
مترجم کتاب «آنتونی فاوچی واقعی»:
این کتاب راستیآزمایی آگاهانه و خونسرد از احکام تشکیلات پزشکی طی بحران کروناست
جذابیت کتاب «آنتونی فاوچی واقعی» از آن روست که از یک سو واقعیات مورد بررسی را از بافتار تاریخی و اجتماعیشان خارج نمیکند تا تفسیر اشتباه محتمل شود، و از سوی دیگر به خواننده امکان میدهد که ادعاهای کتاب را با رجوع به منابع موشکافی کند.
کتاب آنتونی فاوچی واقعی در مورد همه گیری ویروس کرونا است، موضوعی که در دو تا سه سال اخیر محل بحث و توجهات بسیاری بوده است. از سمت دیگر این اثر با استقبال خوبی مواجه شده است، این کتاب چه تفاوتی با آثار دیگر این حوزه دارد و استقبال از آن را باید در کجا جست؟
دو رویکرد عمده به بحث پاندمی کرونا وجود دارد و آثار این حوزه به یکی از این دو رویکرد نزدیکاند. رویکرد اول چیزی بهنام «اجماع علمی» را معیار اعتبار میداند و نظراتی را که با آنچه اجماع میشمارد سازگار نیستند شبهعلم میخواند. اما رویکرد دوم روش علمی را سنجه اعتبار علمی میداند و طبق این رویکرد، پایه روششناسیِ علم آن است که آثار علمی در معرض موشکافی روشمند اما عمومی قرار گیرند. آثاری که به رویکرد اول نزدیکاند بیش از هرچیز به تبلیغ راهکارهایی میپردازند که بهزعمشان تنها احکام علمیِ معتبر به شمار میآیند، و نیز به تخطئه هرگونه مخالفت با این راهکارها. این آثار پر از کلیگویی هستند و خود را موظف به ارائه منابعِ ادعاها و جزئیاتِ بحث بر سر واقعیات نمیدانند زیرا بر آناند که تنها «دانشمندان» (در واقع متخصصان همسو با اجماع علمی) صلاحیت پرداختن به جنبههای کمابیش فنیِ بحثها را دارند. برای مثال به دو اثر اشاره میکنم: کتاب «چگونه از پاندمی بعدی جلوگیری کنیم» (۲۰۲۲) نوشته بیل گیتس که ترجمه فارسی آن توسط نشر نارون منتشر شد؛ و کتاب «چرا به علم اعتماد کنیم؟» (۲۰۱۹) که نسخه اصلیش در پاییز پیش از بحرانِ کرونا منتشر و ترجمه فارسیِ آن یک سال پیش توسط نشر نو به بازار عرضه شد. اگر این دو کتاب را مرور کنید خواهید دید که هدفشان ترغیب مخاطب به پذیرش مجموعهای از دستورالعملهاست نه گشودن باب بحث و سپردن قضاوت نهایی به او. اما رویکرد روش علمی در پی سنجش اعتبار احکامی است که بهنام علم صادر میشوند.
از این رو آثارِ نزدیک به این رویکرد ناچارند خواننده را در جریان بحثهای نظری، استدلالهای واقعیتنگر و استنادها قرار دهند و این جنبهها را از انحصارِ دانشمندان خاص خارج کنند تا صحتسنجیِ عمومی ممکن شود. برای مثال کتاب دکتر ریچارد اِی. فلمینگ با عنوانِ "آیا کووید-۱۹ یک سلاح زیستی است؟" (۲۰۲۱)؛ یا اثر دکتر رابرت مالون با عنوان «دروغهایی که حکومتم به من گفت، و آیندهی بهتری که در راه است»(۲۰۲۲). توصیه میکنم این آثار و همچنین «آنتونی فاوچی واقعی» را با دو کتابی که بالاتر ذکر کردم مقایسه کنید.
در سه سال گذشته کمابیش همه حکومتها و شرکتهای بزرگ جهان حامی رویکرد اجماع بودهاند، بنابراین بخش اعظم متون و محتوای رسانهایِ تولیدشده درباره پاندمی مدافعِ «اجماع علمی» است. در این آثار هدف عبارت است از دفاع از نظریات پذیرفتهشده در سازمان جهانی بهداشت و تشکیلات بینالمللیِ پزشکی و نیز دفاع از تحمیلِ دستورالعملها و راهکارهایی که از دل این نظریات بیرون میآید. بنا بر مضمونِ این آثار، هرگونه انتقاد علمی یا موشکافی ژورنالیستی درباره این احکام مستحق خوارشماری است، حتی مخالفتِ اقلیتِ قابل ملاحظهای از متخصصان و پزشکان برجسته.
در دوران کرونا، بهسبب حمایت حکومتها و کارتلهای بزرگ حجم محتوای مدافعِ اجماع علمی بالا بود. علاوه بر این رسانههای خبری و اجتماعی بزرگ، با تمسک به وضعیت بحرانی، بهطور علنی و بهشکلی بیسابقه نظرات مخالفان را سانسور میکردند تا «اجماع علمی» بیرقیب بماند. در این شرایط، فارغ از درستی یا نادرستیِ این اجماعِ علمی، آشکار است که نوعی تشنگی برای مبارزه با آن شکل میگیرد و دیدگاه انتقادی جذابیت خاصی مییابد. بیشترِ انسانها میپذیرند که در طول تاریخ، بستن راهِ مخالفت و انتقاد و جار زدن دیدگاهِ قدرتمندان هرگز برحق نبوده است.
در دوران کرونا، بوقچیهای حکومتها و پیروانِ اجماع معمولاً با مضمونِ استدلالِ منتقدان درگیر نمیشدند زیرا آنان را افراد ناآگاه یا فریبکاری میدانستند که بهخاطر حماقت یا شرارتشان جان بسیاری را به خطر میاندازند. پس در اردوگاهِ مخالفان نوعی تشنگی برای آثار دقیق و عمیقی که بهتفصیل انتقادات را بیان کنند شکل گرفت، آثاری که خوارشماریشان بهعنوان چرندیات شبهعلم ممکن نباشد. رابرت کندیِ پسر، بهخاطر سابقه کار بهعنوان یک وکیلِ برجسته محیط زیست و نیز پیشینه فعالیت طولانی در حوزه سلامت، یکی از کسانی بود که میتوانست چنین اثری تولید کند. بهنظر من کتابی که نوشت این معیارها را برآورده میسازد. این کتاب چون به زمینه اجتماعی و تاریخیِ بحث میپردازد عمیق است و چون بهتفصیل به ذکر منابعِ ادعاهای واقعیتنگرِ خود میپردازد دقیق است. بنابراین جذابیت کتاب از آن روست که از یک سو واقعیات مورد بررسی را از بافتار تاریخی و اجتماعیشان خارج نمیکند تا تفسیر اشتباه محتمل شود، و از سوی دیگر به خواننده امکان میدهد که ادعاهای کتاب را با رجوع به منابع موشکافی کند.
کتاب آنتونی فاوچی، اثر قطور و پر حجمی است، آیا این امر به خاطر گستردگی موضوع است یا پرداختن به جزییات؟ آیا مخاطبان این اثر عموم مردم هستند یا مخاطبان خاصی را هدف قرار داده است؟
حجم بالای کتاب ناشی از هردو چیزیست که ذکر کردید. بیشترِ فصلهای کتاب به کاوش در تاریخ و سرچشمههای موضوعِ اصلی یعنی پاندمی کرونا اختصاص یافته است و همچنین واقعیات مربوطه اغلب با جزئیاتِ فنی و نقل قول از کارشناسان مورد بررسی قرار گرفتهاند. با وجود این، کتاب آنتونی فاوچی برای مخاطب عام نوشته شده نه برای گروهی از متخصصان، و نویسنده هم جزئیاتِ فنی و هم بحثهای اجتماعی و تاریخی را بهصورت قابل فهم و با زبان ساده بیان کرده است. بنابراین مخاطبان چنانچه زحمت پیگیری استدلالهای نویسنده را بر خود هموار سازند این کتاب را سودمند مییابند. اما کسانی که بحث درباره سلامت را برای عموم مردم مجاز نمیشمارند و در این حوزه به مرجعیتِ مقدسِ شبکهای از نهادهای متصل به حکومتها و شرکتهای بزرگ و طبقهای از کاهنانِ مدرن قائلاند این کتاب را مفید نخواهند یافت.
انتقاد از تشکیلات پزشکی و سلامت در سطح جهانی را باید از محوری ترین مباحث این کتاب دانست. موضوعی که به خودی خود به علت درگیری فراوان مردم با آن میتواند جذابیت زیادی داشته باشد، به نظر شما تحلیل مسائل در این حوزه خطر افتادن به دام تئوری توطئه را ندارد و آیا نویسنده به این موضوع گرفتار نشده است؟
این سؤال بسیار خوبی است. نه تنها خطری که گفتید وجود دارد، که در واقعیت کسانی که در حوزه عمومی به ترویج خرافات یا تبلیغِ نظریاتِ دور از ذهن و غیرمستند میپردازند دانسته یا نادانسته موضعِ پرستندگانِ پزشکیِ مدرن را تحکیم میکنند. اگر یک ناظر بیطرف پیش از درگیری با بحث به این نتیجه برسد که تنها دو امکان پیش روی دارد، یکی پذیرش دربستِ احکامی که اجماع علمی نامیده میشود و دیگری همراهی با دیوانهای که ضمن انتقاد از پزشکی مدرن در بابِ خطراتِ گرفتن ناخن در شب چهارشنبه یا فواید نوشیدن ادرار شتر برای درمان کووید سخن سرایی میکند، بیتردید امکان اول را برمیگزیند و نمیتوان او را سرزنش کرد. بهترین راه برای تخریبِ یک موضع نه حمله مستقیم به آن که دفاعِ ضعیف از آن است. برای خفه کردنِ انتقاد از تشکیلات پزشکی، چرندگوییِ مخالفان از سانسور عریان بسیار اثربخشتر است.
راهِ نویسنده کتاب، با اینکه معمولاً در رسانههای لیبرال بهناحق «فعال ضدواکسن» نامیده میشود، همواره از خرافهپرستان و مهملگویان جدا بوده است. او از اواسط دهه ۲۰۰۰ تاکید داشته که ایمنی و اثربخشیِ محصولاتِ دارویی را بهصورت موردی و بر پایه دادههای بلندمدتِ مرگومیر ارزیابی میکند و نه هرگونه تعصب پیشینی، و اینکه فسادِ فراگیرِ بوروکراسیِ پزشکیِ آمریکا و شراکتِ آن با کارتلهای دارو سبب میشود محصولاتِ زیادی با دادههای ضعیف به بازار بیایند و آسیبزاییِ بعدیشان نیز بهدرستی مطالعه نشود. بهنظرم کتاب آنتونی فاوچی روایت کوششِ نویسنده برای تدوینِ یک راستیآزماییِ آگاهانه و خونسرد از احکام تشکیلات پزشکی طی بحران کروناست.
اما "نظریه توطئه" به چه معناست؟ توطئه یعنی همدستیِ پنهان برای دستیابی به مزایای نامشروع. در جهان بیشمار توطئه روی میدهد که خیلی از آنها بر زندگیِ عموم مردم اثرگذارند. برچسبِ "نظریهپرداز توطئه" در دهه ۱۹۶۰ توسط سازمان سیا برای تحقیرِ منتقدان روایت رسمیِ ترور جان اف. کندی جعل شد. در واقعیت، پرداختنِ نظریات مستند و شفاف درباره توطئههای بزرگِ جوامع بشری نه تنها سزاوار تحقیر نیست که میتواند به جستجوی حقیقتِ رهاییبخش بینجامد. مثلاً در ماههای نخست پاندمی، بهرغمِ وجودِ شواهدِ بسیار قوی، در حوزه عمومی گفتن اینکه این ویروس بهنحوی از آزمایشگاه آمده و توسط انسان دستکاری شده «نظریه توطئه» و نشانه ناآگاهی تلقی میشد. اما در ماههای بعد حقیقت پدیدار شد و اکنون حتی رسانهای چون بیبیسی ناچار به جدی گرفتنِ امکانِ «نشت از لابراتوار» است.
