رئیس انجمن ایرانشناسی گفت: آثار عطار از دیرباز طرف توجه ایرانشناسان شرق و غرب بوده است. در واقع توجه ایرانشناسان به فرهنگ و ادب فارسی از قرن هفدهم میلادی نسبت به ایران و ادبیات و تاریخ آن معطوف و معرفی شد و موجب تحسین و حیرت جهانیان گردید. به این ترتیب، توجه آنان به ادبیات فارسی نخست به گلستان سعدی، کلیله و دمنه رباعیات خیام، غزلیات حافظ، شاهنامه فردوسی و در مرحله دوم به مثنوی مولوی و خمسه نظامی و منطقالطیر عطار معطوف شد.
در این برنامه دکتر محمود جعفری دهقی، استاد دانشگاه تهران و رئیس انجمن ایرانشناسی؛ دکتر نصرالله پورجوادی، استاد دانشگاه تهران و عرفان پژوه؛ دکتر احمد خاتمی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی؛ دکتر نادره جلالی، پژوهشگر، مولف و مصحح متون تاریخی؛ دکتر علیرضا قیامتی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان مشهد به ایراد سخن پرداختند.
دکتر نصرالله پورجوادی به عنوان اولین سخنران این نشست گفت: مصیبتنامه یکی از مثنویهای عطار است که به لحاظ عرفانی در زمره عمیقترین مثنویهای او به شمار میرود و جایگاه خاصی دارد و من به نکته جدید و مهمی درباره ریشه این داستان دست یافتهام.
پورجوادی ادامه داد: از قدیم تفکر فلسفی ایران بر اساس تقسیم عالم هستی به «مینو» و «گیتی» بوده است که معادل آن در عالم اسلامی «دنیا» و «ملکوت» است. مصیبت نامه عطار هم صرفا درباره عالم مینو است و گفتوگویی که سالک در آنجا میکند همه مربوط به جهان مینوی است و این گفتوگوها به قول خود عطار در واقع همه به زبان حال و به زبان فکرت است. این زبان ما برای سخن گفتن درباره عالم محسوس و عالم گیتی است اما وقتی میخواهیم درباره عالم مینو بحث کنیم، این زبان باید تغییر کاربرد بدهد و به یک صورت دیگری بیان شود.
مصیبتنامه هم در واقع به همین صورت است. یعنی سالکی است که گویی پرواز میکند در عالم ملکوت، فرشتگان را میبیند، اول جبرئیل، اسرافیل، میکائیل و عزرائیل را و با هر کدام از آنها صحبت میکند و خواسته خود را بیان میکند. هریک از آنها پاسخی میدهند اما این پاسخها برای سالک قانعکننده و رضایتبخش نیست. پس به او میگویند تو باید ادامه بدهی و از دیگران بپرسی. او ادامه میدهد و موجودات مختلف عالم مینوی را پشت سر میگذارد تا در نهایت به روح اعظم میرسد. آنجا روح پاسخ میدهد و درواقع مثنوی با پاسخ روح خاتمه مییابد.
این سخنران درباره ریشه داستان مصیبتنامه که از کجاست و عطار موضوع این داستان و این سیری را که دارد طی میکند، از کجا آورده گفت: محققان نظریات مختلفی درباره آن دادهاند. برخی آن را با سیرالعباد اثر سنایی، ارداویرافنامه، رسالهالغفران ابوالعلا معری، معراج نامه پیامبر، معراج بایزید بسطامی، رسالهالطیر و به هر حال آثاری که جنبه الگوری یا تمثیلی دارد مقایسه کرده و کوشیدهاند ریشه این داستان را در اینگونه آثار پیدا کنند.
این عرفانپژوه در ادامه افزود: برخی محققان داخلی چون فروزانفر و محققان خارجی چون ریتر که تحقیقات مبسوطی درباره عطار کرده معتقدند که ریشه این داستان در واقع یک حدیث از پیامبر است.
استاد دانشگاه تهران گفت: اما در همه این تحقیقات یک اشکالی وجود دارد و آن اینست که محققان ایرانی و اروپایی در قرن بیستم، در تحقیقاتی که درباره تصوف اسلامی کردهاند این را به عنوان اصل گرفتهاند که تصوف و هر چه در آثار و ادبیات صوفیه است برخاسته از حدیث و قرآن است و از قرن سوم شروع میکنند و با قرآن و حدیث و آراء بزرگان و مشاهیر صوفیه که در قرن سوم گفتهاند و دیگر جلوتر نمیروند و اصل را بر این گذاشتهاند که قبل از قرن دوم هیچ چیز در ایران و حتی در عربستان نبوده است و سعی کردهاند این را به ما هم بقبولانند. در حالی که اینطور نیست و اصلا این درست نیست و ما در قرن 21 نمیتوانیم این حرف را بزنیم و باید آن را کنار بگذاریم و اگر میخواهیم تحقیقاتی درباره تصوف کنیم نمیتوانیم تنها تا قرن سوم فقط پیش برویم، بلکه باید به قبل از اسلام هم توجه داشته باشیم. زیرا این همه فرقههای مختلف و آراء فلسفی و علمی که در قرن سوم به وجود آمده در خلاء به وجود نیامده، بلکه تداوم اندیشههایی بوده که در قبل وجود داشته است.
