گرامی در نشست «قرائت اهل بیت(ع) و قرائت عامه»:
صادقین(ع) در پی ارائه خوانش و تحریر خاصی از قرآن بودند
گرامی گفت: صادقین(ع) تا عصر حضرت رضا(ع) در پی ارائه خوانش و تحریر خاصی از قرآن بودهاند؛ اما بهطور جدی میخواستند تا این تحریر را از میان قرائتها و مصاحف شناختهشده عصر تابعان معرفی کرده و بیرون بکشند.
گرامی در ابتدای این نشست با بیان اینکه چالشمندبودن رویکردهای شیعه به قرآن یک مسئله است، گفت: این چالش از دوره اولیه تشیع تا دوره اخیر در میان شیعیان و در تعاملشان با سایر مسلمین وجود داشته و همچنان این حوزه برای تحقیقات جدید گشوده است.
او با اشاره به دیدگاههای مختلف شیعه به قرآن درباره دیدگاه کلاسیک توضیح داد: در میان اندیشمندان شیعیِ سنتی وجود داشته و پس از شیخ صدوق تا اکنون تداوم یافته و تا حد زیادی غلبه داشته و دروندینی و درونشیعی بوده است. همچنین بسیاری از فصول کتب ما و درسهایی که در دانشگاهها و ... ارائه میشود، در چارچوب این دیدگاه است. همچنین در تشیع نخستین، رویکرد خاصی به قرآن وجود دارد و تمسک به برخی روایات کلیشهای به وجود میآید. مفاد روایات چنین است که ائمه(ع) از کسانی که در مورد قرآن سؤال میکردند، میخواستند تا قرآن را همانطور که مردم میخوانند، قرائت کنند. از طرفی برخی از علمای شیعه که گرایش اخباری داشتند نیز قائل به وجود نقص در قرآن بودند، اما تأکید داشتند که قرآن تحریف نشده و آنچه موجود است، کلام الهی است. یکسری افراد شاخص هم هستند که نقاط عطفاند و از جمله شیخ صدوق است و در تقابل با تحریف قرآن نظریهپردازی کرده و بعد شیخ مفید اضافاتی داشته و به نظر میرسد با تسامح بیشتری در این زمینه برخورد کرده و یک نگاهی هم به روایات داشته است.
گرامی در ادامه درباره پژوهشهای آکادمیک گفت: در این باره دو دیدگاه وجود دارد؛ نخستین دیدگاه خوانش کلیشهای است که عمده خاورشناسان مطرح کردهاند. از زمانی که ایگناس گلدزیهر به بررسی رویکردهای شیعه به قرآن پرداخت تا به امروز، همواره یک گرایش اصلی در بررسی نگاه شیعه وجود داشته است؛ و این خط از سوی خاورشناسان مختلف دنبال شده است. بر اساس این خوانش کلیشهای که از سوی خاورشناسان ارائه شده است، تشیع نخستین تا سده سوم هجری باور به تحریف قرآن داشت و تلاش میکرد تا چالشهای کلامی نبود نام علی و جانشینان وی در قرآن را با پیش کشیدن مسئله تحریف قرآن به دست عثمان و دستاندرکاران جمع قرآن توجیه کند. این باور با آغاز دوره آل بویه و نزدیکشدن شیعیان به هسته قدرت خلافت اسلامی کمکم به حاشیه رانده شد. بهطور خاص شیخ صدوق نقطه عطفی بود تا بهروشنی درباره اعتقاد شیعه در خصوص تحریفناشدگی مصحف عثمانی سخن گفت.
این مدرس دانشگاه افزود: در فضای مطالعات تاریخی و یک نگاه بروندینی، مدرسیطباطبایی، خوانش متفاوتی دارد. او منشأ روایات تحریف قرآن در تشیع را گزارشهای جمع و تدوین قرآن در اهل سنت میداند که به خاطر اسباب جدلی در میان شیعه رخنه کرده است.
مدرسیطباطبایی معتقد است، در گذر زمان بسیاری از قرائتها، روایات و نظرات سنیان به احادیث شیعه راه یافت و به خطا به ائمه(ع) منسوب گردید. بسیاری از روایات شیعی دقیقاً رونویسیهایی از مطالب ذکرشده در ادبیات حدیثی اهل سنت است که در کتابهایشان یافت میگردد. تنها تفاوت این است که در کتب شیعی با استناد به برخی از رجال شیعه و گاهی با سلسله سند رجال غیرشیعی، اما متمایل به شیعه یافت میشود. وی غلات را عامل ورود این نوع احادیث به ادبیات شیعی میداند. بنابراین، ایشان میگویند گزارشهای مربوط به تحریف قرآن از منابع اهل سنت وارد شیعه شده و این اتفاق به خصوص از طریق غلات انجام شده و اینها در میان شیعه، اصیل نیست که البته آقای دکتر رحمتی هم چنین دیدگاهی را دارند.
گرامی با اشاره به دیدگاه سومی در این حوزه عنوان کرد: اما ما یک نگاه انتقادی داریم و این دیدگاهها را ناتمام میدانیم چون این دیدگاهها با واقعیت تاریخی که میتوانیم برایش شواهدی ارائه کنیم، فاصله دارد. حال این سوال اصلی که شیعیان دوره اولیه یعنی دوره صادقین چه اعتقادی درباره قرآن داشتند و امامان شیعه در پی ترویج چه باوری درباره آن بودند. ما اینجا با یک رویکرد تاریخانگارهای مطالعه را دنبال میکنیم.
او با بیان اینکه وقتی در افق تاریخی قرار میگیریم، باید تشخیص دهیم که چه گفتمانهایی باهم ارتباط داشتند و توجه کنیم که این تقسیمبندی ما، یک تقسیمبندی متأخر است یادآور شد: چهاینکه این گزارشها در آن دوره تاریخی در یک گفتمان قرار داشتند و دیده میشود که برخی میخواهند بیایند و روی روایات سبعه احرف و یا قرائات اهل بیت(ع) کار کنند، اما سایر گزارشها را نادیده میگیرند که چنین چیزی ممکن نیست و اگر هم صورت گرفته، بعید است نتایج درستی داشته باشد. در مرحله بعد باید این گفتمانها را براساس یک خوانش تاریخی بازخوانی و بازشناسی و درک کنیم و سپس ببینیم آیا جریانهای درونشیعی، برونشیعی و جریانهایی که فعال بودند، کنشگری در برساخت این گزارشها داشتهاند یا خیر. در نهایت، پس از اینکه این کنشها را بازشناسی کردیم، باید تلاش کنیم یک طرحواره تاریخی و یک تفسیر تاریخی از این شواهد در کنار هم ارائه دهیم که فکر میکنیم نزدیکترین حالت به آن واقعیت تاریخی است.
گرامی در بخش دیگری از سخنانش درباره گزارشهای حوزه تحریف قرآن توضیح داد و افزود: این گزارشها را میتوانیم به چهار دسته تقسیم کنیم؛ برخی از گزارشها، گزارشهای قرائت اهل بیت(ع) هستند یعنی به صراحت ذکر شده که این قرائت اهل بیت(ع) است و اینها گزارشهایی است که دستاویز مسئله تحریف قرار میگیرد. دوم، تفسیر مزجی است؛ یعنی روایاتی که افزودههای تفسیری در متن قرآن دارد. سوم، گزارشهایی است که در آنها از الفاظ «هکذا نزلت» استفاده میشود و اینها دو گونه پیشین را آوردهاند، اما پس از آنکه روایت تمامشده، تأکیدشده که شکلی که آیه نازلشده چطور بوده است و گزارش چهارم عبارت از گزارشهای تحریف قرآن است.
این محقق دینی با اشاره به مطالعه تطبیعی جریانشناختی ادامه داد: به طور مثال درباره آیهای که مضمونی را به اهل بیت(ع) منسوب میکند، باید گزارشهای مختلف را جمع کنید و بعد گزارههایی که مضمون مشترکی دارد را کنار هم بگذارید که در این صورت میبینید که تفاوت دارد و رد پای جریانها را میتوانید ببینید.
گرامی در ادامه با طرح این سوال که طیف مفضل در زمینه تشدید گزارشهای حوزه تحریف قرآن چه کنشگری داشته است ؟ پاسخ داد: از سده دوم هجری به تدریج برخی جریانها در نزدیک شدن به نظریه کلی تحریف القرآن چیزی که در سده سوم هجری تثبیت شد، نقشآفرینی کردند. به طور مشخص میتوان از طیف مفضل و وابستگان به این طیف یاد کرد که در شکلدهی و تطور گفتمان «هکذا نزلت» یعنی گزارشهای در رتبه سوم حتی در سده دوم هجری نقشآفرینی کردند. مطالعه تطبیقی گزارشهای بامضمون مشترک ذیل یک آیه که توسط طرق و جریانهای مختلف نقل شده است نشان میدهد که گزارشهای نقلشده توسط طیف مفضل عمدتا از دسته سوم گزارشهای تحریف قرآن است و با انگارههای «هکذا نزلت» منتقل شده است. همچنین باید توجه کنیم که در نهایت این نظریه تحریف قرآن در کتاب سیاری تکامل یافته است و سیاری این نظریه تحریف قرآن را به بالاترین حد ارتقای خود رسانده است.
او گفت: سیاری غالی است، اما یک بازگشتی از باطن به ظاهر قرآن دارد و میگوید گرایشهایی که تأویلاتی باطنی داشتند، این گزارهها در ظاهر قرآن بوده که از قرآن حذف شده است و به گفتمان سیاری در این زمینه تحریف - تنزیل میگویم که در برابر گفتمان ظاهر - باطن است؛ بنابراین او نباید گزارشهایی بیاورد که دلیل بر تأویل آیات یا مضمون باطنی آیات باشد؛ یعنی در حدود هفتصد روایتی که این کتاب دارد فقط یک تا سه گزارش هست که تأویلی و باطنی است و از طرفی باید گزارشهایی را بیاورد که به مخاطب بگوید قرآن تغییر یافته است، پس میتواند مثلاً تفسیر مزجی یا گزارشهای قرائات اهل بیت(ع) را بیاورد و وقتی اینها را میآورد، به مخاطب نشان میدهد که تحریفی صورت گرفته است. بخش مهمی از کتاب نیز در تقابل با روایات سبعه احرف است و ایشان میخواهد فقط قرائت اهل بیت(ع) و فهم شیعی را از مسئله تحریف ارائه کند و طبیعتاً گزارشهایی را آورده که سبعه احرف را رد میکند.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه انگاره تحریفالقرآن به معنای اصطلاحی خودش در عصر صادقین وجود نداشته است افزود: گزارشهای صادقین در مورد قرآن عمدتاً در قالب بیان تفسیری، تفسیر مزجی آیات یا در بالاترین حالت به عنوان قرائت اهل بیت(ع) مطرح شدهاند. همچنین گزارشهای معدودی را که در آنها از صیغههای تحریف استفاده شده است از لحاظ تاریخگذاری نمیتوان به اوایل سده دوم هجری بازگرداند. از اینرو، خوانش کلیشهای خاورشناسان را نقد میکنیم و نمیتوانیم بگوییم در سده دوم هجری باوری به نام تحریف قرآن وجود داشته است.
گرامی در توضیح «گزارشهای قرائة العامه یا قرائة الناس و قرائت اهل بیت(ع)» عنوان کرد: یکی از مطالب مهم در این زمینه، بازفهمی انگاره «قرائت» در افق تاریخی است؛ گزارشهای تاریخی متعدد و همچنین واکاوی لغت عربی قرائت نشان میدهد این انگاره به خصوص در قرون اولیه اسلامی مفهومی فراتر از خواندن بوده است و دربرگیرنده تقریبا همه وجوه مربوط به آموزش و انتقال قرآن بوده است؛ لذا یک قرائت و یا فعل «اقراء» کنشی بوده است که در خلال آن تمام ویژگیها و تمایزهای مربوط به اعراب، نقطهگذاری، هیئت صرفی کلمات و زیادت و نقصان آیات در آن منتقل میشده است. در واقع به سختی میتوان نشان داد که در این روایات مراد از قرائت صرفا همان چیزی است که محدود به صورتهای مختلف خواندن قرآن مشابه آنچه در قرائات سبعه و عشره آمده است میشود و شامل اضافات متنی نمیشود.
او با بیان اینکه روایات قرائة الناس، نفی قرائت اهل بیت(ع) نمیکند گفت: این روایات در زمینه قرائة الناس، به جز مشهورترین گزارش به نقل از سالم ابی سلمه هیچ دلالتی در خصوص جایز نبودن پیروی از قرائت اهل بیت(ع) ندارد، بلکه همه آنها صرفا مجال و جواز پیروی قرائة الناس را نیز صادر میکنند. صرفا در گزارش سالم ابی سلمه است که پیروی از قرائت اهل بیت(ع) نهی میشود. از سوی دیگر، در بررسی دلالت این روایت نیز به روشنی میتوانیم که آنچه در گزارش از آن نهی شده است قرائات خارج از قرائة الناس است نه ضرورتا قرائت اهل بیت(ع)؛ یعنی اگر قرائتی که اهل بیت(ع) نیز به خود منتسب میکردند یکی یا گزینشی از قرائتهای قرائةالناس بوده، مشمول این نهی نبوده است، بلکه اگر قرائت اهل بیت(ع) یا بخشی از آن ریشه در هیچ یک از قرائتهای رایج در آن عصر نداشته باشد و مثلا صرفا در مصحف علی آمده باشد همانطور که ادامه گزارش بدان اشاره دارد اتکای بر آن ممنوع است.
گرامی در ادامه به تعارض روایات قرائة الناس با روایاتی است که ائمه(ع) دستور دادهاند تا از قرائات آنها پیروی شود و حتی از قرائةالناس نهی کردهاند اشاره کرد و یادآور شد: اتفاقا این هم شاهد دیگری مبنی بر این است که گزارش قرائةالناس خطاب به فرد خاص و در شرایط خاصی بوده است.
این محقق دینی درباره قرائت اهل بیت(ع) در سده دوم هجری و ارتباط آن با هویت شیعی گفت: این مسئله را باید بیش از پیش در ارتباط با شکلگیری هویت جمعی امامیه در اوایل سده دوم هجری تفسیر و بازفهمی کرد. در واقع همانطور که در حوزههای فقه، تفسیر و عقاید، صادقین تلاش کردند با طرح آموزههای اختصاصی دکترین فکری امامیه را از عامه متمایز کنند، به نظر میرسد از ظرفیتهای گفتمان قرائات و مصاحف نیز در این راستا بهره جستند. در واقع نمیتوان قرآن را از میدان رقابتهای میدان شیعه و عامه در اوایل سده دوم هجری یکسره کنار گذاشت؛ گرچه این رقابت در حوزه قرآن میتوانست حساسیتبرانگیز باشد؛ اما آنچه دست امامان شیعه را در این حوزه نیز باز میگذاشت، شکلگیری گفتمان قرائات در جهان اسلام از اواخر سده نخست هجری و ظهور رقابتها بین مصاحف و قرائات مختلف بود.
گرامی تاکید کرد: اگر یک فهم تاریخی از تشیع دوره صادقین داشته باشیم، میبینیم در این دوره هویت جمعی شیعی در حال شکلگیری بوده و دکترین شیعی از لحاظ فقه و عقاید و تفسیر در حال تمایز است؛ بنابراین نمیتوانیم به یکباره و بهصورت ناگهانی -آنطور که در سنت کلاسیک ما وجود دارد- قرآن را بیرون آوریم و بگوییم اهل بیت(ع) با قرآن کاری نداشتند. از یک سو ما شکلگیری دکترین فکری امامیه را داریم و از سوی دیگر گفتمان همبسته قرائات و مصاحف دارد شکل میگیرد و ما نمیتوانیم بگوییم یک مصحف و یک قرائات داریم و وقتی این گزارشهای قرن یک و دو را میبینیم، قرائات و تغییرات مصحف همه کنار هم هستند و در گزارشهای شیعی و سنی میتوانیم این را ببینیم. وقتی قرائات را در کتب تاریخی میبینید تغییراتی که وجود دارد، تغییرات گسترده است؛ بنابراین گفتمان قرائات و مصاحف همبسته است و بحث اختیار قرائات وجود دارد و رقابتی بین جریانهای جامعه اسلامی هست و امامان(ع) نیز از این ماجرا کنار نبودند و همانطور که در حوزههای دیگر دیدگاههایی داشتند، در حوزه قرآن هم باید این کار را کرده باشند.
او در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه برای درک تطور نظریه تحریف قرآن وقوف بر مراحل و سطوح تکامل این نظریه بسیار مهم است گفت: در واقع نظریه پیشرفته تحریف قرآن که حدوداً در سده سوم هجری به اوج رسید، پیشرفتهترین مرحله از یک تطور تاریخی - تدریجی در این خصوص است. دیگر اینکه به نظر میرسد نظریه تکامل یافته تحریف قرآن با استفاده از انگارههای «هکذا نزلت» و ... مربوط به سده سوم هجری به بعد است. بر این اساس بر اساس شواهدی میتوان نشان داد که گزارشهای تفسیری مربوط به اهل بیت(ع) در سده دوم هجری و یا دستکم آنهایی که انتساب آنها به قرون بعدی قطعی نیست، عمدتاً در قالب بیان تفسیری، تفسیر مزجی آیات و یا در بالاترین حالت به عنوان قرائت اهل بیت(ع) مطرح شدهاند. مطالعه تطبیقی گزارشها ذیل آیات نشان میدهد برخی جریانهای خاص در ارتقای روایات تحریف و دستیابی به نظریه پیشرفته تحریف در سده سوم دست داشتهاند. به طور خاص در سده دوم هجری عمده گزارشها در چارچوب قرائت اهل بیت (ع) و تفسیر مزجی بود. به تدریج با نقشآفرینی جریان مفضل کمکم زمینه شکلگیری گزارشهای «هکذا نزلت» از سده دوم شکل گرفت. در نهایت گفتمان «هکذا نزلت» و تحریف در سده سوم به اوج رسید.
گرامی تاکید کرد: با این حال نمیتوان ادعا کرد که امامان شیعه هیچ ادعای خاصی در مورد قرآن نداشتهاند و هر آنچه روی داده یکسره دستپخت جریانهای خاص بوده است. گویا صادقین(ع) تا عصر حضرت رضا(ع) نیز در پی ارائه خوانش و تحریر خاصی از قرآن بودهاند؛ اما به طور جد در پی آن بودند تا این تحریر را از میان قرائتها و مصاحف شناختهشده عصر تابعان معرفی کرده و بیرون بکشند. گزارشها نشان میدهد امامان از عصر صادقین تا حدود یکصد سال بعد ابایی از این نداشتند که با دستمایه قراردادن گفتمان قرائات و مصاحف در جهان اسلام تلاش کنند تا خود را پیرو قرائتی مختار در میان قرائتهای عامه نشان دهند.
نظر شما