چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۱۶
مدیریت هیجانات و پذیرش احساسات منفی همچون ترس، ناراحتی، یا اضطراب، یک راهکار اساسی است

حمید پورشریفی: ما ابتدا باید به خودمان توجه کنیم و سپس به اطرافیان. من از خودم مراقبت می‌کنم تا بتوانم از دیگران نیز مراقبت کنم. تا زمانی که خودم از خودم مراقبت نکنم، نمی‌توانم به دیگران کمک کنم. در رابطه با کودکان، لازم است که توضیحات ساده و صادقانه در مورد جنگ و شرایط موجود ارائه دهیم.

سرویس اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مسعود تقی‌آبادی: در دنیای امروز، احساسات و اضطراب‌ها در مواجهه با بحران‌ها و تهدیدات اجتماعی کاملاً طبیعی است. اما اگر این احساسات به درستی مدیریت نشوند، می‌توانند آسیب‌های جدی به همراه داشته باشند. برخی از این اختلالات در روان‌شناسی به اختلال استرس حاد معروف هستند که ممکن است در مدت یک ماه خود را نشان دهند. اگر فرد در مکان‌هایی باشد که خود یا دیگران در معرض حوادث قرار گرفته‌اند، ممکن است دچار اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) شود. این اختلال می‌تواند مدت‌ها فرد را تحت تأثیر قرار دهد و لذا لازم است که بیشتر به این موضوع بپردازیم که چگونه می‌توانیم فشارهای روانی و اضطراب‌ها را در این شرایط مدیریت کنیم. در این راستا، دکتر حمید پورشریفی، ر ئیس انجمن روان‌شناسی ایران، در مصاحبه‌ای به بررسی تأثیرات این بحران‌ها بر روان انسان و راهکارهای مدیریت اضطراب و حمایت روانی پرداخته است.

***

مدیریت هیجانات و پذیرش احساسات منفی همچون ترس، ناراحتی، یا اضطراب، یک راهکار اساسی است

با توجه به شرایط بحرانی و اضطراب‌آلود کنونی در جامعه، از منظر روان‌شناسی، مهم‌ترین آسیب‌هایی که سلامت روان فردی و جمعی را تهدید می‌کنند، کدام‌اند؟ به‌ویژه چه اختلالات یا فشارهایی در چنین وضعیتی شیوع بیشتری دارند؟

احساساتی که در این شرایط به وجود می‌آید، کاملاً طبیعی است. اما اگر مدیریت لازم را نداشته باشد، می‌تواند آسیب ایجاد کند. برخی از این اختلالات در روان‌شناسی به اختلال استرس حاد معروف هستند که ممکن است در مدت یک ماه خود را نشان دهند. اگر فرد در مکان‌هایی باشد که خود یا دیگران در معرض حوادث قرار گرفته‌اند، ممکن است دچار اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) شود. این اختلال می‌تواند مدت‌ها فرد را تحت تأثیر قرار دهد و لذا لازم است که بیشتر به این موضوع بپردازیم که چگونه می‌توانیم فشارهای روانی و اضطراب‌ها را در این شرایط مدیریت کنیم.

آیا فشارهای دیگری مبتنی بر استرس‌ها و اضطراب‌ها ممکن است در این شرایط شیوع پیدا کند؟

اختلال استرس پس از سانحه معمولاً جزو اختلال‌هایی است که همراه با خود اختلالات دیگری را نیز به همراه دارد. افرادی که اختلال استرس پس از سانحه را دارند، در عین حال ممکن است اختلالاتی از جنس اضطراب، حمله‌های پانیک و حتی وسواس را تجربه کنند. لذا اگر فرد اختلال‌ها را تجربه کند، ممکن است علائمی در فرد ایجاد شود. وقتی من از اختلال استرس پس از سانحه صحبت می‌کنم، علائم آن ممکن است شامل این باشد که فرد بارها و بارها صحنه‌های حادثه را در خواب و بیداری تجربه کند و این مسئله باعث شود که برانگیختگی‌هایی را تجربه کند، خوابش به هم بخورد و زود بی‌قرار باشد. این وضعیت می‌تواند برانگیختگی جدیدی را در فرد ایجاد کند و در عین حال، چنین فردی ممکن است سعی کند از تعاملات اجتماعی اجتناب کند. به همین دلیل، اختلالات ممکن است تداوم یابند.

سوالی که مطرح است این است که با توجه به اینکه اخبار منفی و تصاویر اضطراب‌آفرین منتشر می‌شود، چگونه می‌توانیم بین ضرورت آگاهی از رویدادها و حفظ تعادل روانی مرز مشخصی ایجاد کنیم.

