محمدمهدی خانمحمدی، شاعر آیینی کشورمان، شعر جدیدی را به مناسبت سالروز میلاد امام حسن (ع) سروده و در اختیار ایبنا قرار داده است.
شب زن زنگی سیهدندان
از هراسش ستارهها پنهان
بر تنش جامه عزاداری
بر سرش تیره ابر بیباران
گیسوانش کشیده تا به زمین
این چنین تیرگی ندیده زمان
مطربش بوده بادهای سموم
نغمهاش بوده خنده شیطان
در شب عقدهای بداختر
فتنه خون شد دوید در شریان
سالیانی به رخ نقاب نفاق
سالیانی به چهره انسان
تا که صبحی نشست بر مرکب
کوفت بر طبل جنگ این فتان
جهل برخاست از تمام بلاد
گرد او را گرفت و شد گردان
واق واق سگان حواب هم
پا پی راهشان نشد چندان
غرق گرد و غبار شد خورشید
کفر پیچیده بود در ایمان
اهل بیت نبی و زوجه او؟
سیف اسلام و باطن قرآن؟
مانده بودند این چه پیکاری ست
ناگهان پیش چشم لشکریان
شتر فتنه را تو پی کردی
به شکوهی که شرح آن نتوان
خاک ذیقار را قرار تویی
ذوالفقار علی ست در جولان
رحمتت، ذوالجلال و الاکرام
غضبت، کل من علیها فان
حکم این گونه شد تویی ثقلین
بنده باشید ایها الثقلان
جنگ تو کفر را بلای گران
صلحت اسلام را بلاگردان
شرح مزجی ست از حدیبیه
شیوه صلحت ای رسول زمان
شبه پیغمبری به هر صورت
تو ابالقاسمی به هر عنوان
میشود آفتاب عاشورا
قمرت، بدر نیمه رمضان
میشود لعل در رکاب حسین
خون دلها که خوردی از دوران
در جگر آوری تویی حمزه
جعده با هند بوده همپیمان
بهترین رنگ صبر یعنی خون
که دلالت کند جگر بر آن
پای درس تو ای حماسه صبر
بوده ایوب طفل ابجدخوان
چه بیان میکنم نمیدانم
لال مدح تو مانده علم بیان
یا که این گنگی مرا بپذیر
یا بیا از زبان من تو بخوان
نظر شما