پورجوادی خاطرنشان کرد: با توجه به اکتشافاتی که در تورفان شده و دسترسی به اطلاعات جدیدی درباره مانویت، اطلاعات ما درباره عرفان و حرکتهای دینی و آراء پیش از اسلام بیشتر و عمیقتر شده است.
در ادامه درباره ریشه مثنوی مصیبتنامه که داستانی است راجع به سیر یک سالکی به عالم مینو و گفتوگوهایش با موجودات عالم مینو گفت: من 20 سال پیش کتاب مثنوی «رحیقالتحقیق» تصنیف مبارکشاه مرورودی را تصحیح و چاپ کردم یعنی تنها مثنوی که مابین عطار و سنایی سروده شده است. اما آن زمان متوجه نبودم که این اثر متأثر از مانویت است. در حالی که با توجه به آثاری که درباره مانویت در تورفان یافت شده و تحقیقات زیادی که تاکنون انجام دادهام، دریافتم عطار در مصیبتنامه از مانویان تاثیر گرفته است. چراکه در جلد نهم آکتا ایرانیکا که مجموعه متون گردآوری شده مانوی به زبان فارسی میانه و پارتی توسط خانم مری بویس است، داستانی مانوی به زبان پهلوی اشکانی آمده که همین داستان در کفالایا (مجالس مانی) هم آمده است.
ما در این داستان میتوانیم پی به مشابهت آن با مصیبتنامه ببریم و سیر در عالم مینوی را ملاحظه کنیم. زیرا میبینیم که مانی نشسته و با یکی از افراد متقی در محضر تورانشاه سخن میگوید و او را به آسمان می برد و از او سوالاتی میکند که چه چیز بزرگتر است، خورشید، ستاره، ماه، خودش یا بودا. او هم جواب میدهد و در نهایت تورانشاه به این نتیجه میرسد و به مانی میگوید: تو از اینها بزرگتر و روشنتری. تو به راستی خود بودایی.
یعنی در اینجا تورانشاه قبول و تصدیق میکند مانی را به پیغمبری.
دکتر احمد خاتمی، سخنران دیگر این نشست گفت: عطار یکی از مفاخر فرهنگی و مشایخ عرفانی از سرزمین عارفپرور و عرفانخیز ایران اسلامی است. یکی از آثار به جامانده از این شاعر بزرگ، منطقالطیر است که حاوی حکایات کوتاه و بلندی است که بلندترین حکایت آن، داستان جذاب شیخ صنعان است که داستانی عاشقانه ـ عارفانه است و چند نکته مهم و قابل تأمل در آن وجود دارد که باید به آن توجه بیشتری کرد.
استاد زبان و ادبیات فارسی شهید بهشتی افزود: اولاً این داستان، یکی از جذابترین داستانهای عاشقانه است که رنگ و بوی عرفانی در داستان از رنگ و بوی عاشقانه آن نمیکاهد. دیگر آنکه، داستان به سیاقی بسیار هنرمندانه و ساختاری بسیار محکم طرحی نو از داستان عشقی پرداخته است که سابقهای در این حد و با این گستردگی برای آن نمیتوان یافت. البته پیش و بعد از عطار درباره شیخ صنعان، سرنوشت و سرگذشت او سخنها گفتهاند، اما هیچیک از آنها به پایه و جایگاه عطار نتوانستهاند از عهده مطلب به درآیند. بنابراین، نوعی هنجارشکنی در داستان شیخ صنعان از این منظر و نگاه وجود دارد و ما باید به آن توجه داشته باشیم. عطار اهداف و اغراضی را از بیان این داستان در نظر دارد.
وی ادامه داد: یکی از نکاتی که میتواند جنبه تعلیمی و تربیتی هم داشته باشد، این است که همه کسان در معرض امتحان هستند اعم از شیخ و زاهد و .. و البته نص قرآن کریم هم ما را از این آزمون مطلع کرده است:«وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ» و بعد ادامه میدهد:« الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ».
نکته دیگر اینکه، نصیحت عاشق بلا اثر است و خیلی موثر نمیافتد. عطار در همین داستان شیخ صنعان راجع به این موضوع عنوان میکند که مریدان همه آمدند و دور شیخ را میگیرند و به او میگویند شیخ این کار با شأن تو سازگار نیست و کار جوانان و انسانهای لاابالی است. اما شیخ تحت تأثیر این حرفها قرار نمیگیرد.