شکی نیست که انسان‌ها علاقه‌مندند اطلاعات داشته باشند و ابهام آنها را اذیت می‌کند و به دنبال جستجوی اخبار هستند. دریافت درجاتی از اطلاعات می‌تواند مشکل‌ساز باشد. اولاً، باید از منابع خبری معتبر استفاده شود و در زمان‌های مشخص به مرور اخبار پرداخته شود. مواجهه زیاد با اخبار منفی حتی می‌تواند افراد غیر آسیب‌پذیر را نیز دچار آسیب کند و به همین دلیل باید سعی کنیم که این فرآیند را مدیریت کنیم و در فاصله‌های زمانی و در زمان‌های کوتاه به اخبار نگاهی بیندازیم تا فرد بتواند به زندگی عادی برگردد.

حالا می‌خواهم نگاهی به تأثیر این اخبار و شرایط اضطراب‌آفرین بر گروه‌های سنی مختلف داشته باشم. واقعیت این است که کودکان به طور خاص نسبت به بحران‌های اجتماعی نشانه‌هایی از اضطراب و تروماهای روانی را تجربه می‌کنند. نوجوانان نیز در این مرحله حساس شکل‌گیری هویت و شخصیت خود، ممکن است تحت تأثیر قرار گیرند. حتی بزرگسالان نیز که از گروه‌های آسیب‌پذیر در شرایط بحرانی هستند، ممکن است احساس تنهایی کنند. سوال مشخص من این است که برای حمایت روانی از گروه‌های سنی مختلف، چه اقدامات ساده و مؤثری می‌توانیم پیشنهاد کنیم و نقش خانواده‌ها و اطرافیان در این میان به چه صورت است؟

ابتدا باید به خودمان توجه کنیم و سپس به اطرافیان. من از خودم مراقبت می‌کنم تا بتوانم از دیگران نیز مراقبت کنم. تا زمانی که خودم از خودم مراقبت نکنم، نمی‌توانم به دیگران کمک کنم. در رابطه با کودکان، لازم است که توضیحات ساده و صادقانه در مورد جنگ و شرایط موجود ارائه دهیم. وقتی ما شفاف و دقیق‌تر عمل می‌کنیم، می‌توانیم به کودکان کمک کنیم تا احساس امنیت کنند و بدانند که ما در کنارشان هستیم. نکته مهم این است که فضای امنی را برای کودک ایجاد کنیم تا احساس کند در کنار ماست. همچنین می‌توانیم از بازی‌های آموزشی استفاده کنیم و از طریق بازی کردن و فعالیت‌های دیگر، به کودکان کمک کنیم. و فعالیت‌های پیشینی که در قابل کودکان انجام می‌دادیم را قطع نکنیم. در رابطه با بزرگسالان نیز حفظ ارتباطات با سالمندان بسیار مهم است. چون در عصر فناوری سالمندان به خودی خود احساس تنهایی دارند و در این شرایط ممکن است این حس افزایش یابد. در این راستا ارتباط منظم با سالمندان می‌تواند به آن‌ها احساس ارزشمندی بیشتری بدهد. همچنین باید مطمئن شویم که آن‌ها اطلاعات لازم را دریافت می‌کنند و در تصمیم‌گیری‌ها مشارکت داشته باشند. پس علاوه بر اینکه باید کمک کنیم اطلاعات صحیح را نیز به دست بیاورند باید به نیازهای فیزیکی، روانی و پزشکی انها توجه لازم را داشته باشیم.

آقای دکتر، حالا چه راهکارهایی برای کاهش اضطراب، مانند مدیریت هیجان و حفظ آرامش در این روزها پیشنهاد می‌کنید؟ آیا تکنیک‌های ساده‌ای مانند تنفس آگاهانه، مدیتیشن یا پیاده‌روی می‌تواند نقش مؤثری داشته باشد؟

بله، اولین قدم این است که ما بپذیریم که احساس، ترس، اضطراب و خشم داریم و اجازه دهیم که این احساس تجربه شود. ما حق داریم به عنوان انسان در هر سطحی هیجان را تجربه کنیم. اگر هیجانی به وجود می‌آید، باید تشخیص دهیم که چه هیجانی را تجربه می‌کنیم. این یکی از قدم‌هاست. اما در کنار این تکنیک‌های ساده مانند تنفس عمیق، ورزش‌های ساده و مدیتیشن می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد. از نوشتن در لحطات حاد می‌توان استفاده کرد، همچنین نوشتن احساسات و بیان آن‌ها می‌تواند به فرد کمک کند. حفظ نظم در روزمرگی نیز بسیار مهم است. اگر من همیشه بعد از ظهرها می‌خوابیدم، باید این روال را حفظ کنم زیرا در شرایط جنگی این روال به هم می‌خورد و نیاز است که ما از این روال دور نشویم و از مصرف کافئین و چیزهایی که این امر را مختل می‌کنند اجتناب کنیم.

نقش نهادهایی چون رسانه‌ها، نظام آموزش رسمی، خانواده، گروه‌های همیار و مشاوران روان‌شناس در کاهش اضطراب عمومی و بازسازی آرامش روانی جامعه چیست؟ این نهادها چگونه می‌توانند هم‌افزا و مکمل یکدیگر عمل کنند؟

اگر این شرایط را مصداق شرایط استرس جدی نظر بگیریم، حمایت اجتماعی یکی از ابزارهای مهم است. حمایت اجتماعی انواع مختلفی دارد، از جمله حمایت عاطفی (یعنی دیده و شنیده شویم)، اطلاعاتی (اطلاعات دقیق را دریافت کنیم) و عملی (یعنی کی همراه ما باشد). برای رسیدن به این سه سطح یک سازمان مردم نهاد نیاز است که بتواند مردم را به عضوت خود درآورد تا در این شرایط، افراد در کنار هم باشند و فرصتی برای دیده شدن و شنیده شدن داشته باشند. و احاسا کنند که همراهانی دارند. اما اگر این شرایط امکان‌پذیر نیست یک انجمن یا تشکل‌های غیر دولتی نیز می‌توانند با نوشتن و تهیه متون، به کمک جامعه بیایند. برخی از تشکل‌ها ماهیتشان مددکاری است که می‌توانند به افراد آسیب‌دیده کمک کنند حتی حمایت‌های کوچک مانند تامین دارو، همدردی، فعالیت‌های امدادی و.. اگر افراد در فعالیت‌های امدادی مشارکت کنند، این نیز می‌تواند کمک‌کننده باشد. در عین حال این تشکل‌ها می‌توانند در باب اطلاع‌رسانی مسئولانه ورود کنند و در راستای حفظ نظم اجتماعی و پایبندی و مسئولیت اجتماعی هم نقش آفرین باشند.

در نهایت، آیا منابع علمی یا آثار عمومی خاصی وجود دارد که در زمینه حفظ آرامش و سلامت روان در دوران بحران به ما کمک کند؟ اگر بخواهید یک یا دو عنوان کتاب را به مخاطبان عمومی معرفی کنید، چه گزینه‌هایی را پیشنهاد می‌کنید؟

تعداد کتاب‌های مفید در این زمینه زیاد است. اگر انتشارات معتبر باشد، می‌توان مطمئن بود که کتاب‌ها قابل قبول هستند. در چنین شرایطی، کتاب‌هایی که به موضوعات روان‌شناسی و مدیریت اضطراب می‌پردازند، می‌توانند بسیار مؤثر باشند. کتاب‌هایی که به موضوع ذهن آگاهی و مدیریت استرس پرداخته‌اند، می‌توانند به افراد کمک کنند تا در این شرایط بحرانی آرامش خود را حفظ کنند. همچنین، خواندن کتاب‌های تاریخی که به بررسی تجربیات انسان‌ها در شرایط سخت پرداخته‌اند، می‌تواند به افراد کمک کند تا از منظر جدیدی به مشکلات خود نگاه کنند و احساس کنند که تنها نیستند. البته باید توجه داشت که کتاب‌ها باید مناسب و بر اساس شرایط موجود انتخاب شوند.

آقای دکتر، به نظرتان کتاب‌های تاریخ یا کتاب‌هایی که به نوعی نگاه واقع‌گرایانه به وقایع دارند، می‌توانند در چنین شرایطی مفید باشند؟ کتاب‌هایی که نه‌تنها به ما دانش می‌دهند، بلکه می‌توانند درک و احساسات ما را نسبت به شرایط تغییر دهند. در واقع، آیا خواندن کتاب‌های خاصی که احساسات هیجانی ایجاد می‌کنند و افراد را بیشتر درگیر مسائل می‌کنند، توصیه می‌شود؟

