به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، غلامعلی حدادعادل در افتتاحیه همایش «غالب دهلوی؛ پاسدار زبان فارسی» که امروز، ۲۳ مهر به میزبانی فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزار شد، عنوان کرد: توجه به میراث فرهنگی و زبان ادبی ایران در سرزمینهایی فراتر از ایران امروز یکی از وظایف فرهنگستان زبان و ادب فارسی است و ما علاقهمندیم تاریخ زبان و ادب فارسی را در قلمرو پهناور ایران فرهنگی بدانیم و معرفی کنیم. به همین جهت فرهنگستان زبان و ادب فارسی از ۳۰ سال پیش تصمیم گرفته که پیشینه هزار ساله زبان و ادب فارسی را تدوین و از فراموش شدن حفظ کند. ما از نخستین روزهای آغاز به کار فرهنگستان گروه زبان و ادب فارسی در شبه قاره را تشکیل دادیم که یکی از دستاوردهای آن تألیف دانشنامه زبان و ادب فارسی در شبه قاره بود و پنج جلد از آن تاکنون منتشر شده است. سه جلد دیگر بهزودی منتشر میشود و تا دو یا سه سال دیگر شاهد تکمیل آن خواهیم بود.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی با بیان اینکه سالهاست گروه شبه قاره فرهنگستان مجله تخصصی منتشر میکند و یک سلسله همایش علمی و ادبی درباره مناسبات ایران و هند در فرهنگستان و گروه شبه قاره تشکیل شده، افزود: در تمام همایشها از همکاری خوب سفارت و رایزینی فرهنگی هند استفاده کردهایم.
وی با اشاره به اینکه غالب شاعری بزرگ و تأثیرگذار است، گفت: اشعار این شاعر بزرگ جای تحقیق گسترده دارد و هنوز به نحو شایسته در کشورمان شناسانده نشده است. معرفی غالب به ادیبان ایرانی معرفی یک سرمایه بزرگ ادبی است چراکه تاکنون شاعران فارسیگوی هند چنانکه باید شناسانده نشدهاند. بیدل دهلوی نیز تا چند سال پیش در حاشیه بود و ایرانیان کمی با اشعارش انس داشتند ولی در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی دوباره معرفی شد و امروز بیدلشناسی بهتدریج در ایران جایگاه مییابد و سالی نیست که کتاب یا دیوان شعری درباره وی منتشر نشود. میتوان گفت دوره بیدلشناسی در ایران فرارسیده است.
حدادعادل با بیان اینکه حتی امیرخسرو دهلوی هم چنانکه باید در ایران معرفی نشده است، افزود: در میان شاعران فارسیگوی هند اقبال بیشتر شناخته شده است؛ نه به جهت شعری بلکه به دلیل محتوا و اندیشه وی و ما برای معرفی امثال غالب کار نکرده زیاد داریم.
وی همچنین به برنامهریزی شهرستان ادب برای چاپ دیوان شاعران فارسیگوی هند اشاره کرد و گفت: در این راستا تاکنون یک چاپ از دیوان بیدل منتشر شده و تصحیح دیوان واقف لاهوری به چاپ رسیده است.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی افزود: زمانه زندگی غالب مقارن با قوتگرفتن استعمار انگلیس و تسلط امپراتوری انگلیس بر هند و مقابله با زبان فارسی بود که به دنبال آن شاهد افول فارسی در هند هستیم. غالب آخرین شاعر بزرگ دوران گورکانیان است که پس از وی زبان فارسی افول کرد و میتوان وی را واپسین تابش خورشید فارسی قبل از غروب در هند دانست.
وی با اشاره به اینکه غالب در زمانی شعر میسرود که در ایران اعراض از سبک هندی بود، گفت: شاعرانی مانند مشتاق و صبا و هاتف به سبک عراقی و خراسانی برگشته بودند و ما نشانههایی از فاصلهگرفتن از سبک هندی را در اشعار غالب نیز میبینیم.
حدادعادل همچنین عنوان کرد: غالب در هر دو زبان فارسی و اردو ماهر بوده و در نثر و شعر اردو الگوی نویسندگان پس از خود به حساب میآید. اگر به تحقیقاتی که درباره وی به زبان اردو شده توجه کنیم چند برابر تحقیقات به زبان فارسی است.
حدادعادل همچنین با تأکید بر اینکه شعر غالب از تکلفهای مزاحم فهم دور و دارای دلنشینی و ظرایف بسیار است، سه غزل از این شاعر را با مطلعهای «شبهای غم که چهره به خوناب شستهایم»، «بیا که قاعده آسمان بگردانیم» و «ای موج گل نوید تماشای کیستی» قرائت کرد.
چه چیزی باعث محبوبیت غالب در هند شده است؟
در این مراسم همچنین رودرا گائوراو شرست، سفیر هند در سخنانی با بیان اینکه غالب به همان اندازه که مورد علاقه و تحسین عالمان و منتقدان ادبی هند است، موردعلاقه مردم عادی هند، صرف نظر از زبان مادری یا دین آنهاست، به برخی از جنبههای کلی زندگی و شعر غالب که او را در میان عامه مردم هند محبوب کرده، اشاره کرد و توضیح داد: غالب در هند آنچنان محبوب است که مردم اغلب از معروفترین اشعار او به عنوان عبارات رایج محاورهای در موقعیتهای خاص استفاده میکنند. به عنوان مثال، هنگام پذیرایی از مهمان، مردم ممکن است به طور طبیعی شعری از او با این مضمون را بخوانند «به قدرت خدا، معشوق به خانه ما رسید. گاهی به او نگاه می کنیم، گاهی به خانه خود» یا هنگامی که مردان جوان هندی عاشق می شوند، ممکن است حسرت شان را برای عدم توانایی در انتقال جدیت اشتیاق خود به معشوق با یادآوری شعر معروف غالب با این مضمون بیان کنند «وقتی او به من نگاه میکند، چهرهام از خوشحالی میدرخشد. پس او باور نمیکند که من چه عاشق بیماری هستم»
وی با طرح این پرسشها که چه چیزی باعث محبوبیت غالب تا این حد در هند شده است؟ و چه چیزی باعث میشود که هندیها برای بیان شادیها و غمها و در شوق دلدادگی به معشوق و اندوه فقدان عزیزان به شعر او تکیه کنند؟ عنوان کرد: همان طور که میدانیم، هند یک کشور چند مذهبی است. تقریباً تمام ادیان اصلی جهان در هند حضور دارند. کاملاً واضح است که چنین جامعهای بدون ذهنیتی انعطافپذیر که پذیرای آن یگانگی بنیادین همه سنت های معنوی باشد، نمیتواند دوام بیاورد. این روح پذیرش مذهبی در هیچ کجا بیشتر از شعر غالب آشکار نیست. بیایید دو نمونه از آن را در شعر غالب ببینیم. با این مضامین که «سبحه و زنار کسی را نگه نمیدارد. این وفاداری است که آزمایش واقعی شیخ و برهمن است» یا «وفاداری به شرط استواری اصل ایمان است. برهمن اگر در بتخانه بمیرد سزاوار است که در کعبه دفن شود.» واضح است که غالب حقیقتاً نمایانگر سنتهای معنوی جامع و سازگار هند است که همواره بر یگانگی همه انسانها و یکسانی بنیادین بین همه ادیان تأکید داشته است. این همان روحیه ای است که کتاب مقدس هند باستان ریگودا سعی در توضیح آن دارد، وقتی میگوید "Ekam Sat, Vipra Bahudavadanti" یعنی تنها یک حقیقت وجود دارد، اما خردمندان مختلف آن را به نام های مختلف مینامند. از این رو، جای تعجب نیست که غالب برای ذهن مردم هند جذبهای قوی دارد.
سفیر جمهوری هند همچنین در بخشی از سخنان خود گفت: دومین جنبه غالب که او را در میان مردم عادی هند بسیار محبوب می کند لطافت طبع و زیرکی اوست. دهها داستان در مورد شوخی های او با شعرای هم عصر، شخصیتهای مرجع و حتی خودش وجود دارد. حتی عقاید مذهبی نیز از شوخ طبعی غالب در امان نماندهاند، چنانکه در اشعارش میبینیم، مثلاً در بیتی با این مضمون «حقیقت جنت معلوم است ای غالب، لیک خیالی است واهی که دل را خوش میکند»
جایگاه رفیع انسان در اشعار غالب
در این مراسم همچنین آزرمیدخت صفوی، مدیر سابق بخش فارسی دانشگاه علیگر پیش از دریافت جایزه خود به عنوان برگزیده چهاردهمین دوره جایزه فارابی در سخنانی با اشاره به اینکه شعر فارسیب غالب لذتبخشتر از اشعار اردوی وی است، عنوان کرد: البته غالب توانست در اشعار اردو نیز سبکی خاص خلق کند.
وی با اشاره به اینکه بهترین معلم غالب تجربه شخصی وی بوده افزود: وی شاهد روزهای سیاه و بحرانهای سیاسی شدیدی بوده و توانسته با شجاعت در زمانی که میخواستند زبان فارسی را در هند افول دهند به فارسی شعر سروده و گفته «فارسی بین تا ببینی نقشهای رنگ رنگ». وی آخرین شاعر دوران گورکانی بود که اندیشه نو توانست غلغلهای ایجاد کند.
صفوی با تأکید بر جایگاه رفیع انسان در اشعار دهلوی گفت: وی صوفی یا عارف نبود، فقط یک انسان شیفته بود که به همنوعانش عشق میورزید و انسان را با تمام زشتی و زیباییهایش دوست داشت. شعر غالب به مخاطب امید میدهد و وی مدافع دوستی و مودت میان ادیان بود.
پایانبخش مراسم افتتاحیه همایش یک روزه «غالب دهلوی؛ پاسدار زبان فارسی» رونمایی از کتاب «مهر نیمروز» تصحیح کریم نجفی برزگر و «غالب دهلوی» تالیف مهدی فیروزان بود.
نظر شما