خاتمی در بخشی از سخنان گفت: نکته مهم دیگری که بعد مطرح میکند این است که عشق، عاشق کش است و عاشقی مانند آتشی به جان عاشق میافتد و عاشق را بیرنگ و رو، زردچهره و لاغر میکند و دهها ویژگی دیگر که در متون عرفانی درباره آن بحث کردهاند. بعد عطار مطرح میکند که گفتو گوهای مریدان با شیخ بی حاصل است و به نتیجه نمیرسد. چراکه هر کدام چیزی گفتند ولی شیخ به روی خودش نمیآورد و گوش به این حرفها نمیدهد و آخر میگوید عشق از مقوله مقدرات و ازلی است. بعد مساله فطری بودن عشق را مطرح میکند و اینکه همه در چارچوب فطریات خود میتوانند عاشق بشوند اما فرار از عشق و معشوق هم بی معنی است.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: نکته دیگر اینکه، عشق همه چیز را میگیرد و تا همه چیز را نگیرد به کمال نمیرسد و عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد. بنابراین عاشق اگر میخواهد در عشق به کمال برسد، باید دست از همه چیز دست بشوید حتی از جان و دین.
او در ادامه افزود: اما نکته دیگر عتاب و خطابی است که میدانید آن 400 مرید با شیخ به سمت روم حرکت میکنند اما ظاهرا یکی از مریدان عذری داشته و حرکت نکرده است و بعد از بازگشت مریدان متوجه میشود چه بلایی بر سر شیخ آمده و آنها با شیخ چه کاری کرده و نکردهاند. بنابراین چون درماندگی مریدان را به سمع مرید میرسانند، مرید طاقت نمیآورد و کاروان مریدان را به سوی معبد و عبادتگاه حرکت میدهد و از او توقع این دارد که در این راز و نیازها و تضرع و زاریها بتواند به نتیجهای برسد و البته تاثیر همین است که سرانجام نهایتا شیخ به برکت دعای مریدان بر میجهد و از این مهلکه خود را رها میکند.
دکتر محمود جعفری دهقی نیز با توجه به جایگاه رفیع عطار نیشابوری و قرار گرفتن این عارف و شاعر نامی ایران در فهرست جهانی یونسکو و جایگاه او در جهان ایرانشناسی گفت: درباره زندگی شیخ فریدالدین عطار آگاهیهای قابل اعتمادی در دست نیست. از او به وسیله دو تن از معاصرانش یکی عوفی در لبابالالباب و دیگری خواجه نصیرالدین طوسی و بعدها به وسیله حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده یاد شده است. درباره زندگی عطار و صحت انتساب آثار مفصل او بزرگانی چون سعید نفیسی، فروزانفر، هلموت ریتر و راینرت به تفصیل نوشتهاند.
رئیس انجمن ایرانشناسی در ادامه گفت: آثار عطار از دیرباز طرف توجه ایرانشناسان شرق و غرب بوده است. در واقع توجه ایرانشناسان به فرهنگ و ادب فارسی از قرن هفدهم میلادی نسبت به ایران و ادبیات و تاریخ آن معطوف و معرفی شد و موجب تحسین و حیرت جهانیان گردید. به این ترتیب، توجه آنان به ادبیات فارسی نخست به گلستان سعدی، کلیله و دمنه رباعیات خیام، غزلیات حافظ، شاهنامه فردوسی و در مرحله دوم به مثنوی مولوی و خمسه نظامی و منطقالطیر عطار معطوف شد.
استاد دانشگاه تهران افزود: آثار عطار به زبانهای انگلیسی، آلمانی و فرانسه ترجمه و منتشر شده است. در انگلستان منطقالطیر را جان نات، آربری، پیتر ایوری، و در آلمان کاتیا فولمر، فرانتس گوستاو تشنر و در فرانسه گارسن دوتاسی، و در هند مسانی، و در ترکیه عبالباقی گولپینارلی تصحیح و ترجمه و منتشر کردند. دکتر جعفری درباره توجه ایرانشناسان به عطار و دیگر آثارش نیز گفت: تذکرهالاولیا را رونالد نیکلسن و جان آربری به انگلیسی ترجمه کردهاند. الهینامه را جان بویل انگلیسی و هلموت ریتر، آنه ماری شیمل آلمانی و عبالباقی گولپینارلی نیز در ترکیه تحقیق و پژوهش کردهاند. افزون بر این، لئونارد لوئیزان در کتاب پرواز جان، مارگریت اسمیت در عرفای ایرانی، هلموت ریتر در دریای جان، فریتس مایر در روح آدمی در شعر فارسی، سیلوستر دوساسی فرانسوی در پندنامه عطار، برتلس اهل روسیه در کتاب بلبل نامه، آنجلو پیمونتزه ایتالیایی در کتاب کلام صوفی، و فرانچسکو گابریلی، جان روبرتو اسکارچیا در ابلیس در شعر عطار، امیر حسن عابدی اهل هند هریک به تحقیق درباره عطار پرداختهاند.
