بانگاهی به کارنامه کاری شما و ترجمههایی که انجام دادید آنچه که مشهود است مسیر متفاوت شما در تاریخنگاری و حیات تاریخی جوامع است. چه چیزی شما را به سمت این زمینه از موضوعات تاریخی سوق داده است و این موضوعاتی مثل لباس، فشن، مد و... چه اهمیتی میتواند در جوامع داشته باشد؟
رشته تحصیلی من در دوره کارشناسی «طراحی پارچه و لباس» (دانشگاه هنر تهران) بود و در دورههای کارشناسی ارشد و دکترا هم که در رشته «پژوهش هنر» تحصیل کردم، همیشه در حوزه پوشاک و فشن مشغول مطالعه بودم. در ضمن حدود پانزده سال است که به تدریس تاریخ پارچه و پوشاک و فشن و سایر دروسِ نظری و عملی مرتبط مشغول هستم. از نظر من شناخت و درک تحولات تاریخ فرهنگی اهمیت فوقالعادهای در درک ساختارهای فرهنگی معاصر در تمام جوامع دارد. اما اهمیت شناختِ فرهنگ پوشاک غرب برای ما، بهخصوص برای محققان، دانشجویان، طراحان و سیاستگذاران فرهنگی پوشاک، در این است که آنچه امروز مردم در اکثر جوامع جهان، از جمله جامعه ما، به تن میکنند، اَشکالی از نظامهای پوشاک غربی است. طراحان و تولیدکنندگان مستقیماً تابع فرمها و شیوههای پوشاک غربی، یا به عبارت بهتر، شیوههای پوشاک جهانی هستند. بنابراین شناخت این حوزه به معنی شناختِ بهتر مظاهرِ فرهنگ مادی خودمان در دوران معاصر است.
یکی از مهمترین مسائلی که در ترجمه کارهای شما به خصوص کتاب تاریخ پوشاک و فشن مسئله حذف تاریخ سیاسی در این آثار است. آیا فکر نمیکنید تاریخ مسائل فرهنگی بدون توجه به مسائل سیاسی میتواند امری ناقص باشد؟
مسلماً تاریخ تحولات فرهنگی با تاریخ اجتماعی و سیاسی به شدت درهم تنیدهاند. برخلاف آنچه شما گفتید، جیمز لور (مؤلف کتاب تاریخ فشرده پوشاک و فشن)، نه تنها تاریخ پوشاک را مستقل از تحولات اجتماعی و رویدادهای سیاسی ندیده است، بلکه این تحولات را مبنای تغییر شیوههای پوشاک در تاریخ دیده است. به طور مثال، آنجا که شیوههای پوشاک سدههای میانه را ذکر میکند از تأثیر بیچونوچرای جنگهای صلیبی در پیدایش این شیوهها سخن میگوید؛ یا آغاز فرایند مدرنیزاسیون شیوههای پوشاک مردان در انگلستانِ سده هفدهم را در ارتباط بیواسطه با ظهور پارلمانتاریسم و قدرت گرفتن پیوریتنها و پادشاهیِ مشروطه بیان میکند؛ یا به همین ترتیب، از تأثیر عظیم جریان انقلاب فرانسه در شکلگیریِ شیوههای پوشاک قرن نوزدهم سخن به میان میآورد. یا تأثیر شگرف جنگهای جهانی اول و دوم بر لباس در قرن بیستم را ذکر میکند. اتفاقاً نکته مهم در رابطه با تفاوت شیوه تاریخنویسیِ جیمز لور، به نسبت سایر تاریخهای لباس که صرفاً اقلام پوشاک تاریخی را فهرست میکنند، این است که وی شرحِ تحولات پوشاک هر دوران تاریخی را، با شرحی از تغییرات سیاسی و اجتماعی آن دوران و بر مبنای آن تغییرات ذکر میکند.
چرا یک مخاطب ایرانی تاریخ فشرده پوشاک و فشن را بخواند. آیا نباید که با نگاهی تحقیقی تاریخ خود پوشاک مردم ایران را نگاشت؟
خواندن کتابهایی از این دست برای دانشجویان و محققان و سیاستگذاران عرصه پوشاک و فشن بسیار مفید است. در دانشگاهها دروس متعددی در رابطه با تاریخ پارچه و پوشاک ایران و جهان ارائه میشود که متأسفانه منابع مطالعاتی بسیار اندکی برای آنها وجود دارد. دانشجویان، و البته خود اساتید، با فقر شدید منابع ترجمه شده از این دست مواجه هستند. حتی برخی از اصولیترین و بهترین کتابهای تاریخ پارچه و پوشاک ایران هم به دست نویسندگان خارجی تألیف شدهاند که حتماً باید ترجمه شوند. البته که تحقیق در تاریخ پوشاک ایران امری بسیار ضروری است ولی این مورد ضرورت ترجمه متون تخصصی اینچنینی را ابداً نفی نمیکند. تاریخ پوشاک جیمز لور، امروز در دنیا یکی از رفرنسهای اصلی و معتبر تاریخ لباس جهان است. ما با ترجمه این متون، نه تنها به دانش این حوزه احاطه بیشتری پیدا میکنیم، بلکه مهمتر از آن، روشهای مطالعات فرهنگی و تاریخنویسی را هم یاد میگیریم. روشهایی که برای پژوهش در تاریخ فرهنگی خودمان به ما کمک میکنند.
در کتاب تاریخ فشرده پوشاک و فشن شاهد هستیم که مسائل خیلی کلی و گذرا بیان شده است به نظر شما این امر میتواند یکی از موارد نقص کتاب باشد؟
همانطور که عنوان این کتاب میگوید، این یک تاریخ «فشرده» پوشاک و فشن است. این کتابِ نسبتاً کوچک، تاریخ تحولات لباس را از دوران پیشاتاریخی تا سال 2020 نقل میکند. این کتاب یک تاریخ تخصصی برای دستاندرکاران رشته پوشاک و فشن، و البته همه علاقهمندان به تاریخ لباس است. بنابراین مخاطب این دست تاریخهای فرهنگی فشرده معمولاً کسانی هستند که صاحب دانشی پیشینی در این حوزه میباشند، یعنی تاریخ لباس را به طور کلی میشناسند و حال با این کتاب قصد دارند آن را از رویکردِ تفسیری دیگری ببینند. کتابهای تاریخ لباس تفصیلیتری هم در دنیا به نگارش درآمدهاند که تک به تک اقلام پوشاکی را در دورههای مختلف فهرست میکنند و البته ترجمه آن دست کتابها هم مفید خواهد بود. اما همانطور که ذکر شد، تاریخ لباس جیمز لور، به لحاظِ نحوه خوانش او از منابع تاریخی و نیز تفاسیر زمینهای او، همچنان رفرنسی معتبر در این زمینه در دنیا محسوب میشود و به همین سبب است که ناشر آن (Thames & Hudson) این کتاب تاریخ را مکرراً با ویرایشهای جدید تجدید چاپ میکند.
آیا مؤلف در نگارش این اثر از الگوی خاصی تبعیت کرده است؟ اگر اینگونه است کمی درباره الگوی تاریخنگاری این مؤلف توضیح بفرمایید.
بله، همانطور که ذکر شد، جیمز لور روش خاصی در پژوهش تاریخی لباس در این کتاب و سایر تألیفات خود داشت که شاخص است. جیمز لور خود متخصص آثار موزهای بود. دههها بر آثار تاریخی باقی مانده از فرهنگهای مختلف پژوهش کرده بود. یکی از اصول او در پژوهش تاریخ لباس این بود که آثار تصویری و حجمی اصیل تاریخی را مبنای مطالعه تاریخ تحولات لباس قرار دهد. اَشکال پوشاک مردم را بر اساس بازنماییهای تاریخی باقیمانده از آنها، با در نظر گرفتن تاریخ دقیق آثار، مو به مو تحلیل میکرد. یکی دیگر از روشهای خاص او، تفسیر زمینهای بوده است. به عبارتی، هر تحولی در شکل پوشاک دورانهای تاریخی را به موازات تحولات مرتبط زمینههای اجتماعی و سیاسی و روابط بینافرهنگی تحلیل میکند. جیمز لور در واقع یکی از اولین مورخان پوشاک بود که از این شیوههای نوین تاریخنویسی استفاده کرد.
نظر شما