در کتاب آنتونی فاوچی، نویسنده به نقش اشرافیتِ مالی و اطلاعاتیِ بریتانیا و آمریکا در بحرانهای پزشکی پرداخته است، اما تنها در قالب دادههای مستند و روایاتی که بهطور معتبر در حوزه عمومی ثبت شدهاند. بنابراین بهنظرم در این کتاب نویسنده هرگز به دام تئوریهای بیپایه نیفتاده و همواره در برخورد با نظرات مخالفانِ تشکیلات پزشکی جهان با احتیاط و مسئولانه عمل کرده است، اما در ضمن بهتفصیل از توطئههای بزرگی سخن گفته که از آغاز با بحرانِ کرونا همراه بود و به آن شکل داد.
رابرت اف کندی نویسنده این اثر پیش از انتشار این کتاب چه آثازی را در کارنامه خود داشته و آیا خوانندگان فارسی زبان با آثار او آشنا هستند؟
رابرت اف. کندی جونیور در آمریکا در مقام نویسنده و مدافعِ محیط زیست و سلامت شهرت زیادی دارد. اگرچه اکنون در اکثر رسانههای بزرگِ آمریکا بهعنوان «فعال ضدواکسن» و «نظریهپرداز توطئه» لجنمال میشود و بزرگان حزب دموکرات از جمله برخی از اعضای خانوادهی کندی مرتباً در حوزهی عمومی به او حمله میکنند، پیش از سال ۲۰۰۵ و ورودش به بحث ایمنی واکسنها محبوب دموکراتهای آمریکا بود و بهطور منظم در رسانههای لیبرال ظاهر میشد. البته اکنون جامعه آمریکا دچار دودستگی مفرط است و در دوران پساکرونا محبوبیت کندی نزد محافظهکاران بهشدت افزایش یافته است. او در هفتههای اخیر آغاز کارزار انتخاباتی خود را برای به چالش کشیدن جو بایدن و کسب نامزدیِ حزب دموکرات در انتخابات ۲۰۲۴ اعلام کرده و به انتقاد از سیاستِ خارجیِ ایالات متحده در جنگ اوکراین پرداخته است. کاندیداتوریِ کندی با اقبال چشمگیری روبرو شده و بنا بر یک نظرسنجی، در همین آغازِ راه نظرِ ۱۴ درصد از رایدهندگانِ بایدن را جلب کرده است.
اما در مقام نویسنده، رابرت کندیِ پسر پیش از این کتاب در تالیف ۷ کتاب بهعنوان نویسنده یا ویراستار نقش داشته و دو بار به جدول پرفروشهای سالِ نیویورک تایمز راه یافته بود. در سال ۲۰۲۲ و چند ماه پس از انتشار آنتونی فاوچیِ واقعی، اثر دیگری از او دربارهی سانسور و سرکوب دوران کرونا منتشر شد که در قالب نامهای به لیبرالها نوشته شده است. تا جایی که میدانم هیچیک از این کتابها به فارسی ترجمه نشده است. این آثار بیشتر بر مسائل جامعهی آمریکا متمرکز هستند. در ادامه فهرستی از عنوانِ کامل آثار پرخوانندهی او را بههمراه سال انتشار ذکر میکنم که گویای
موضوع هریک از این کتابهاست:
رودبانان؛ دو فعال برای بازپسگیری محیطزیست ما بهعنوان یکی از حقوق بنیادینِ بشر میجنگند (۱۹۹۷)
جنایات علیه طبیعت؛ چگونه جورج دابلیو بوش و رفقای شرکتیش در حال غارت کشور و ربودن دموکراسی ما هستند (۲۰۰۵)
تیمروسال؛ بگذارید علم سخن بگوید: شواهد حامی حذف بیدرنگِ جیوه-یک سم عصبی شناختهشده-از واکسنها (۲۰۱۴)
پاپوش: چرا مایکل اسکاکل بیش از یک دهه بهخاطر قتلی که مرتکب نشد در زندان بود (۲۰۱۶)
ارزشهای آمریکایی: درسهایی که از خانوادهام آموختم (۲۰۱۸)
نامهای به لیبرالها: سانسور و کووید: حمله به علم و آرمانهای آمریکایی (۲۰۲۲)
واکنش ها به انتشار این کتاب (به ویژه از حوزه پزشکی) چگونه بوده است و آیا نگاه های مخالفی در این حوزه هم وجود دارد؟
چنان که گفتید این کتاب در مجموع با اقبال بسیار خوبی مواجه شد، اما در این میان نوعی دوگانگی وجود داشت. در سالهای اخیر جامعه آمریکا دستخوشِ تعمیق بیسابقه شکاف سیاسی و فرهنگی بین لیبرالهای مرفه و بقیهی مردم بوده است. جامعه پزشکی نیز از این تفرقه معاف نیست و در هریک از این دو اردوگاه پزشکان پرشماری هستند که در جنگ فرهنگی شرکت میکنند. تقریبا همیشه پزشکانِ لیبرال حامی رویکرد اجماع علمی و دشمن مننقدانی چون کندی هستند و آنان را علمستیز و خطرناک میدانند و بسیاری از پزشکان غیرلیبرال حامی رویکرد روش علمی و منتقد فساد کارتل دارو و بوروکراسیِ پزشکیِ آن کشورند و از آثاری چون آنتونی فاوچی واقعی استقبال میکنند. در فضای فرهنگی ایالات متحده، اردوگاهِ نخست توسط رسانههای لیبرال مثل سیانان و نیویورک تایمز نمایندگی میشود و اردوگاه دوم توسط بخشی از سازوبرگ رسانهایِ جمهوریخواهان و نیز برخی از رسانههای پرمخاطب و بهظاهر مستقل در شبکههای اجتماعی. رسانههای لیبرال هیچ علاقهای به این کتاب یا نویسندهاش ندارند و فقط وقتی اقبالِ فراگیر به آن سبب اضطرابشان شد با برچسبهای «ضدواکسن» یا «اطلاعات نادرست» حملاتِ هماهنگِ خود را آغاز کردند، اما فضای رسانهای و فرهنگیِ غیرلیبرال از آغاز از این اثر استقبال بسیار خوبی کرد و باعث فروش بسیار بالا و افزایش شهرت و محبوبیت نویسندهاش شد.
با توجه به اینکه سهمِ بخشِ لیبرالِ جامعه آمریکا از رسانهها، بوروکراسیِ پزشکی و دانشگاههای آن کشور از وزنِ جمعیتی آن بسیار بیشتر است، کتاب کندی عمدتاً با خصومتِ فضای رسمیِ ایالات متحده روبرو بوده. اما طی سالهای اخیر اقبال مردمی به لیبرالها و حمایتِ عمومی از حزب دموکرات بهشدت افول کرده و همزمان اقبال عمومی به فضای فرهنگیِ ضدلیبرال سر به فلک کشیده است. اکثریت قاطعِ رسانههای ثروتمند کماکان لیبرال هستند، اما اکنون این رسانهها از حیث مخاطب بهکلی ورشکستهاند. همین واقعیت در بوروکراسی و دانشگاه نیز به چشم میخورد. ایدئولوژیِ لیبرال با اینکه همچنان از حیث قدرت و ثروت دست بالا را دارد، از حیث اقبالِ مردمی در ماههای پس از انتشارِ آنتونی فاوچی واقعی در حال تجربه یک سقوط آزادِ واقعی بوده است. بنابراین این کتاب همزمان با اقبال عمومیِ خیرهکننده و خصومتِ فضای رسمی روبرو بوده است.
نظر شما