به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اصفهان، مجید قیصری در نشست بررسی کتاب «سنگ اقبال» در اصفهان، درباره ایده نوشتن این رمان گفت: «سنگ اقبال» از ایده صحبتهای یک معلم در یاسوج به ذهن من رسید؛ از حرفهای معلمی که تعریف کرد که سنتی داشتیم در زمان خشکسالی که مردم جمع میشدند و وقتی آب نبود قرعه میکشیدند و قرعه به نام یک نفر میافتاد و او را قربانی میکردند و این داستان تا مدتها در ذهن من بود. بعد در شهرهای دیگر از اردبیل و… داستانهایی از این دست شنیدم که در زمان خشکسالی اسطورهها و داستانهای این چنین داشتند. این داستان مدتها در ذهنم بود تا فرصت شد در ایام کرونا روی این داستان کار کنم. این روایت مثل بذری برایم بود که در ذهن من شکل گرفت. در ایام کرونا سه ماه مداوم نوشتن این داستان طول کشید و بعد بازنویسیهای بعدی ادامه پیدا کرد تا به ثمر رسید.
وی در ادامه درباره انتخاب نام «معلم» برای شخصیت اصلی افزود: اسم شخصیتم را معلم گذاشتم، میخواستم نماد علم در این اسم مشخص باشد و واژهای بهتر از معلم پیدا نکردم. میخواستم با این انتخاب بگویم که در این روایت در واقع یک نخبه قرار است قربانی بشود. در واقع «سنگ اقبال»، داستان نخبهکشی و قربانیکردن اسطوره است.
این نویسنده درباره بازنویسی و زمانی که برای نوشتن کتابهایش میگذارد، ادامه داد: «نامههای سعد» را درباره داستان نامههای عاشقانه دو عاشق نوشتهام که زمانه حافظ است و دو سال است این روایت را کنار گذاشتهام تا بازنویسی کنم و کلاً میگذارم از نوشتن داستانم زمان بگذرد تا ارتباط عاطفیام قطع شود و بتوانم درست بازنویسی کنم.
قیصری افزود: گردوغباری که در این کتاب هست در زندگی واقعی خیلی از ما از جمله خود من جریان دارد و مسئله خشکسالی این کتاب نیز برای ما در اقلیم ایران عادی است.
این نویسنده درباره بخشهای مختلف کتاب گفت: چون روایت در سه روز بود و یک روز هم روز بعد از مرگ معلم بود، برای انتخاب بخشهای کتاب به چهار بخش عناصر اربعه؛ آب، باد، خاک، آتش رسیدم. زیرلایه داستان را شاهنامه قرار دادم و داستان کاملاً ایرانی است و زبان آن برای مردم آشناست. نگاهم به اسطوره بوده است و عناصر کاملاً عطر و بوی ایرانی دارد و درباره ایرانی بودن کتاب، تعصب نشان دادم. پسزمینه اکثر اتفاقات کتاب در روایتها ایرانی است؛ از داستان عروس آب تا عقیقه تا داستان رستم و سهراب.
وی درباره پایانبندی کتاب نیز گفت: فکر میکنم بزرگترین مشکل امروزی ما در سینما و ادبیات ایران این است که داستانهای ما پایانبندی درستی ندارد و بسیاری از داستانهای ما پایان باز دارد؛ اما من در انتها داستان را کامل کردم و نشان دادم که چگونه سنت پیروز شد و این معلم قربانی شد و از ابتدا دلم میخواست نتیجه و پایان رمان مشخص باشد.
به گزارش ایبنا، کتاب «سنگ اقبال» نام رمان معاصری ایرانی، نوشته مجید قیصری از انتشارات نشر چشمه است که روستایی خیالی به نام «چهار دیوار» را به تصویر کشیده است. این روستا با بحران خشکسالی روبهرو است. کتاب در واقع درباره روستایی عقبمانده و خرافاتی است که میان تپههای شن قرار دارد و جز شن فراوان و گردوغبار هیچ ندارد. آب در این روستا بسیار کم است. بزرگان روستا که سالهای دراز به کار قربانی و انجام آیینهای خرافاتی مشغولاند، سعی دارند طبیعت را از طریق جادو و خرافه رام خود کنند.
مجید قیصری (زاده دی ماه ۱۳۴۵ در تهران) نویسنده معاصر و دانشآموخته رشته روانشناسی است. قیصری از سال ۱۳۷۲ داستاننویسی را آغاز کرده است. وی داور بخش داستان کوتاه و بلند بزرگسال یازدهمین جشنواره شعر و داستان جوان سوره بوده است. وی داور پنجمین دوره (۱۳۸۴) کتاب سال شهید حبیب غنیپور نیز بوده است. قیصری در دور سوم جایزه ادبی هفت اقلیم در سال ۱۳۹۲ در بخش رمان در کنار احمد آرام به داوری آثار راه یافته پرداخت. مجید قیصری داور بخش داستان جشنواره «قند پارسی» نیز بوده است.
نظر شما