سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): مجموعهداستان نورگَوَن نوشته بهاره حجتی در نشست هفتگی محفل نویسندگی و نویسندگان که به همت موسسه فرهنگی و هنری «بخوان با ما» برگزار میشود، نقد و بررسی شد. در این نشست که با استقبال علاقهمندان به نوشتن برگزار شد، نویسنده در ابتدا درباره تأثیرات محیطی و شخصی بر روند شکلگیری داستانهای خود سخن گفت.
بهاره حجتی با اشاره به تجربه کودکی و نوجوانیاش در شهر «کردکوی»، از نقش پررنگ جغرافیا در الهامگیری برای نوشتن یاد کرد و گفت: خواندن داستانهای کوتاه در نوجوانی، میل اولیه به نوشتن را در من شعلهور کرد. ابتدا با خاطرهنویسی آغاز کردم و بهتدریج به داستاننویسی روی آوردم.
وی همچنین از نویسندگان برجسته ادبیات آمریکای لاتین مانند «گابریل گارسیا مارکز»، «بورخس» و «خولیو کورتاسار» بهعنوان الگوهای نوشتاری خود یاد کرد و تأکید کرد که فضای خیالانگیز این آثار در شکلگیری نگاه داستانیاش تأثیرگذار بودهاند.
حجتی افزود: تأمل در اسطورهها و فضای خیال در ادبیات ژاپن، بهویژه آثار «یاسوناری کاواباتا» و «میشیما یوکیو»، منجر به خلق داستانی چون «آبشار پریدا» در این مجموعه شد.
در ادامه نشست، داستان آبشار پریدا بهعنوان محور بحث مورد توجه قرار گرفت و حاضران سؤالاتی درباره شیوه نگارش، انتخاب موضوعها و دغدغههای نویسنده مطرح کردند. همچنین درباره اهمیت معرفی نویسندگان فارسیزبان به مخاطبان داخلی و جهانی بحث شد.

مجموعهداستان نورگَوَن شامل ۹ داستان کوتاه با عناوین «پنجتن»، «نورگَوَن»، «بیبرگی سرخدارها»، «راه جهنم با نیتهای خیر سنگفرش شده»، «آبشار پریدا»، «چراغ خاموش»، «هذا مقام خلدآشیان»، «سفیدچاه» و «هفت قدم بعد از سندرم کلاین لوین یا سندرم زیبای خفته» است. هر یک از این داستانها دارای روایتی مستقل و منسجماند که با بهرهگیری از عناصر خیال، اسطوره و ارجاعات بومی، شخصی و تاریخی، فضای خاص و تازهای را برای مخاطب میسازند.
از جمله موضوعات برجسته داستانها میتوان به ماجرای آوار تونل سوادکوه بر سر ۶۰ کارگر مازندرانی در داستان «پنجتن»، انتظار پررمز و راز دارنسا برای ماهدیوا در «بیبرگی سرخدارها»، تصویری از دوران گذار سنت و مدرنیته در روستای وطناآباد در داستان «راه جهنم با نیتهای خیر سنگفرش شده»، و مفقود شدن توسکا خدادادی در پی مبارزه علیه تغییرات تحمیلی زیستمحیطی در «آبشار پریدا» اشاره کرد.
همچنین روایتهایی چون حضور معلمی در روستای روشنآباد در «چراغ خاموش»، خیال فراگیر آبرخ در سرزمین آشور در «هذا مقام خلدآشیان»، ذهن ناآرام ذبیح در مراسم وداع در «سفیدچاه» و مرگ پرندگان تالابی میانکاله در «هفت قدم…» از دیگر بخشهای این مجموعه هستند.
در پایان این نشست، نورگَوَن بهعنوان مجموعهای متمایز که در تله فرامتنیبودن نمیافتد، بلکه با زبانی معتدل و روایی، تخیل مخاطب را درگیر میکند، معرفی شد. داستانهایی که در آستانه واقعیت و خیال قرار دارند، با شخصیتهایی که بهطور شهودی درگیر رویدادهایی فراتر از توان و درک خود میشوند.
نظر شما