی از سفرهای تفحص که نیروها در کمپ شهید زنگنه در گمرک خرمشهر اقامت داشتند، با ماشین خودم راهی خرمشهر شدم که خرداد ماه بود و دمای هوا ۵۵ درجه سانتی‌گراد. با ماشینم رفتم تا آن نقاطی که روی نقشه سفر کرده بودم را حالا به صورت فیزیکی سفر کنم و ببینم؛ مثل مناطق عملیاتی و یادمان‌های حسینیه، نهر خین، شهدای رمضان، شلمچه، والفجر هشت و … یک هفته‌ای که توی کمپ شهید زنگنه بودم با حاج حسین باز گفت‌وگو داشتم و حالا دسترسی به بقیه دوستانش هم داشتم که بعضی هم‌رزمان دوران جنگش هم بودند.

بعد از تحقیقات کتابخانه‌ای و سفر و تحقیقات میدانی، به قم برگشتم و با بعضی هم‌رزمان و یا دوستان تفحص حاج حسین گفت‌وگوهایی داشتم و حتی یک مورد با یکی از بزرگان موسیقی قم که شنیدم در زمان سربازی همراه حاج حسین شاهد یکی از صحنه‌های ناگوار در تفحص بوده است رفتم و با ایشان هم گفت‌وگویی داشتم. و نهایتاً کتاب‌هایی که در این حوزه نوشته شده مثل دایره‌المعارف لشگر علی‌ابن‌ابیطالب و… را بررسی کردم. همیشه هم روبه‌رویم پرینت‌های عملیات‌های مختلف و اطلاعات کامل آن‌ها به دیوار اتاقم چسبیده بود.

-معمولاً ورود به این حوزه‌ها با سختی و مشکلاتی همراه است، شما با این سخت‌گیری‌ها مواجه شدید؟ نهادها برای در اختیار گذاشتن منابع چقدر با شما همکاری کردند؟ خاصه کمیته مفقودین چقدر اطلاعات در اختیار شما گذاشت.

متأسفانه ریاست گروه مفقودین جنگ با نامه‌ای که کنگره قم زده بود، در خصوص اینکه من بتوانم همراه گروه تفحص به عراق بروم و از نزدیک کار تفحص را انجام دهم یا ببینم، موافقت نکردند و حتی با اینکه من در کمپ حضور داشته باشم. اینکه به کمپ رفتم خودسرانه بود که البته ایشان فهمیدند و با این کار مخالفتی نکردند. لشگر هم هیچ کمکی در این مسئله نکرد و فقط چند بزرگواری که از فرماندهان و نیروهای قدیمی لشگر بودند که با کنگره همکاری داشتند، همراهی کردند و اطلاعات خوبی در اختیارم گذاشتند و دوستان نزدیک حاج حسین که اندک خاطراتی را به من منتقل کردند.

-به توجه به سختی و صعوبت کار، خاطره گفتنی وجود دارد که برایمان بگویید؟

مهمترین خاطره من سفر به خوزستان و خرمشهر است که یک هفته کنار گروه تفحص بودم. برایم بسیار جذاب و جالب بود که این انسان‌ها اصلاٌ از زمان جنگ عبور نکرده‌اند و زمان برایشان متوقف شده است. فکر می‌کردم که دقیقاً توی همان فضا هستم، البته من جبهه را از نزدیک ندیده بودم و فیلم‌های سینمایی هم خیلی قابل استناد نیستند، اما روایت فتح شهید آوینی را دیده بودم و می‌بینم و طبق آن مستندها، این انسان‌ها واقعاً زمان برایشان متوقف شده بود و همان سادگی و صفا و پاکی هنوز در بینشان بود.

حتی همان رفتارها؛ مثل واکس صلواتی صبح جمعه. این ویژگی زیبا برایم بهترین خاطره از این کار بود و البته صفای جناب برزگر و بی‌ادعایی و ساده‌زیستی ایشان. این بزرگوار واقعاً مثال‌زدنی هستند؛ از انسان‌هایی که تمام عمر فقط برای رضای خدا و فقط برای خشنودی دل مردم زحمت کشیده‌اند و حتی زمانی که به قم بر می‌گردد، در یک کبابی کار می‌کند تا خرج زندگی را در بیاورد و این نشان می‌دهد؛ هستند آدم‌هایی که هنوز مخلص هستند و هیچ توقعی از انقلاب و مردم ندارند و هر کار کرده‌اند را وظیفه می‌دانند و تازه گله دارند که چرا کمتر کار کرده‌اند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها