سرویس میهن و مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مائده مرویان حسینی؛ در روزهایی که شاهد حملات رژیم صهیونیستی به خاک میهنمان بودیم، هنرمندان کشور، هر یک به شیوهای، انزجار و برائت خود را از این رژیم جنایتکار ابراز کردند و با محکومیت صریح اقدامات آن، با قلم و هنر خویش آمادگی خود را برای حضور در میدان مقاومت و ایفای نقش در این عرصه اعلام نمودند. در همین راستا، گفتوگویی داشتیم با محمدمهدی بهداروند، نویسنده نامآشنای ادبیات پایداری، تا از نگاه او به نقش هنر و هنرمند در این مقطع حساس تاریخی بپردازیم.
با توجه به حمله اخیر رژیم صهیونیستی به خاک کشورمان، تحلیل شما از انگیزهها و پیامهای آشکار و پنهان این اقدام چیست؟
این حمله در واقع تجلی آشکار از ضعف راهبردی تلآویو در عرصه بینالمللی و منطقهای است. رژیم صهیونیستی با این اقدام، خارج از چارچوب حقوق بینالملل و در تضاد با اصول بنیادین سازمان ملل و قطعنامههای شورای امنیت عمل کرده و عملاً بر قانونگریزی خود مهر تأیید زده است. این قانونگریزی حامل پیامی روشن است، تلآویو توان تسلط بر میدان مقاومت را ندارد و از همینرو، به اقدامات نمایشی و روانی در تلاش برای القای اقتدار متوسل میشود؛ اقتداری که تنها در ذهن مقامات این رژیم شکل گرفته و در واقعیت میدانی جایگاهی ندارد.
این حمله، افزون بر جنبه داخلی آنکه ناظر بر بحران مشروعیت دولت افراطی نتانیاهو و ناآرامیهای اجتماعی در سرزمینهای اشغالی است پیامی راهبردی در سطح بینالمللی نیز دارد، رژیم صهیونیستی میکوشد القا کند که توان ضربهزنی در عمق خاک طرف مقابل را دارد. با این حال، این ادعای "دقت ضربات" و نمایشهای نظامی، از منظر میدان، نمیتواند در معادله توازن قدرت منطقهای اثرگذار باشد، بهویژه آنکه محور مقاومت از نظر سازماندهی، آمادگی فنی و حمایت مردمی در وضعیت ممتازی قرار دارد و در صورت گسترش درگیریها، میتواند عمق راهبردی اسرائیل را به چالش کشیده و موازنه امنیتی منطقه را بر هم زند.اقدام سه پیام راهبردی مهم دارد. نخست، این حمله ماهیت واقعی ادعای اسرائیل در رعایت قواعد بینالمللی و صلحطلبی را برملا میسازد و میتواند بر میزان حمایت دولتها از این رژیم در مجامع بینالمللی، از جمله سازمان ملل و آژانسهای تخصصی، تأثیرگذار باشد. قانونگریزی آشکار تلآویو ممکن است بر انزوای بینالمللی این رژیم بیفزاید و برخی کشورها بهویژه در اتحادیه اروپا را در مسیر بازنگری در سیاستهای حمایتیشان قرار دهد. دوم، این اقدام میتواند به همگرایی بیشتر درون محور مقاومت منجر شود. از لبنان، سوریه، عراق و یمن گرفته تا گروههای مقاومت در فلسطین، همگی این اقدام را نشانهای دیگر از ماهیت تهاجمی رژیم صهیونیستی تلقی خواهند کرد.
