پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۵۵
نقاشی در خدمت روایت؛ از نسخه‌های مصور شاهنامه تا روایت‌های معاصر

از نخستین نسخه‌های مصور شاهنامه تا رمان‌های گرافیکی امروز، تصویر همواره در کنار واژه ایستاده و گاه حتی پیشگام روایت شده است.

گروه هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مریم محمدی: در فرهنگی که کتاب مصور قرن‌ها پیش از سینما و کمیک غربی، در دل نسخه‌پردازی ایرانی جای داشت، روایت تصویری، راهی مستقل و تأثیرگذار برای قصه‌گویی بوده است. اکنون در عصر دیجیتال، با گسترش کتاب‌های گرافیکی و کمیک‌های فارسی، زمان آن رسیده تا نگاهی دوباره به تاریخ و روند تحول این شکل از روایت در فرهنگ ایرانی بیندازیم.

از روایت‌گری در حاشیه نسخه‌ها
ایران، از دیرباز سنتی غنی در تصویرسازی کتاب داشته است. شاهنامه فردوسی، یکی از مهم‌ترین نمونه‌های این پیوند میان متن و تصویر است. نسخه‌های مصور شاهنامه، نه تنها برای تزیین که برای بازنمایی صحنه‌های حماسی، دراماتیک و پرجزئیات متن طراحی می‌شدند. این تصویرها، اغلب با نگاهی سینمایی و با رعایت پرسپکتیو، ترکیب‌بندی صحنه و حرکت شخصیت‌ها ترسیم می‌شدند. در واقع، مصور کردن شاهنامه نوعی روایت‌گری بصری بود که خواننده را به درک عمیق‌تری از داستان‌ها می‌رساند. برخی از این نسخه‌ها مانند شاهنامه بایسنقری یا شاهنامه دموت، امروز نه‌فقط به‌عنوان آثار ادبی، که به‌مثابه اسناد بصری-روایی نیز مطالعه می‌شوند.

فرهنگ عامه و روایت تصویری
در کنار آثار رسمی و سلطنتی، تصویرسازی در فرهنگ عامه نیز جایگاه ویژه‌ای داشت. نقالان در قهوه‌خانه‌ها، با استفاده از پرده‌های نقاشی‌شده، داستان‌های شاهنامه، عاشورا یا داستان‌های عامیانه را برای مردم روایت می‌کردند.

نقاشی قهوه‌خانه‌ای، با آنکه گاه ساده و بدون ظرافت‌های مینیاتوری بود، اما بار روایی بالایی داشت. هر تابلو یک صحنه کلیدی از یک ماجرای آشنا بود و راوی، با اشاره به آن، داستان را پیش می‌برد. این تعامل میان تصویر و روایت، یادآور نقش داستان‌گویی تصویری در جوامع شفاهی است.

ورود کمیک و تغییر فرم روایت
با گسترش صنعت چاپ در قرن بیستم و تأثیر فرهنگ غرب، شکل تازه‌ای از کتاب‌های تصویری وارد ایران شد: کمیک استریپ‌ها یا داستان‌های مصور. نشریاتی مانند «کیهان بچه‌ها» یا «اطلاعات کودکان» در دهه‌های ۳۰ تا ۵۰ شمسی، اولین میزبان‌های کمیک بودند.

گرچه بسیاری از این آثار ترجمه شده بودند (مانند تن‌تن، آستریکس، سندباد یا کاپیتان مارول)، اما از دهه ۶۰ به بعد تلاش‌هایی برای تولید آثار کمیک بومی آغاز شد. نشریاتی چون «کیهان بچه‌ها» گاهی کمیک‌هایی با شخصیت‌های ایرانی تولید می‌کردند که هرچند ساده، اما آغازگر یک جریان بودند.

رمان گرافیکی؛ هنر میان‌فرمی
در دو دهه گذشته، مفهومی تازه در ادبیات و هنرهای تصویری مطرح شده: رمان گرافیکی (Graphic Novel). برخلاف کمیک‌های کلاسیک که غالباً برای کودکان و نوجوانان طراحی می‌شدند، رمان‌های گرافیکی غالباً به موضوعات جدی‌تر و پیچیده‌تر می‌پردازند و ساختاری چندلایه دارند.

در ایران، نخستین نمونه‌های جدی این ژانر، آثاری بودند که یا ترجمه شدند یا به‌صورت مستقل و با نگاهی بومی خلق شدند.

روایت‌های ایرانی در قاب تصویر
در سال‌های اخیر، نویسندگان و تصویرگران ایرانی بیش از پیش به روایت تصویری روی آورده‌اند. آثاری چون «سیاوش، یک روایت گرافیکی» یا «ضحاک» تلاش کرده‌اند قصه‌های اسطوره‌ای را با فرم مدرن رمان گرافیکی بازآفرینی کنند.

این آثار، ضمن وفاداری به روایت‌های کهن، از طراحی‌های مدرن و ترکیب‌بندی‌های سینمایی بهره برده‌اند و مخاطب جوان امروز را جذب کرده‌اند. همچنین، برخی ناشران مستقل، چون «نشر اطراف» یا «نشر فاطمی»، با پروژه‌هایی در زمینه داستان‌های تصویری تجربی، گامی در جهت توسعه این ژانر برداشته‌اند.

آموزش، هویت و تصویر
استفاده از تصویر برای آموزش و انتقال مفاهیم فرهنگی نیز از ظرفیت‌های مهم کتاب‌های گرافیکی است. رمان‌های تصویری درباره جنگ ایران و عراق، روایت‌های شهری، زندگی زنان، محیط‌زیست یا تاریخ معاصر، تنها بخشی از مضامینی هستند که اکنون با زبان تصویر روایت می‌شوند. این قالب، به‌ویژه برای مخاطبانی که ارتباط دشوارتری با متن دارند، فرصت بی‌نظیری برای مشارکت در تجربه‌های ادبی و تاریخی فراهم کرده است.

چالش‌ها و چشم‌انداز

با وجود تلاش‌های خلاقانه، صنعت رمان گرافیکی در ایران با چالش‌هایی مواجه است؛ از جمله ضعف در آموزش حرفه‌ای تصویرسازی داستانی، کمبود ناشران تخصصی، عدم حمایت رسانه‌ای و نقد جدی و همچنین ممیزی. با این حال، درخشش چند اثر مستقل، حضور جوانان در فستیوال‌های بین‌المللی کمیک و رشد کتاب‌فروشی‌هایی که بخش مخصوصی به کتاب‌های تصویری اختصاص داده‌اند، نویدبخش آینده‌ای روشن‌تر است.

تصویر، از قرون گذشته تا امروز، نقشی جدی در روایت داستان‌های ایرانی ایفا کرده است. از نسخه‌های مصور شاهنامه تا روایت‌های معاصر در قالب رمان گرافیکی، این رسانه، نه صرفاً یک ابزار کمکی، بلکه یک زبان مستقل برای روایتگری بوده است.

در جهانی که سرعت دریافت معنا بیش از همیشه اهمیت دارد، شاید زمان آن رسیده که تصویر، جایگاه شایسته‌تری در صنعت نشر و ادبیات ایران بیابد. توجه بیشتر به آموزش این هنر، حمایت از آثار مستقل و معرفی بهتر این ژانر به مخاطبان، می‌تواند فصل تازه‌ای در ادبیات تصویری ایران بگشاید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین