یکشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۰ - ۱۴:۳۱
جهانِ نمایش‌نامه سه بعدی است/ خوانش نمایش‌نامه با خوانش متن ادبی فرق می‌کند

رضا کوچک‌زاده گفت: در رمان و شعر با جهانی دو بعدی سروکار داریم ولی جهان نمایش سه بعدی‌ است و ادبیاتی که برای نگارش آن به کار رفته، بخشی از یک جهان سه ‌بعدی است و به هوش و درک خواننده در خوانش زیرمتن (خطوط نانوشته) بستگی دارد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، خوانش صحیح متن نمایش‌نامه یکی از موضوعاتی است که شاید در دانشگاه‌ها کمتر به آن توجه می‌شود؛ از این رو به سراغ رضا کوچک‌زاده، کارگردان و پژوهشگر تئاتر رفتیم که چند وقتی است کارگاه‌ «شگرد‌های فنی خوانش نمایش‌نامه» (نقشه‌خوانی متن) یا «آموزش کارگاهی و کاربردی شگردها و مهارت‌های خوانش نمایش‌نامه» را برگزار می‌کند و با او درباره اهمیت این موضوع گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌خوانید.

رضا کوچک‌زاده درباره برگزاری کارگاه «شگرد‌های فنی خوانش نمایش‌نامه» و اهمیت آن به ایبنا گفت: شگردهای فنی خوانش نمایش‌نامه، آموزشی مبنایی و پایه‌ای در هنرهای نمایشی‌ است. بسياری از دانش‌آموختگان رشته‌ تئاتر حتا با نخستين آموزه‌های تکنيکال خوانش آشنا نيستند؛ در حالی که مهم‌ترین مرحله‌ی شناخت، خوانش درست اثر است. برخی از آن‌ها یک‌سره احساسی با متن رویارو می‌شوند؛ همان‌گونه که پیش‌تر شعر و داستان می‌خوانده‌اند. به همين دلیل، هنگامی که به توليد نمایشی می‌پردازند از همان آغاز، شکست نمایش‌شان قابل پيش‌بينی‌ است. اين كارگاه بر نخستین و مهم‌ترین گام برای درک یک اثر نمایشی متمركز است که از نقاط کور و از یاد رفته‌ی واحدهای دانشگاهی و آموزشگاه‌ها به شمار می‌رود.

کارگردان نمایش‌های «راشومون»، «جهان انزوا» و «می‌خواستم اسب باشم» افزود: هنرجویان این کارگاه با رویکردی کاربردی و کارگاهی، رویارویی با نمایش‌نامه را به شکل فنی و گام‌به‌گام می‌آموزند و درمی‌یابند که نمایش‌نامه را به شکل نقشه‌ و راهنمای گروه اجرایی بخوانند.

وی ادامه داد: این کارگاه می‌تواند برای همه‌ کسانی که به‌شکلی با نمایش سروکار دارند، مثل نمایش‌نامه‌نویس، کارگردان، دراماتورژ، بازیگر، طراح، مترجم و حتا تماشاگر حرفه‌ای تئاتر و نیز برای اهالی ادبیات و تاریخ و فرهنگ که به جهان نمایش علاقه دارند ولی تا کنون نتوانسته‌اند به آن راه یابند، مفيد و کارآمد باشد.

کوچک‌زاده با اشاره به ضرورت آموزش خوانش نمایش‌نامه گفت: اساسا آموزش‌های آکادمیکِ تئاتر ما از آغاز بر خواندن حرفه‌ای نمایش‌نامه بنیاد نشده‌اند. در شکل کلاسیک پدیدآوری تئاتر، نخست نمایش‌نامه نوشته می‌شود و سپس اجرا شکل می‌گیرد؛ پس نیازمندیم که در آغاز راه، آن را بخوانیم و اگر این خوانش درست و فنی نباشد، خوانش ناقص در اجرا گسترش پیدا می‌کند و چندین برابر متن، اشتباهات را روی صحنه و در هنگام اجرا می‌بینیم. یعنی به جای این که عناصر درست نمایش‌نامه رشد کنند و در اجرا دیده شوند، اشتباهات و نادرستی‌ها به توان چند می‌رسند و در اجرا نمایش داده می‌شوند. این یافته‌های ساده، دستاورد یک عمر تجربه‌های کاری من و استادان و هم‌نسلان من و حتا نسل‌های بعد ماست که با دیدن آثار آن‌ها و اشتباهات خویش به این نتیجه رسیدم که «علاج واقعه، پیش از وقوع باید کرد» و بر آن شدم که این کارگاه را دوباره برپا کنم.

نویسنده کتاب‌های «تئاتر (و) جامعه (و) تئاتر» و «رضای‌نامه» در پاسخ به این پرسش که خوانش نمایش‌نامه چه تفاوتی با سایر گونه‌های ادبی دارد، اظهار کرد: تفاوت خواندن نمایش‌نامه با قصه و شعر زیاد است و اینک تنها می‌توانم اشاره‌ای به آن داشته باشم. در رمان و شعر با جهانی دو بعدی سروکار داریم ولی جهان نمایش سه بعدی‌ است و ادبیاتی که برای نگارش آن به کار رفته، بخشی از یک جهان سه ‌بعدی است و به هوش و درک خواننده در خوانش زیرمتن (خطوط نانوشته) بستگی دارد.