دکتر نادره جلالی، درباره گفتمان قدرت در اندیشه معرفتی عطار گفت: با توجه به اینکه شعر یک پدیده اجتماعی است و هدف آن ارتباط با مخاطبان و گروههاي اجتماعی است، و آثار ادبی، بازتابدهنده محیطی هستند که در آن خلق میشوند. پس کنش متقابل ادبیات و جامعه و تأثیرگذاري این دو بر یکدیگر، ادبیات را به آیینهاي تبدیل میکند که اوضاع و احوال اجتماعی در آن بازتاب مییابد. پس با استفاده از جامعهشناسی ادبیات و نقد و بررسی شعر و ادب یک دوره یا آثار یک شاعر، علاوه بر شناخت زمینههای اجتماعی و سیاسی آن زمان، میتوان به انگیزه، نیت و قصد او دست یافت، به دیدگاههای انتقادی و سیاسی و اجتماعی او پی برد و به بازسازی قطعات گمشده پازل تاریخ اجتماعی پرداخت و چهرهاي از تاریخ اجتماعی و فرهنگی و سیاسی آن عصر به دست آورد.
بنابراین عطار هم به عنوان انسانی که در روزگاری آشفته و نابسامان به لحاظ اجتماعی و سیاسی میزیسته و از نزدیک با مردم در ارتباط و شاهد درد و رنج آنان بوده و از آن تأثیر پذیرفته است، آثارش محل تجلی و نمود عناصر اجتماعی و اندیشه و نگرش متأثر او از محیط زندگیاش است. او در نگارش چهار مثنوی خود اسرارنامه، الهینامه، مصیبنامه و منطقالطیر علاوه بر بیان اوضاع و احوال اجتماعی و فرهنگی مردم عصر خود، به نقد اجتماعی(شاخهای از نقد در ادبیات) و سرزنش ظلم و ستم رایج از سوی حکام میکشد.
او ادامه داد: یکی از بزرگترین ویژگیهای عطار روحیه قدرتستیزی و ظلمستیزی اوست. از این رو هیچگاه به مدح و ستایش پادشاهی و قدرتمندی نپرداخته، به دربار هیچ پادشاهی نرفته است. درگاه هیچ سلطان، حاکم، امیر و وزیری را قبلة حاجات خود نمیداند و به این قدرتمندان به چشم دریوزهگرانی مینگرد که از خوردن مال زنان بیسرپرست، یتیمان و درویشان ابایی ندارند. بنابراین، چه آشکارا و چه به زبان حکایت و رمز و یا از زبان دیوانگان عاقل، قدرت پادشاهان و قدرتمندان، ظلم و جور و انباشت ثروت آنها را زیر سؤال برده و تازیانة انتقاد خود را متوجه آنها ساخته است.
مدیر پژوهشهای راهبردی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی افزود: او از سویی ویژگیهای پادشاه عادل را بیان میکند و از طرفی، از زبان تودۀ مردم آنها را نکوهش و گاه پند و اندرز میدهد، و گاه نیز با خشم در مقابل آنان میایستد و حقگویی میکند. از این رو عطار، عارفی است که با نگاهی موشکافانه، اجتماع زمانه خود را به مخاطب میشناساند، شناختی از واقعیتهاي اجتماعی عصر خود به دست میدهد و تلقی خاص خود را از پادشاهان تاریخی، اسطورهاي و معاصر دوران خویش با بیانی ساده و طنزآمیز در قالب تمثیل و حکایت عرضه میکند. او علاوه بر آسیبشناسی اجتماعی، راهکارهایی نیز برای حل معظلات جامعه با تکیه بر آیات و روایات دینی ارائه میدهد. در فلسفه تربیتی او با بازگشت به دین و پیروی از دستورات آن، معضلات اجتماعی و سیاسی قابل حل است.
وی گفت: پادشاهان و حوادث مربوط به آنها در مثنويهاي عطار از میزان بالایی از تنوع برخوردارند و به نظر میرسد پادشاهان تاریخی در مثنويهایش حضور پررنگتري دارند و هر چه شخصیتهاي مورد استفاده عطار فاصله زمانی بیشتري با زمان حیات او داشتهاند، کمتر در معرض تغییرات براي وارد شدن به شعر او قرار گرفتهاند.
نظر شما