این امر زمینهساز تشدید همکاریها و افزایش انسجام لجستیکی، اطلاعاتی و عملیاتی در میان این بازیگران خواهد شد. این همگرایی در درازمدت توان بازدارندگی مقاومت را افزایش داده و رژیم صهیونیستی را در وضعیت محاصره راهبردی قرار میدهد. سوم این است که، این حمله میتواند بر محاسبات کشورها در نهادهای بینالمللی تأثیرگذار باشد. احتمالاً این اقدام، شکاف موجود میان کشورهایی مانند ایالات متحده که همواره حامی اسرائیل بودهاند و کشورهایی همچون چین، روسیه و کشورهای جنوب جهانی را عمیقتر خواهد کرد. این شکاف میتواند در مجامع بینالمللی نظیر شورای امنیت نمود عینیتری بیابد و به محدودیت بیشتر در حمایتهای بینالمللی از رژیم صهیونیستی بینجامد.
در بُعد اقتصادی نیز، این اقدام میتواند تبعاتی گسترده داشته باشد؛ از جمله افزایش ریسک در بازارهای انرژی، تهدید امنیت کشتیرانی بینالمللی و احتمال بروز اختلال در مسیرهای راهبردی مانند تنگه هرمز. این تحولات ممکن است نهادها و دولتهای اقتصادی را به بازاندیشی در حمایت از اسرائیل وادار کند و از رهگذر فشار اقتصادی، این رژیم را به عقبنشینی از سیاستهای قانونگریزانهاش سوق دهد.
در شرایطی که روایتسازیهای ناعادلانه، چهره واقعیت را تحریف میکند، به نظر شما نقش نویسندگان، روزنامهنگاران و تحلیلگران در مقابله با این جنگ ادراکی چیست؟
اینکه هماکنون وظیفه اهل قلم چیست، به حساسترین بُعد بحران جاری اشاره دارد. در شرایطی که توازن رسانهای بهطور هدفمند بر هم خورده و جریان اصلی اطلاعرسانی بینالمللی در راستای اهداف صهیونیستی فعالیت میکند، نقش صاحبان قلم از هر زمان دیگری مهمتر و راهبردیتر است. قلم، در این میدان، تنها ابزار بیان نیست بلکه سلاحی ادراکی در جنگ شناختی بهشمار میرود. از اینرو، نویسندگان، پژوهشگران، روزنامهنگاران و اندیشمندان باید با احساس مسئولیتی مضاعف، وارد میدان شوند.
نویسندگان، پژوهشگران، روزنامهنگاران و اندیشمندان، در سه محور کلیدی قابل تبیین است: محور اول، تبیین عینی واقعیتها در عرصه بینالمللی، اهل قلم باید با اتکا بر منابع معتبر، اسناد رسمی، گزارشهای میدانی و تحلیلهای کارشناسی، واقعیتهای این تهاجم را از دل سانسور بیرون آورده و به گوش جهانیان برسانند. این اقدام میتواند از طریق مقالات تحلیلی، گفتگو با رسانههای بینالمللی و تولید محتوای مؤثر در شبکههای اجتماعی تحقق یابد. محور دوم، روایت انسانی، فرهنگی و هویتی مقاومت، روایت مقاومت نباید صرفاً نظامی یا سیاسی باشد. نویسندگان میتوانند با پرداختن به ابعاد انسانی، فرهنگی و اخلاقی این پایداری، مخاطب جهانی را با ژرفای آن آشنا سازند. آثار هنری، خاطرات مردمی، گزارشهای میدانی و ادبیات مقاومت میتواند چهره انسانی این نبرد نابرابر را به تصویر بکشد و همدلی افکار عمومی را جلب کند و محور سوم نقد دوگانگی نهادهای بینالمللی و دولتها است، یکی از اصلیترین وظایف اهل قلم، نقد حرفهای و مستند عملکرد نهادهایی چون سازمان ملل، شورای امنیت، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و دولتهای غربی است که با استانداردهای دوگانه، نسبت به جنایات رژیم صهیونیستی سکوت پیشه کردهاند. این نقدها باید بر اساس اصول حقوق بینالملل، حقوق بشر و منشور سازمان ملل انجام پذیرد و با بهرهگیری از رسانهها، اندیشکدهها و نهادهای مستقل، به گوش جهانیان برسد.
با توجه به فراخوان اخیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای حضور هنرمندان و نویسندگان در جبهه فرهنگی مقاومت، شما این دعوت را چگونه ارزیابی میکنید؟ و به عنوان یک نویسنده فعال در حوزه ادبیات پایداری، چه مسئولیتی برای خود در این مقطع تاریخی قائل هستید؟
دعوت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به نقشآفرینی هنرمندان و نویسندگان، یک بیانیه فرهنگی صرف نیست بلکه فراخوانی ملی و تاریخی است برای ایستادن در صف حقیقت. در این بزنگاه خطیر، نمیتوان نظارهگر باقی ماند. قلم باید در خط مقدم روشنگری، مقاومت و آگاهی باشد. پاسخ من به این دعوت، اعلام آمادگی حرفهای، اخلاقی و فرهنگی برای ورود فعال به میدان است.این آمادگی شامل موارد زیر خواهد بود؛ خلق آثار ادبی، تحلیلی و پژوهشی پیرامون: حقانیت مقاومت، قانونگریزی و نقض حقوقبشر از سوی رژیم صهیونیستی، ناکارآمدی و سکوت نهادهای بینالمللی، سیاستهای دوگانه دولتهای غربی، هویت فرهنگی و انسانی مقاومت، مستندسازی جنایات و ثبت تاریخ شفاهی مقاومت، تولید محتوا در رسانههای بینالمللی، پشتیبانی فرهنگی و ارتباطات نرم با افکار عمومی جهانی.
همچنین نویسندگان باید از ظرفیتهای بینالمللی قلم استفاده کنند، آن هم از طریق: انتشار مقاله در رسانههای معتبر خارجی، ترجمه و عرضه آثار ادبی مقاومت، گفتگو با اندیشمندان و تحلیلگران خارجی، مشارکت در کمپینهای آگاهیبخش جهانی، سخنرانی در مجامع دانشگاهی و فرهنگی. خلق ادبیاتی جدید و الهامبخش در زمینه مقاومت که بتواند مخاطب بینالمللی را متأثر ساخته و به همراهی با مردم مظلوم منطقه ترغیب نماید.خلق ادبیاتی نو در عرصه مقاومت که بتواند بر ذهن خواننده بینالمللی تاثیرگذار باشد، آنها را از زاویه دیگری با واقعیت آشنا کرده و خواندن این آثار آنها را به حمایت از مردم در معرض تهاجم ترغیب کرده و شکافی در دیوار سانسور ایجاد کرده و عرصه اطلاعرسانی عادلانهتری خلق کرده و ادبیات مقاومت را در عرصه بینالملل معرفی کرده و ثبت تاریخ از زاویه صحیح را ممکن میسازد. نویسنده نمیتواند در چنین برههای تنها نظارهگر بماند. قلم او میتواند بخشی از خط مقاومت باشد، خطی از آگاهی، روشنگری و حمایت از مظلوم و این همان لبیکیست به دعوت وزارت ارشاد. نویسنده میپذیرد که در کنار مردم و مقاومت بایستد و با قلم خود از عدالت در عرصه بینالملل دفاع کرده و واقعیت را بازگو کرده و اجازه ندهد تاریخ از زاویه دیگری تحریف بشود.
این قلم میتواند آینه مقاومت در عرصه بینالملل باشد، آینهای از مقاومت انسانی در برابر جنایت سازمانیافته صهیونیستی.این یعنی قلم میتواند با خلق آثار تخصصی، ادبی و تحلیلی، با استفاده از ظرفیت داخلی و بینالمللی رسانهها و سازمانها، مقاومت را از حوزه میدان خارج کرده و در عرصه فکر، آگاهی و افکار عمومی منتشر کرده و صدای مردم مظلوم را در بالاترین عرصهها بازتاب دهد.
نظر شما