وی ادامه داد: برای نمونه، بارها در کشور ما متن‌های شکسپیر به صحنه آمده‌اند و در آن‌ها اشتباه‌های خوانش باعث نادرستی‌های اجرایی شده است. صحنه‌هایی را بدون تفکر از متن اصلی حذف می‌کنند، غافل از این که  هر یک از بخش‌هایی که در متن هست، همدیگر را همانند قطعه‌های پازل تکمیل می‌کنند و برای رسیدن به فرمی واحد نوشته شده‌اند. وقتی از روی ناآگاهی دست به حذف می‌زنید، فرم را از ریخت می‌اندازید. مثل اینکه در یا پنجره‌ای را بی‌جهت از یک ساختمان حذف کنید. مثلا نقش لایرتیس در نمایش‌نامه‌ «هملت» می‌تواند مانند پنجره مهم باشد. بسیاری از گروه‌های اجرایی، خداحافظی افلیا با برادرش را زائد می‌دانند و آن را حذف می‌کنند و ناگهان برادری که در جهان نمایشی شناختی از او نداریم، همانند سوپرمنی در صحنه پایانی وارد می‌شود و دوئل می‌کند! ولی تماشاگر تا عمق احساس و کنش او را درک نکند (که در همان صحنه‌ی خداحافظی نهفته است)، متوجه دلیل بازگشت او نمی‌شود.

این کارگردان در توضیح اهمیت اجرای درست نمایش‌نامه گفت: نمایش‌نامه ساختمان دارد. می‌توانم مثالی از معماری بیاورم؛ گفته‌اند سنمّار، معمار افسانه‌ای رومی، ساختمان‌هایش را طوری می‌ساخت که اگر آجری را از آن بیرون می‌کشیدید، کل ساختمان به‌آسانی فرو می‌ریخت. این تمثیل به ما نشان می‌دهد که در نمایش‌نامه با یک جهان منظم و ارگانیک سروکار داریم. به این معنا هیچ بخشی از متن، به‌ویژه بخش‌های بزرگ‌تری مانند صحنه‌ها، قابل حذف و جابه‌جایی نیست. مگر اینکه کسی پس از خوانش درست اثر دست به تغییر بزند و متن نخستین را بازخوانی کند.

وی ادامه داد: از آن‌جا که در ایران سابقه‌ی تئاتری طولانی نداریم، (به جز نمایش‌های آیینی و سنتی) وقتی آمدیم نمایش‌نامه بخوانیم از سابقه‌ی داستان‌خوانی و اسطوره و روایت و شعرخوانی بهره بردیم و همین ما را در درک نمایش‌نامه به اشتباه انداخته است.

این پژوهشگر هنرهای نمایشی یادآور شد: ما در بسیاری از نمونه‌ها، تنها بر لایه‌ داستانی نمایش‌نامه ایستاده‌ایم و درک نکردیم که نمایش‌نامه، جهانی دیگر است که تنها با زبان ادبیات نوشته می‌شود؛ اما با همین زبان خوانده نمی‌شود؛ چرا که  اثر ادبی نیست. نمایش‌نامه از دید ادبی، اثری ناقص و ناتمام است که تنها در اجرا کامل می‌شود و ادبیات، تنها بخشی از آن است.

کوچک‌زاده با اشاره به خلاء‌های موجود در آموزش‌های آکادمیک تئاتر گفت: «شگردهای فنی خوانش نمایش‌نامه» یا نقشه‌خوانی متن، موضوعی‌ است که در دانشگاه‌های ما غایب است. در نخستین ترم‌های رشته معماری، دروسی پایه را می‌بینیم که در آن دانشجو با نقشه‌خوانی ساختمان آشنا می‌شود و به آن احاطه می‌یابد؛ اما تئاتری‌ها نقشه‌خوانی متن را نمی‌دانند و هیچ درسی در رشته تئاتر برای آن طراحی نشده است. در حالی که بحثی پایه‌ای است که باید از مسیر علمی به آن وارد شویم و اگر چنین نباشد از همان آغاز اجرا، نمایش شما محکوم به شکست است. این نقشه‌خوانی متن، کلید ورود به جهان نمایش‌نامه است و فقط مخصوص بازیگر و کارگردان نیست؛ همه عوامل باید آن را بدانند. حتا کسانی که تنها می‌خواهند نمایش‌نامه‌ای را برای خود بخوانند؛ نه برای اجرا. خواندن نمایش‌نامه گام به گام است و باید همانند نقشه ساختمانی خوانده شود تا بدانیم آیا اصلا چنین نقشه‌ای را می‌خواهیم بسازیم یا نه!

وی در پایان گفت: نمایش‌نامه نقشه‌ای دارد که باید آن را درک کرد. اگر این نقشه را تماشاگر هم به‌درستی دریافت نکند، فاجعه‌ای رخ می‌دهد که اکنون تئاتر ما با آن رویارو شده است. این‌جاست که تشویق پایانی اجرا معنای خود را از دست می‌دهد. اگر تماشاگر، تماشاگر حرفه‌ای تئاتر باشد، می‌داند که هر کاری ارزش تشویق ندارد و اگر  برای کاری بی‌ارزش دست بزند باعث سقوط کارگردان می‌شود زیرا به او و گروه‌اش دروغ گفته است و به این شکل به خود و به فرهنگ کشورش ضربه می‌زند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها