نشست نقد و بررسی کتاب «سایه ناتمام» با حضور نویسنده کتاب زینب پاشاپور، منتقد و کارشناس محمد قاسمیپور و به دبیر نشست حمید بشیری در سالن یاس نمایشگاه کتاب تهران برگزار شد.
محمد قاسمیپور کارشناس و منتقد در این نشست گفت: نوع دیدگاه بانوان به مشاغل و جزئی تر و دقیق تر است و خانم پاشاپور نیز به واسطه اینکه خودشان فرزند دوقلو دارند داستانی که از شهید صانعی و برادر دوقلویش روایت کرده اند به گونهای است که خود ایشان درباره این مسئله درک بیشتری دارند چون خودشان فرزندان این چنینی را دارند پرورش میدهند.
وی افزود: در هنگام خواندن این کتاب از این بابت که نویسنده این کتاب یک خانم است، اذیت نشدم. روایتهای ایشان به جای اینکه به واسطه خانم بودنشان باعث شود تا احساس بدی داشته باشم. روایات با ظرافت زنانه شود، معمولاً منطقی و آگاهانه و عاقلانه بود.
زینب پاشاپور؛ نویسنده کتاب در ادامه بیان کرد: نوشتن برای شهدا هم تکلیف است و هم وظیفه و برای اینکه کسی بتواند برای شهدا قلم به دست بگیرد و خاطرات و روایات آنها را به رشته تحریر در بیاورد تنها با عنایت شهدا امکان پذیر است. اینجا میخواهم بخش از سخنان محمد قاسمپور را رد کنم مبنی بر اینکه دنیای دوقلوهای پسر با دوقلوهای دختر میکند. خودم دخترهای دوقلو دارم با دنیای دوقلوها کامل آشنایی دارم حالا در داستان زندگی فرشید فرشاد یا همان حسین احمد قصه ما که راه متفاوتی از اعضای خانواده را برای آیندهشان در نظر گرفتند نیز همین است.
پاشاپور درباره منابع و اسامی ذکر شده در کتابش نیز افزود: برای ذکر اسامی و آدرسها در کتاب به تحقیق و تفحص پرداختم چون برخی آدرسها و اسامی دچار تغییر شده بودند.
زینب پاشاپور درباره زبان محاوره و شکستهنویسی کتاب بیان کرد: یک تعمدی پشت این کار من بود برای اینکه میخواستم به صورت غیرمستقیم عنوان کنم که این دو شخص یک زندگی و یک هدف را دارند پیش میبرند، حتی در میان متنهای کتاب از وصیتنامه و دستنوشتههای شهید نیز گنجانده شده که آن هم عمدا با متن کتاب یکدست شده و قابل تشخیص نیست. این هم برای آن است که خواننده برای یکبار هم که شده وصیتنامه و دستنوشتههای شهید را بخواند بدون آنکه بداند این متنها از دستنوشتهها و وصیتنامه شهید است.
وی افزود: در خاطرهنگاری به ادبیات نزدیکتر میشویم و بهتر است که آن فرم مرسوم ادبی رعایت شود. ما در این کتاب با دو راوی اول شخص مواجهیم که متوجه تفاوت آنها نمیشویم.
قاسمیپور در ادامه اذعان کرد: تاریخ شفاهی روش خوبی برای کسب اطلاعات حداکثری است، همچنین برای گنجینهسازی مناسب است. در بخش خاطرهنگاری نیازمند به یک نهضت بزرگ هستیم. در بخشهایی از اواسط این کتاب یک قسمتهایی نشان میدهد جوانان دهه شصتی در آن زمان چگونه میاندیشیدند و چگونه عمل میکردند که لازم است بزرگان و سران این مملکت و آنهایی که مسئولیتی در دست دارند، حتما اینها را بخوانند.
وی افزود: امروزه جوانان و نویسندگان دهه هفتاد و هشتاد که در این حوزه علاقهمند به فعالیت و طالب نوشتن در این موضوعات هستند، خوب است که در فضای مناسب قرار بگیرند تا بتوانند در مسیر صحیح حرکت کنند.
قاسمیپور تاکید کرد: در نثرنویسی معمول بر این است که پاورقیها به حداقل برسند. اما در این کتاب بر خلاف انتظار شامل پاورقیها و ارجاعهای بسیار زیاد بودیم. یک شیطنتی که میتوانم در این مورد کنم این است که گویا خانم پاشاپور نگران خانمهای جنگ نرفته بودند و تمام کلمهها را برایشان ارجاع کردند و معنیاش را نوشتند. در صورتی که از نظر بنده بسیاری از این معنی واژگان اضافی بود و به نظرم لازم است مسئولیت پژوهش بر عهده خواننده کتاب قرار بگیرد.
پاشاپور در توضیح این مساله گفت: نظر من این است که ویژگی کشف و شهودی را به مخاطب واگذار کنیم. اما طبق تجربه و بازخوردهایی که از اولین نوشتههایم تا به الان دریافت کردم این است که درباره مخاطبان با ویژگیای به اصطلاح تنبلی مواجه هستیم و با اینکه مخاطبها به تلفن همراه و برنامههای مختلف برای به دست آوردن معنی برخی واژگان دسترسی دارند، اما به دنبال آن نمیروند. نگرانی من از این بابت بود که تصمیم گرفتم ارتباط خواننده را با متن به صورت حداکثری کنم و به همین خاطر این ارجاعها و معنی واژگان متعدد را در کتاب قرار دادم.
نظر شما