این نوع کتاب‌ها که هیجان‌زایی دارند، به‌طور معمول چندان مناسب نیستند. ما دو نوع سیستم داریم، سیست جنگ و آرامش که ما به ان سمپاتیک و پارا سمپاتیک می‌گوییم. الان خیلی لازم است که سیستم آرامش ما فعال شود و برای اینکار کتاب‌هایی که هیجان ایجاد می‌کنند چندات توصیه نمی‌شوند. اما کتاب‌هایی که می‌توانند به طبیعت انسان، تاریخ، یا حتی گذر از بحران‌های مشابه در گذشته اشاره کنند، می‌توانند برای افراد کمک‌کننده باشند. باید یادمان باشد که کتاب نمی‌خوانیم که از هیجان منفی دور باشیم چون اجتناب خود مشکل آفرین است بلکه کتاب می‌خوانیم تا ذهنمان به جنبه‌هایی بپردازد که مثبت است. پس باید مراقب باشیم که کتاب‌هایی که بیشتر باعث تحریک هیجان‌های شدید می‌شوند، ممکن است مشکلات بیشتری ایجاد کنند. بلکه بهتر است کتاب‌هایی را انتخاب کنیم که دیدگاهی آرامش‌بخش و مثبتی ارائه دهند و ما را از هیجان‌های منفی دور کنند.

آقای دکتر، آیا روش‌های درمانی در سطح فردی برای جامعه بحران‌زده کفایت می‌کند یا نیاز به الگوهای جمعی‌تری برای مداخله داریم؟

بحثی که وجود دارد این است که در بحران‌ها، مثل شرایط جنگی، مردم می‌توانند از راهکارهایی استفاده کنند که نه تنها به آنها آرامش می‌دهد، بلکه در جهت رشد فردی و حمایت از خانواده و جامعه نیز مؤثر باشد. واکنش‌ها ما در شرایط جنگی مانند ترس از یک بمب یا موشک به معنای اختلال نیست و گاه با مداخلات معمولی می‌شود اینگونه مشکلات برطرف شود؛ لذا این گونه مداخلات، نه به معنای درمان، بلکه بیشتر به عنوان کمک‌های فردی و جمعی مطرح هستند که می‌توانند افراد را در شرایط بحرانی آرام کنند. در این بین ما مسیرهایی رایگانی داریم مانند ۱۴۸۰ که متعلق به بهزیستی است یا مراکزی که متعلق به دانشگاه علوم پزشکی است و مراکز مهمتری مانند مرکز مشاوره انجمن روان‌شناسی ایران که می‌توانند افراد به واسطه آنها به سراغ کمک‌های حرفه‌ای بروند.

در چنین شرایطی، مدیریت هیجانات و پذیرش احساسات منفی همچون ترس، ناراحتی، یا اضطراب، یک راهکار اساسی است. به جای اینکه هیجانات منفی را سرکوب کنیم، باید یاد بگیریم که چگونه از این احساسات برای پیشبرد اهداف فردی، رشد شخصی و حمایت از خانواده بهره ببریم. این رویکردی است که در روانشناسی امروز مورد توجه قرار دارد و به ما کمک می‌کند تا نه تنها هیجانات خود را بشناسیم، بلکه آنها را به درستی هدایت کنیم و از انرژی خشم برای سازندگی خانوادگی یا تعالی جامعه حرکت کنیم.

آقای دکتر، با توجه به مطالبی که مطرح شد، شما چه راهکارهایی برای کمک به مردم در شرایط بحرانی دارید؟ به نظر شما افراد می‌توانند با استفاده از مداخلات فردی و جمعی خود را به یک سطح از ذهن‌آگاهی برسانند که بتوانند در این شرایط بحرانی به‌خوبی عمل کنند؟

در کنار این موارد، حفظ نظم اجتماعی و مشارکت در مسئولیت‌های اجتماعی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. اگر افراد بتوانند در فعالیت‌های اجتماعی مشارکت داشته باشند و قوانین ایمنی را رعایت کنند، این امر می‌تواند در کاهش اضطراب‌های اجتماعی و بحران‌های ناشی از آن مؤثر باشد. نکته دیگری که باید به آن توجه کنیم، این است که ممکن است افراد بازماندگان عزیزان خود را در این بحران‌ها از دست داده باشند. در چنین شرایطی، همدلی و حمایت از این افراد می‌تواند کمک بزرگی باشد. گاهی اوقات، به جای اینکه افراد را از ناراحتی‌هایشان دور کنیم و به آنها بگوییم "ناراحت نباش"، باید فضایی را فراهم کنیم که آنها بتوانند احساسات خود را بیان کنند و سوگواری کنند. این امر می‌تواند در روند درمان و بهبود آنها مؤثر باشد. در واقع به‌راحتی می‌توانیم با همدلی و یاری یکدیگر از این بحران عبور کنیم و آینده‌ای بهتر را رقم بزنیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها